-
چراغ «بازارگردی» صمت با راسته طلافروشان روشن شد

کریمخان؛ پرزرق‌وبرق اما بی‌مشتری

بازارها از دیرباز نقشی کلیدی در تحولات اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی شهرها در سراسر جهان داشته‌اند. بازارها عموما شامل تیمچه‌ها، راسته‌ها و راه‌های فرعی هستند و باعث حضور متعدد اصناف و هنرهای وابسته به منطقه از جمله هنرهای بومی شده‌اند. صمت از این پس هر هفته به یکی از راسته‌های بازاری تهران سر زده در گفت‌وگو با کسبه به بررسی شرایط و مشکلات روز آنها می‌پردازد.

کریمخان؛ پرزرق‌وبرق اما بی‌مشتری

آواز دهل شنیدن از دور خوش است

بازارها از دیرباز نقشی کلیدی در تحولات اقتصاد ی، فرهنگی و حتی سیاسی شهرها در سراسر جهان داشته‌اند. بازارها عموما شامل تیمچه‌ها، راسته‌ها و راه‌های فرعی هستند و باعث حضور متعدد اصناف و هنرهای وابسته به منطقه از جمله هنرهای بومی شده‌اند. صمت از این پس هر هفته به یکی از راسته‌های بازاری تهران سر زده در گفت‌وگو با کسبه به بررسی شرایط و مشکلات روز آنها می‌پردازد. در نخستین شماره از سری گزارش‌های بازارگردی به بازار طلافروشان تهران در خیابان کریم‌خان زده‌‌ایم که بعد از طلافروشان بازار بزرگ، دومین راسته مشهور این صنف به شمار می‌رود. در این گزارش پای صحبت طلافروشان نشسته‌ایم تا نگاهی به ابعاد مختلف این بازار پرزرق‌وبرق داشته باشیم.

این خیابان دیگر چنگی به دل نمی‌زند

ساعت حوالی ۱۹؛ خیابان کریم‌خان، تقاطع حافظ به سمت هفت‌تیر. حجم ترافیک مسیر بالا است، ظاهرا سوز زمستان بی‌بارش کار خود را کرده و پیاده‌رو کریمخان خلوت است. از همان ابتدا که وارد این خیابان می‌شوید، برق طلاهای پشت ویترین مغازه‌ها حسابی چشمتان را می‌زند. اما پیاده‌رو این خیابان پرزرق‌وبرق چنگی به دل نمی‌زند و فقط چند نفری مقابل ویترین بعضی از طلافروشی‌ها ایستاده‌اند. خلوتی این گذر در حالی‌است که در گذشته‌های نه چندان دور، این راسته پر بود از زوج‌های جوان و مشتریانی که برای انتخاب و خرید طلا دل به طرح‌های نوآورانه بازار کریمخان بسته و گاهی جلوی ویترین مغازه‌ها آنقدر شلوغ می‌شد که برای دیدن ویترین مجبور می‌شدی از نفر جلویی بخواهی کمی آنطرف‌تر بایستد تا تو هم قادر به تماشا شوی. اما حالا ظاهرا همه‌چیز متفاوت شده است.

سکوت گویای همه‌چیز است

خیابان کریم‌خان زند، یکی از خیابان‌های مهم و مرکزی تهران است. این خیابان در جهت شرقی-غربی در میان میدان هفت‌تیر و میدان ولی‌عصر جای گرفته‌است. قدمت ۲۵ ساله پاساژ نگین در قلب کریمخان و گالری‌های بی‌نظیر داخل و بیرون از پاساژ، منطقه کریمخان را به یکی از اولویت‌های خرید طلا تبدیل کرده است. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های طلافروشی‌های کریمخان متفاوت بودن سبک‌ها و طراحی‌ها و کیفیت بالای محصولات است. از مراکز مهم این خیابان می‌توان به طلافروشی‌های تقاطع کریم‌خان با خیابان ویلا و کتاب‌فروشی‌های سرشناس در نزدیکی میدان هفت‌تیر اشاره کرد. منطقه کریمخان با در بر گرفتن حدود ۳۰۰ فعال صنف طلا و جواهر یکی از بزرگ‌ترین قطب‌های این صنعت در ایران و یکی از بهترین مراکز طلافروشی پایتخت به شمار می‌رود و البته وسعت و قدمت این منطقه نیز به اهمیت آن افزوده است. راسته کریم‌خان پر از طلافروشی‌های قدیمی و معروف است که دیگر پس از سال‌ها فعالیت، حسابی اسم و رسمی برای خود بهم زدند.

قدیمی‌های این بازار که دیگر مویی سفید کرده و بیشتر نظاره‌گر کار شاگرد یا شرکای جوان‌تر خود هستند روی صندلی‌های شیک خود نشسته‌اند و به نظر می‌رسد از دیدن دکور لاکچری و دارایی پرزرق‌و برق‌شان لذت می‌برند، شاید هم به کسادی بازار و آینده فکر می‌کنند!. برخی دیگر نیز گشت‌وگذار در فضای مجازی را به دیدن دکور تکراری و رهگذرانی که با سرعت و بی توجه به ویترین از مقابل مغازه‌ها می‌گذرند، ترجیح می‌دهند.شواهد، حاکی از بازار بی‌مشتری است اما برای گپ‌وگفت و جویا شدن از اوضاع و احوال بازار سراغ یکی از طلافروشی‌های معروف خیابان کریمخان رفتیم. صاحب مغازه با کت‌وشلواری زرشکی رنگ، همان‌طور که با تعجب به ما نگاه می‌کرد گفت: برای خرید تشریف نیاوردین؟

-نه، خبرنگاریم و تنها می‌خواهیم اطلاعاتی از اوضاع صنف طلافروشان و وضعیت بازار بگیریم.

-آهان! راستش حرفی نداریم و همه چی واضحه بازار خرابه همین.

-یعنی نمی‌خواید توضیح بیشتری بدین؟

-«نه حرفی برای گفتن نیست» و همزمان دستش را روی در باز کن می‌گذارد تا با زبان بی‌زبانی به ما بگوید برویم. به بیش از ۱۰ مغازه سر زدم و با جواب‌های مشابه «ممنون نیازی به صحبت نیست» مواجه شدم. بسیاری از فعالان این راسته تمایلی به صحبت در رابطه با وضعیت موجود ندارند و حتی نمی‌خواهند نام یا عکسی از آنها منتشر شود.

بازار افتضاح طلا

اغلب همه مغازه‌ها خالی است و شاید از هر ۱۰ مغازه یکی از آنها مشتری داشته باشد که نمی‌دانم واقعا خریدار است یا فروشنده یا اصلا فقط برای آگاهی از مظنه بازار، درخواست تعیین قیمت چند تکه طلا را به فروشنده پشت کانتر شیشه‌ای داده است. همین‌طور که در انتخاب ورود به یکی از طلافروشی‌ها مردد هستیم زن و مرد جوانی مقابل ویترین طلافروشی می‌ایستند. خانم با ذوق روی یکی از گردن‌بندها دست می‌گذارد تا نظر آقا را جویا شود.

-خانم: نگاه کن چه قشنگه.

-آقا: همین الان می‌دونی چنده؟ نگاه نکن یه فوت می‌کنی باد می‌بره، همین الان کمتر از ۱۰ میلیون نیست.

همین‌طور که با هم سر نرخ چک و چونه می‌زدند، به قدم زدن ادامه دادند و از مقابل ویترین طلافروشی رفتند.

وارد طلافروشی شدم، مردی خوش‌رو همزمان که در حال چیدن دست‌بندها در ویترین است با روی خوش جواب سلام‌ام را می‌دهد. همان ابتدا توضیح می‌دهم که خبرنگارم و برای تهیه گزارش میدانی آمده‌ام. برخلاف برخی دیگر از هم‌صنفی‌هاش با لبخند دعوت به نشستن و ادامه صحبت می‌کند.

-بفرمایید. درخدمتم. چی می‌خوای بدونی؟

-وضعیت بازار چطوره؟

- سرش را با ناراحتی تکان می‌دهد و می‌گوید: « افتضاح، از اول ماه تا الان ۴ تا تیکه طلا زیر یک گرم فروختم».

- ظاهرا الزام طلافروش‌ها برای اتصال به سامانه مودیان مالیاتی و صدور صورتحساب الکترونیکی با حاشیه‌ها و واکنش‌هایی در چند روز گذشته همراه بوده،‌این قانون همه مشاغل از جمله صنف طلافروشان را دربرمی‌گیرد و با هدف شفافیت در همه بازارها اجرایی شده، چرا طلافروشان تا این حد نسبت به اجرای این قانون مقاومت دارند؟

- شما مطمئن باشین که بعد از اجرایی شدن این موضوع بسیاری از طلافروشی‌ها از این صنف میرن. اصلا منطقی نیست. مثلا برای صدور صورتحساب الکترونیکی باید کد ملی مشتری ثبت بشه اما همون روز اول که خبر اجرای این طرح دست به‌دست چرخید ، کل بازار بهم ریخت. بعد از به هم ریختن بازار و اعتراض طلافروش‌ها این الزام لغو شد. اما به هر حال تاثیر این حاشیه‌ها رونق بازار رو می‌گیرد. اصلا چرا قبل از تصمیم‌گیری و اعلام یک خبر از فعالان اون صنف نظرخواهی و مشورت نمیشه که مدام یک تصمصیم گرفته و اعلام بشه و بعد از بروز مشکلات،‌لغو بشه.

-روز مادر بازار چطور بود؟

- هیچ خبری نبود، من فقط یک آویز زیر یک گرم فروختم.

مخالفت طلافروشان با صدور صورت حساب الکترونیکی در سامانه مودیان درحالی است که برخی معتقدند این مخالفت‌ها از نگرانی برای شناسایی فرارهای مالیاتی نشات می‌گیرد. در حالی که در سال جاری سازمان امور مالیاتی با اقداماتی سعی کرده به مثابه تمامی اصناف از طلافروشان نیز مالیات اخذ کند و جلوی فرار مالیاتی آنها را بگیرد.

یک بازار غیرعادی و خراب

حین قدم زدن در پیاده‌رو، بزرگی و رنگ ویترین یکی از مغازه‌ها نظرم را جلب کرد و وارد مغازه شدم. صاحب طلافروشی روی پله‌های فرش شده مغازه نشسته بود. مردی مهربان با موهای سفید. از صاحب طلافروشی درباره تاثیر الزام ثبت موجودی طلافروشی‌ها در سامانه جامعه تجارت پرسیدم. با خونسردی نگاه کرد و گفت: اتفاق خاصی نیوفتاد تنها طلافروش‌ها آمادگی پیوستن به این سیستم جدید را نداشتند. البته اینکه خریدوفروش با تلفن همراه نیز قابل ثبت است کاری هوشمندانه است.

-نظر شما در رابطه با ثبت موجودی در سامانه جامع تجارت چیست؟

-خود شما مایل به اعلام موجودی حساب بانکی‌تون هستید؟ چرا طلافروش‌ها باید اعلام کنند چقدر در مغازه موجودی دارند؟ اگر موضوع تنها پرداخت مالیاته که طلافروش‌ها مالیاتشون رو پرداخت می‌کنند، دیگه این اعلام موجودی چه صیغه‌ایه؟ دیگه چیکار دارین که کی تو مغازش چی داره؟ اصلا این درخواست یعنی بی‌اطلاعی از روش کار صنف طلافروشان است. ممکنه خیلی از فروشندگان ماه‌ها موجودی جدید نداشته باشن و هر زمان لازم بود داخل مغازه کار جدید «سوار کنند» و بگذارن پشت ویترین. پس این افراد تصمیم‌گیر هیچ آشنایی از کار طلا ندارند که حتی از این موضوع نیز بی‌خبر هستند. حتی ثبت موجودی در سامانه جامع تجارت هم ابزار مناسبی برای این اهداف حاشیه‌ساز نیست. در مورد کنترل اجرت کار هم داستان همین است. بعد هم به هر حال طلا یک هنر-صنعت است و خریدار هم باید درصدی بابت خرید یک هنر چشم‌نواز هزینه کند.

-وضعیت بازار چطوره؟

- هر ۱۸ روز تا ۲۱ روز یک فاکتور داریم، این یعنی یه بازار غیرعادی و خراب.

هر آنچه لازم بود گفته شد و در نهایت تنها افسوس ماند. تقریبا بیش از نیم ساعت در مغازه طلافروشی گپ‌وگفت داشتیم و در این مدت حتی یک نفر هم وارد مغازه نشد.

امسال حتی یک سرویس طلا هم نفروختیم

از پشت در شیشه‌ای صحبت خانم و آقایی که با حرکات زبان بدن همراه بود جلب توجه می‌کرد. وارد مغازه شدم و خواهر و برادر فروشنده‌ای که چراغ کسب خانوادگی را روشن نگه داشته‌اند با روی خوش جواب سلام دادند. بعد از معرفی روزنامه گفتم خبرنگارم و قصد داریم صفحه بازارگردی صمت را با راسته طلافروشان کریمخان راه بیندازیم.

-نظرتون راجع به مالیات و ثبت موجودی در سامانه که حاشیه‌های زیادی ایجاد کرده، چیه؟

- همه این کارها فقط موازی‌کاری است.فروش طلا فاکتور و مالیات مشخص دارد و دیگر نیازی به این همه داستان نیست. اگر به فکر کنترل نرخ طلا هستن که قیمت بازار داخلی طلا با نرخ جهانی نوسان پیدا می‌کنه و این راهکارها اصلا راه به جایی نمی‌بره. اگر هم هدف کنترل بازار خرید است که باز با این کارها هیچوقت طلا از شکل کالای سرمایه‌ای خارج نمیشه چون طلا هیچ وقت در هیچ دورانی کالای مصرفی نبوده.

- امسال بازار فروش چطور بود؟

- کساد! امسال حتی یک سرویس طلا هم نفروختیم. تمام سرویس‌های پشت ویترین هم برای سال گذشته است. تعداد زیادی سرویس سوار نشده هم در گاوصندوق داریم که اصلا سراغشون نرفتیم چون نرخ تمام شده این سرویس‌ها برای خود ما حدود ۱۷۰ میلیون تومان تمام می‌شود که با این وجود ابدا از نظر ظاهر راضی‌کننده نیست و با سود و اجرت باید این سرویس‌ها حدود ۲۳۰ میلیون تومان فروخته بشه، بنظرتون اصلا مشتری با این نرخ هست؟

گپ‌وگفت با این طلافروش هم نشان داد بازار طلا چنگی به دل نمی‌زند و اصلا اگر با الزام ثبت موجودی طلافروشان در سامانه جامع تجارت، قرار بر محاسبه دارایی و راستی‌آزمایی فروش درج شده در سامانه مودیان مالیاتی است، کسادی بازار باز هم کمکی به افزایش درآمد مالیاتی نخواهد کرد.

حتی روز زن هم کسی وارد مغازه نشد!

مغازه‌های داخل پاساژها هم پر از خالی هستند و سر اغلب فروشنده‌ها در گوشی‌های موبایل است. وارد یکی از مغازه‌های پاساژ می‌شوم. مرد جوان به سختی نگاه از گوشی بر می‌دارد و جواب سلام می‌دهد. با دیدن دوربین همکار عکاسم حدس می‌زند که مشتری نیستیم. کمی راست‌تر می‌ایستد و با نگاه پرسشگر منتظر شنیدن دلیل حضورمان در مغازه است. بعد از توضیح درباره شغل و محل کار و دلیل حضور در مغازه گپ‌وگفت آغاز می‌شود. البته با تاکید بر اینکه تمایلی به عکس گرفتن ندارد. جمله تکراری که امروز از بقیه هم‌صنفی‌هاش هم شنیده‌ایم.

-وضعیت بازار چطور است؟

-خراب. خرید عروسی به خرید حلقه و پشت حلقه خلاصه شده، اونم گاهی اینجوریه که یکم طلا میارن که مثلا از بچگی پس‌انداز شده، اونا رو میدن و مابه‌التفاوت قیمت طلای خریداری شده رو پرداخت می‌کنن. البته مردم حق هم دارن. الان قیمت یک حلقه ساده «واشر» هم کمتر از ۱۰ میلیون تومان نیست. خرید طلای با سنگ‌های قیمتی هم که اصلا شوخی است و در نهایت درصد بالایی از زوج‌هایی که برای خرید حلقه میان انگشتر با نگین اتمی می‌خرند.

- با توجه به وضعیت آینده این بازار را چطور پیش‌بینی می‌کنید؟

- به قول یکی از فعالان حوزه طلا، با وضعیت موجود صنف طلا تا ۱۰ سال آینده برچیده میشه.

- روند تغییر قیمت‌ها در چند سال اخیر چطور بوده؟

- یه مثال می‌زنم که خودش کامل سوال شما رو جواب میده. ۴ سال پیش قیمت یک انگشتر قابل قبول از لحاظ کمی و کیفی حدود ۶ میلیون تومان می‌شد و امروز همون انگشتر حدود ۵۴ میلیون تومان تمام می‌شود.

ثبت کدام موجودی؟

وقتی از طلافروشی خارج می‌شویم، نگاه فروشنده دیگری در همسایگی دنبالمان می‌کند. انگار متوجه شغل و دلیل حضورمان شده و به نظر می‌رسد تمایل به صحبت دارد. نزدیک می‌رویم،‌می‌یرسد: خبرنگار هستید؟ بنویسید؛ داستان جدید مالیات و ثبت موجودی در سامانه جامع تجارت مشکلاتمان را بیشتر کرده است.

- نمی‌دونم دولت چرا هر چند وقت یکبار قانون جدیدی در مورد طلافروش‌ها می‌گذاره، الان هم که داستان جدید ثبت موجودی. ثبت کدوم موجودی؟ مثلا ما خیلی وضعمون خوبه؟ نه، ما یه ثروت بزرگ رو چال کردیم که عملا خواب دارایی است. اما اداره مالیات راسا با درنظر گرفتن میانگین فروش روزانه برای هر طلافروشی، نرخ مالیات رو تعیین می‌کنه. مثلا میانگین فروش روزانه برای هر طلافروشی در راسته کریمخان 30 گرم در نظر گرفته شده ولی به ندرت می‌تونید مغازه‌ای رو پیدا کنید که این فروش رو داشته باشه. ما از اول دی تا الان فقط ۲ تا دستبند و یه گوشواره فروختیم که یکی از دستبندها رو هم با یک انگشتر شکسته معاوضه کردیم.

اگر همین سرمایه رو ۲ سال پیش دلار خریده بودیم، امروز با افزایش قثیمت دلار بیشتر سود کرده بودیم. تازه گاهی مشکلات دیگه‌ای هم داریم. چند وقت پیش مشکلاتی درمورد حساب بانکی یک مشتری ایجاد شد، دزد رو ول کردن منه طلافروش رو چسبیدن که نکنه تو باهاش هم‌دستی! ظاهرا این کاسب با تجربه نیز از وضعیت بازار راضی نیست و سعی ندارد بیش از این نیز صحبت کند..

سخن پایانی

از قدیم وقتی با کسب‌وکار کسی به عنوان طلافروش مطرح می‌شد، ‌نخستین نکته‌ای که به ذهن شنونده می‌رسید، پولدار بودن فرد بود. این درحالی است که امروز کاسبان راسته طلافروشی کریمخان تهران، این دارایی را ثروت ثابتی می‌دانند که رکود بازار عملا تنها ارزش دارایی را بالا برده است. کسبه این راسته تاکید دارند ‌چگونه می‌توان روی درآمد و اخذ مالیات از بازاری که مشتری ندارد حساب کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین