ایجاد تفکر و انجام اقدامات استراتژیک
بدون در نظر گرفتن عوامل محدودکننده جهانی و تاثیرگذار بینالمللی، دلیل عمده آن در نوع نگاه به طراحی و تدوین سند استراتژی، رویکرد و مدلهای ذهنی مدیران ارشد دولتی و کارشناسانی است که در این زمینه مسئولیت داشته و به این کار اقدام کردهاند.
بهطوری که مشاهده میشود، نگاه و رویکرد به سند استراتژی توسعه صنعتی در کشور ما با ادبیات و بنیانهای علمی و در عین حال تجربیات کاربردی سایر کشورهایی که این مسیر را طی کرده و دستاوردهای قابلتوجهی داشتهاند، تفاوتهای زیربنایی دارد.
در کشور ما تصور غالب بر این است که سند استراتژی تافته جدابافته از عملیات روزانه بازیگران و افراد فعال در حوزه صنعت چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی است درحالیکه نگاه امروز بر این رویکرد استوار است که هر بخشی از حوزههای صنعت و بازیگران اصلی آن باید بدانند با کارهایی که انجام میدهند چه بخشی از سند استراتژی توسعه صنعتی را محقق میکنند.
بهعنوان مثال، حتی باید تاثیر یک امضای مقام عالی وزارت و سایر مدیران صنعتی تا اقدامات جزئی و کلی افراد شاغل در حوزه صنعت در تحقق استراتژی توسعه صنعتی تعریف شده و مشخص باشد. بهعبارت دیگر، کار هر روزه هر بخش صنعت و حتی هر فرد صنعتی باید اجرای بخشی از سند استراتژی توسعه صنعتی باشد.
معنی عبارت یادشده این است که استراتژی توسعه صنعتی باید به برنامهها و اقدامات عملیاتی تبدیل و وظیفه هر کس در تحقق آنها تعیین شود.
پرواضح است که استراتژی توسعه صنعتی و برنامهها و اقدامات مرتبط با آن براساس مطالعات و شناسایی فرصتها و تهدیدات بیرونی و توانمندیها و قابلیتهای داخل کشور در حوزه صنعت تدوین میشود و میتواند در مقاطع گوناگون با موانع از جمله تحریمهای اقتصادی که همواره به نوعی وجود داشته یا تاثیر تورمی هدفمندی یارانهها بر صنایع که زمزمه اجرای آن از سالها قبل جزو برنامههای ملی بوده است، مقابله کرد یا اینکه تهدیدات و ضعفهای احتمالی را به فرصتها و نقاط قوت تبدیل کرد و این امر میسر نمیشود مگر اینکه بستر و ساختار مناسب برای ایجاد تفکر و انجام اقدامات استراتژیک از پیش طراحی شده باشد.
سند استراتژی، موضوعی نیست که از سوی افراد یا سازمانهایی طراحی و تدوین شود که در پیادهسازی آنها مشارکت نداشته و در فرآیند توسعه صنعتی و عملیات مرتبط با آنها نقش اجرایی کمتری دارند و در عین حال کتابچهای نیست که دارای عبارتهای زیبا و ادبیات فاخر باشد و در گوشهای از دفتر مدیران ارشد صنعتی به نمایش گذاشته شود و با عملیات روزانه صنعتی کشور که منجر به توسعه صنعتی میشود، کمترین ارتباط را داشته باشد؛ بنابراین در بازنگری استراتژی توسعه صنعتی باید به این موضوعات توجه شود.
مهمترین نکتهای که باید در گام نخست در نظر گرفت این موضوع است که تهیه و تدوین سند استراتژی توسعه صنعتی یکی از ماموریتها و وظایف اصلی راهبران و مدیران ارشد صنعتی در بخش دولت و در بخش خصوصی تلقی میشود و ایجاد موج تغییر از طریق شفاف کردن راهبرد تدوین استراتژی توسعه صنعتی و داشتن تعهد عملی راهبران و مدیران ارشد است که میتواند استراتژی توسعه صنعتی را بهوجود آورد که علاوهبر عملیاتی بودنش، دیگران را برای اجرای آن ترغیب و تشویق میکند.
نکته بعدی، مشارکت ذینفعان در تدوین و پیادهسازی استراتژی توسعه صنعتی کشور است که رکن اصلی موفقیت در دستیابی به دستاوردها و نتایج موردنظر در اینباره است اما متاسفانه به نظر میرسد در این زمینه اقدام اثرگذار انجام نشده است.
بهعنوان مثال، از کنفدراسیون صنعت ایران بهعنوان یک تشکل بزرگ که تشکلهای بهنام و قدیمی را در عضویت خود دارد و در عین حال تجربیات و اندختههایی گرانبها را در این حوزه داراست، نظرخواهی انجام نشده و در جلسات مشارکت داده نشده است. نکته آخر این است که نوع نگاهها، رویکردها و مدلهای ذهنی در تدوین و بازنگری استراتژی توسعه صنعتی کشور باید دستخوش تحول بنیادی شود و تغییرات اساسی در افراد و سازمانهای مرتبط با این مقوله بهوجود آید.
حسین ساسان- نظریهپرداز توسعه پایدار