بیخانمانی یک پدیده تک ویژگی نیست
حسن موسویچلک-عضو انجمن مددکاری اجتماعی
بی خانمانی دارای اشکال و عناوین متفاوتی مثل لوله خوابی، کارتن خوابی، اتوبوس خوابی، قطارخوابی، گورخوابی، زیرپل خوابی، خیابان خوابی، متروخوابی، خرابه خوابی و...، پدیده پیچیده ای است و در ایران برای توصیف این افراد، نوعا از اصطلاح کارتن خواب استفاده می شود. چهره بی خانمانی مانند تعریف آن، از کشوری به کشور دیگر متفاوت است. بی خانمان یا کارتن خواب، کسی است که اقامتگاهی برای سکونت نداشته باشد. بی خانمان به کسی گفته می شود که محل اقامت ثابتی برای شب ندارد. بی خانمانی مطلق به نداشتن هیچ سقفی، حتی موقت، اطلاق می شود. در ایران، اطلاعات دقیقی درباره تعداد کارتن خواب ها در دست نیست، اما شواهد بسیاری وجود دارد که نشان می دهد تعداد مصرف کنندگان موادمخدر در بین جمعیت های کارتن خواب به شدت زیاد و در واقع بیشتر از تعداد مصرف کنندگان در میان جمعیت معمولی است.
در کشور ما، اگرچه مصرف کنندگان مواد از هر دو جنس زن و مرد ممکن است بی خانمان شوند، بی سرپناهی در میان مردان رایج تر است؛ بنابراین استراتژی های پیشگیری و فراهم کردن خدمات مربوط به بی خانمانی نیز بیشتر بر مردان تمرکز دارد. این در حالی است که به نظر می رسد، مشکلات مربوط به بی خانمانی زنان به توجه جدی نیاز دارد.
برخی کارشناسان علوم اجتماعی و مددکاران، کارتون خوابی را از رایج ترین وجوه بی خانمانی می دانند و معتقدند این مسئله اجتماعی چندوجهی، دارای پیچیدگی های متفاوتی است و کارتن خواب ها به علل بسیار متفاوتی به کارتن خوابی روی می آورند. مطالعات نشان می دهد عوامل مهم کارتن خوابی را می توان در دو مقوله عمده عوامل شخصی و اجتماعی و عوامل ساختاری تقسیم کرد. در مطالعات مربوط به کارتن خوابی، از مهم ترین عوامل شخصی که منجر به کارتن خوابی می شوند، به عواملی مانند بیماری ذهنی، سوءمصرف مواد مخدر و الکل، خشونت خانگی و فقدان یک شبکه حمایت خانوادگی اشاره می شود. از سوی دیگر، مهم ترین عوامل اجتماعی-ساختاری ذکرشده در تحقیقات مربوط به کارتن خوابی عواملی چون فقر، شرایط اقتصادی نظیر بیکاری، کمبود مسکن مناسب برای اقشار کم درآمد و ناکارآمدی نظام رفاه اجتماعی است. اینکه عوامل اجتماعی ساختاری در اقتصاد ایران تا چه حد در بی خانمانی یا کارتن خوابی نقش دارد، خود مستلزم پژوهش هایی جدی و دقیق در ایران به ویژه کلانشهر تهران است که جای چنین تحقیقاتی تقریبا خالی است.
اما به لحاظ نظری و نیز تحقیقات انجام شده در کشورهای دیگر می توان گفت مسئله بی خانمانی صرفا در کاستی های افراد ریشه ندارد. از سوی دیگر در تلاش برای شناخت و تبیین شرایط ساختاری که در ایران، به ویژه تهران، سبب بی خانمانی می شوند، هیچ عامل ساختاری واحدی برای تبیین بی خانمانی وجود ندارد، بلکه عوامل پیچیده ساختاری مانند نبود خانه های ارزان قیمت، فقر و شرایط ضعیف اقتصادی را به عنوان عوامل بی خانمانی می توان برشمرد.
در نگاهی دیگر، نظریه ساختاری (کلان اجتماعی)، کارتن خوابی را به نیروهای دولتی، اقتصادی و اجتماعی نسبت می دهد. این عوامل شرایطی را ایجاد می کند که تحت آن شرایط، برای افراد مشکل است در اقتصاد بی ثبات با شرایط فردی خود بتوانند مسکن تهیه کنند. بسیاری از پژوهشگران نسبت بیکاری را مربوط به بی خانمانی دانسته اند و معتقدند نسبت بیکاری (کوتاه مدت و بلندمدت) بر نسبت بی خانمانی اثرگذار است.
از دیدگاه ساختاری، بی خانمانی ریشه در بازارهای مسکن، بازارهای کار و رفاه عمومی دارد. ازاین رو برای بررسی محققانه کارتن خوابی در ایران باید چگونگی عملکردهای ساختاری در سیاست اقتصادی را بررسی کرد. سیاست گذاران نباید تنها بر مقوله های فردی یا روانی سوءمصرف الکل و مواد مخدر و بیماری روانی کارتن خواب ها تاکید کنند، بلکه باید بر عوامل ریشه ای کارتن خوابی مانند فقر پایدار، شرایط اقتصادی، سطح پایین مزایای رفاهی یا عدم دسترسی به واحدهای مسکونی مناسب در مبناهای ساختاری/اجتماعی نیز توجه شود.
سیاست گذاران باید بدانند خانواده های بدون درآمد، مهم ترین گروه آسیب پذیر برای کارتن خواب شدن هستند. شناخت درست مسئله کارتن خوابی، مستلزم احتساب هر دو عامل فردی و ویژگی های ساختاری اجتماعی است.
در برخی موارد، مصرف مواد عاملی است که منجر به بی خانمانی می شود و در برخی دیگر از موارد، بی خانمانی سبب سوءمصرف مواد شده یا آن را تشدید می کند. با گسترش بی خانمانی و سوءمصرف مواد، افراد معتاد بی خانمان گرفتار دور باطلی می شوند که طی آن هر عامل روی عامل دیگر اثر می گذارد. وانگهی، بی خانمانی و سوءمصرف مواد می تواند موجب و تشدیدکننده مشکلات دیگری باشد. در نهایت اینکه سوءمصرف مواد در تعامل با عوامل دیگر، می تواند در گذار فرد به بی خانمانی موثر باشد.