-

رکود تورمی درد دیرینه اقتصاد ایران

«رکود تورمی»، شاید این یکی از ترسناک‌ترین واژه‌هایی باشد که یک اقتصاددان با آن برخورد می‌کند. رکود تورمی به وضعیتی گفته می‌شود که همزمان با افزایش قیمت‌ها حجم اقتصاد و تولید نیز کاهش میابد.

رکود تورمی درد دیرینه اقتصاد ایران

در این وضعیت چنانچه بخواهیم هر یک را کنترل کنیم، دیگری را تشدید کرده‌ایم. به بیان ساده‌تر راهکار مقابله با تورم یک سیاست انتقباضی است که رکود را عمیق‌تر خواهد کرد، در آن سو نیز سیاست‌هایی که به تولید رونق می‌دهد تورم را تحریک می‌کند. این همان مسئله‌ای است که رکود تورمی را به یکی از سخت‌ترین مسائل اقتصاد کلان تبدیل کرده است.

در ساده‌ترین تعریف رکود تورمی به وضعیتی گفته می‌شود که علاوه بر افزایش قیمت‌ها، تولید نیز کاهش یابد.رکود به وضعیتی در یک اقتصاد گفته می‌شود که برای دو فصل متوالی رشد اقتصادی منفی شود، به بیان دیگر چنانچه دو فصل پشت سر هم تولید ناخالص داخلی کاهش یابد، می‌گوییم اقتصاد وارد رکود شده است. البته در کشور‌های در حال توسعه که ظرفیت‌های خالی اقتصادی بسیاری دارند، رشد‌های اقتصادی پایین و ناچیز هم نوعی رکود به‌حساب می‌آید. با توجه به اینکه تولید و رشد اقتصادی با بیکاری رابطه مستقیم دارد، زمانی که وارد رکود می‌شویم بیکاری نیز افزایش خواهد یافت.

کابوسی برای همه اقتصادها

هر زمان که تورم همراه با رشد اقتصادی منفی و بیکاری باشد، با پدیده رکود تورمی مواجه هستیم. تا چند دهه قبل‌تر بروز چنین اتفاقی از نظر اقتصاددانان امکان‌پذیر نبود، زیرا زمانی که رشد اقتصادی منفی رخ می‌دهد و حجم اقتصاد کم می‌شود، درآمد کاهش پیدا کرده و تقاضا نیز پایین می‌آید، در نتیجه کاهش تقاضا نیز منجر به کاهش قیمت‌ها می‌شود. بر همین اساس وقوع رکود و تورم با هم از نگاه اقتصاددانان چند دهه گذشته ممکن نبود. واژه رکود تورمی نخستین بار در سال ۱۹۶۵ در بریتانیا مطرح شد، اما از دهه ۱۹۷۰ میلادی این عبارت بسیار در ادبیات اقتصاد کلان پرکاربرد شد. در دهه ۷۰ میلادی، ایالات متحده و دیگر اقتصادهای پیشروی جهان دچار چنان تورم بالایی شدند که در کنار افزایش قیمت‌ها و دستمزدها، بهره‌وری کاهش و بیکاری جهش یافت. در آن دوران، تورم از ۱ درصد در اواسط دهه ۶۰ میلادی، به بیش از ۱۴ درصد در دهه ۸۰ رسید.

رکود تورمی یک از پیچیده‌ترین پدیده‌های اقتصادی به‌حساب می‌آید. حتی می‌توان گفت که حل این موضوع دشوارترین عمل در اقتصاد کلان است، چراکه ما با پدیده‌ای مواجه هستیم که راه‌حلی یکی، دیگری را تشدید می‌کند. برای مثال برای مقابله و کاهش تورم سیاست‌های انتقباضی پولی و مالی توصیه می‌شود، در حالیکه وقتی اقتصاد درگیر رکود تورمی است کاهش حجم پول‌ونقدینگی و افزایش نرخ بهره، رکود را شدیدتر و عمیق‌تر می‌کند. از آن سمت هم سیاست‌هایی که برای خروج از رکود وجود دارد، تورم را تحریک می‌کند. از همین رو شاید بتوان نام کابوس اقتصاد را بر روی پدیده رکود تورمی گذاشت.

عوامل ایجاد رکود تورمی

با توجه به پیچیدگی موضوع اساسا دلیل مشخصی برای به وجود آمدن رکود تورمی وجود ندارد اما به طور کلی می‌توان بیان کرد زمانی که کاهش عرضه کل بیشتر از افزایش تقاضا باشد، با رکود تورمی رو به رو خواهیم شد. وضعیتی را تصور کنید که با توجه به مشکلات تولید، عرضه کالا کاهش پیدا می‌کند و بنا به شرایط تورمی که در جامعه وجود دارد(برای مثال افزایش مستمر نقدینگی) تقاضای اسمی نیز بالا می‌رود. چنانچه کاهش در تولید بیش از افزایش در تقاضا باشد، علاوه بر اینکه قیمت‌ها بالا می‌رود، تولید نیز کاهش خواهد یافت. چراکه با بروز افرایش قیمت‌ها انتظارات تورمی دستمزدها را بالا می‌برد و با بالا رفتن هزینه‌های تولید، عرضه بیشتر از قبل با اختلال مواجه می‌شود. در این حالت تقاضا افزایش یافته اما عرضه توان افزایش ندارد، در نتیجه با رکود تورمی مواجه می‌شویم. در بیان کلی این پدیده در یک چرخه رخ می‌دهد. از دیدگاه پساکینزی مبانی عرضه، رکود تورمی را توضیح می‌دهد. براساس نظریه عرضه افزایش نرخ موادطبیعی (نفت، گاز و...} از طریق یک شوک با منشا خارجی و همچنین سیاست‌های مالی دولت(مانند سیاست‌های مالیاتی و یارانه‌ای) باعث بروز رکود تورمی از سمت عرضه می‌شود. از نگاه کلاسیک‌های جدید عدم توانایی دولت در تنظیم قوانین و سیاست‌گذاری پولی(عدم سازگاری زمانی) و همچنین کاهش بهره‌وری نیروی‌کار از دلایل بروز رکود تورمی هستند. اما اتریشی‌ها خلق پول درونی(یا اعتبار) با رشدی بیشتر از رشد تولید کالا و خدمات را عامل اصلی رکود تورمی دانسته و بر کنترل اختلالات پولی تاکید دارند. فریدمن و پولیون نیز اعتقاد دارند تورم مستمر بالا موجب شکل‌گیری انتظارات تورمی می‌شود، در این حالت در سمت عرضه تولیدکنندگان با توجه به اینکه انتظار دارند تورم در آینده بالا رود(مثلا تقاضای دستمزد بالاتر از سمت نیروی‌کار)، در این حالت با افزایش هزینه‌های تولید عرضه کل کاهش میابد. کینزی‌های جدید نیز با این نظر موافق هستند.

همانگونه که مشاهده شد دلیل مشخص و اصلی برای بروز رکود تورمی وجود ندارد، در ایران نیز به طبع همین امر صدق می‌کند. برای فهم بهتر این امر در ایران به بررسی روند تورم، رشد اقتصادی در ۶۰ سال گذشته پرداخته شده است.

تورم، بلای جان اقتصاد ایران

چنانچه دهه ۴۰ را کنار بگذاریم تورم همواره یکی از اصلی‌ترین موضوعات اقتصاد ایران بوده است، حتی اگر بگوییم اکنون تورم به مهم‌ترین چالش اقتصادی و حتی اجتماعی ما بدل شده بی‌راه نگفته‌ایم. بررسی‌ها نشان می‌دهد در نیم‌قرن گذشته تنها ۵ سال تورم در کشور تک رقمی بوده آن هم به صورت مقطعی و گذرا. ایران جز معدود کشورهایی در جهان محسوب می‌شود که برای چند دهه متوالی تورم دو رقمی را تجربه کرده است. به گفته یکی از اقتصاددانان کمترین عارضه تورم افزایش نرخ است، اثری که تورم بر سایر حوزه‌های اقتصاد و همچنین بر روی مسائل اجتماعی دارد به مراتب بیشتر است. در چند سال گذشته که تورم ایران وارد کانال‌های بالاتری هم شده که تثبیت در این نرخ‌ها بسیار خطرناک است. در ۶۰ سال گذشته نخستین برهه‌ای که شاهد رکود تورمی بودیم به سال‌های میانی دهه ۵۰ باز می‌گردد. شد اقتصادی در سال ۱۳۵۶ به منفی ۷.۳ درصد و نرخ تورم هم به ۲۵.۱ درصد رسید. دلیل این رکود تورمی، جهش حجم نقدینگی، افزایش فروش نفت و افزایش هزینه‌های دولت بود. افزایش شدید حجم نقدینگی در کشور باعث بروز تورم بالا و هم‌زمانی آن با کاهش تولید ناخالص داخلی منجر به شروع دوره‌ای از رکود تورمی در کشور شد. بعد از مدت کوتاهی در سال ۵۹ و ۶۰ هم شاهد بروز این پدیده بودیم. هم‌زمان با جنگ این مورد در سال‌های ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۷درآمدهای کشور به حداقل رسید که شاهد بروز رکود تورمی بودیم. در سال‌های ابتدایی دهه ۷۰ دولت هزینه‌های سنگینی را برای بازسازی زیرساخت‌های کشور پرداخت کرد و وام‌های زیادی را به این منظور دریافت کرده بود. میزان استقراض از بانک مرکزی افزایش چشمگیری پیدا کرده و رشد پرشتاب حجم نقدینگی به پدیده‌ای مزمن تبدیل شده بود. دولت طی سال‌های ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۵ به واسطه هزینه سنگین بازسازی زیرساخت‌های کشور باعث افزایش حجم نقدینگی و ادامه شرایط تورمی شد، به دنبال آن قیمت‌ها دوباره افزایش پیدا کردند و اقتصاد ایران دوباره درگیر رکود تورمی شد.

در سال‌های ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ رکود تورمی شدیدی در کشور به وجود آمد. دلیل آن اعمال تحریم‌های شدید کشورهای خارجی علیه ایران و کاهش شدید فروش نفت در منطقه بود. این دو عامل به تنهایی موجب شدند که ایران در این دو سال، بیشترین میزان رشد اقتصادی منفی را تجربه کند.با تحولات سیاسی ناشی از تحریم، ایران درحال‌حاضر شدید‌ترین حالت رکود تورمی را در منطقه تجربه می‌کند.

قیمت و میزان فروش نفت نیز یکی از اصلی‌ترین عوامل تعیین‌کننده نرخ ارز در کشور است. هر زمانی فروش نفت به مشکل می‌خورد یا بهای نفت کاهش میابد، با افزایش نرخ ارز سمت عرضه دچار اختلال شده و قابلیت افزایش تورم و بروز رکود تورمی پدید می‌آید.

سخن پایانی

در طول نیم قرن گذشته اقتصاد ایران بارها درگیر رکود تورمی شده، به‌نوعی می‌توان گفت رکود تورمی دست از سر کشور برنمی‌دارد و این بیکاری از تن اقتصاد کشور بیرون رفتنی نیست. نرخ تورم بالای مستمر، شکل‌گیری انتظارات تورمی منفی، نوسان نرخ نفت، شوک‌های ارزی، کاهش بهره‌وری نیروی‌‌کار، تحریم‌های بین‌المللی و سیاست‌گذاری‌های مصلحتی که سیاست‌گذار در مورد متغیرهای اقتصادی مانند نقدینگی اعمال می‌کند، همه از جمله دلایلی هستند که موجب گشته اقتصاد ایران بارها و بارها در چند دهه گذشته درگیر رکود تورمی شود. اما به‌طور کلی یکی از عارضه‌های تورم بالا، رکود تورمی است. تورم بالا فضای اقتصاد را مه‌آلود می‌کند، در این فضا به جای اینکه سرمایه‌گذاری به سمت فعالیت‌های مولد اقتصادی برود، به سمت سفته‌بازی خواهد رفت، در نتیجه سمت عرضه و تولید نیز فلج می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین