-
نویسنده<!-- -->:<!-- --> <!-- -->مهرداد اکبریان

جهت‌گیری و سیاست‌گذاری

مهرداد اکبریان-رئیس انجمن سنگ‌آهن ایران

جهت‌گیری و سیاست‌گذاری

برای رفع کمبودهای موجود در بخش صنعت، تنها راهکار موجود تقویت بخش معدن است. این کار نیاز به تقویت سرمایه دارد که یا باید از طریق دولت انجام شود یا سرمایه ‌ گذاران خارجی. روشن است هیچ ‌ یک از این 2 راه در حال حاضر برای ما ممکن نیست. نه دولت پولی دارد که در این مسیر هزینه کند و نه شرکت ‌ های خارجی امکان حضور و سرمایه ‌ گذاری در صنعت و اقتصاد کشور را دارند. تنها راهکار موجود در شرایط فعلی آن است که به خود مردم برگردیم. در حال حاضر در کشور ما هنوز شرکت ‌ های زیادی با سرمایه ‌ های متوسط یا اندک وجود دارند که اگر دورهم جمع شوند، می ‌ توانند تغییرات مثبتی را در بخش اکتشافات ایجاد کنند.نکته مهم که جای خالی آن به ‌ شدت احساس می ‌ شود، این است که باید دولت اعتماد کند. تمام مشکلی که در حال ‌ حاضر با دولت داریم، این است که در کلام با ما همراهی می ‌ کند،اما در عمل متاسفانه اعتماد لازم را به بخش خصوصی ندارد و بر ‌ عکس مایل است که همه ‌ چیز را در ید قدرت خود داشته باشد که این شرایط در نهایت به ضرر خود این مجموعه تمام می ‌ شود. دولتی که می ‌ خواهد همه ‌ چیز را کنترل کند و بر همه امور تسلط داشته باشد، دیگر پویا نیست و تهی از آینده ‌ نگری خواهد شد، چون همه توانش درگیر گذران امروز می ‌ شود. به ‌ این ‌ ترتیب، باید مدام مراقب باشد تا ببیند هر مجموعه ‌ ای چه می ‌ کند، چه کسی می ‌ برد و چه کسی می ‌ آورد، قیمت ‌ ها چه باید باشد، چه شرایطی باید برای آنها در نظر بگیریم و... .امروز ما چاره ‌ ای نداریم جز اینکه سرمایه ‌ ها، نیروی انسانی و توان و بضاعت بخش خصوصی و مجموعه دولت و حاکمیت را در این زمینه دخیل و همه هم ‌ وغم خود را صرف توسعه کیفی معدن و صنایع معدنی کنیم. اگر این کار انجام گیرد، حداقل می ‌ توانیم آینده را برای خودمان تضمین کنیم.

نمونه عینی معضل بی ‌ اعتمادی دولت به فعالان بخش معدن برای توسعه فولاد اتفاق افتاد. متاسفانه زمانی که فولادسازی توسعه پیدا می ‌ کرد، به موضوع تامین مواد اولیه توجه نشد. به ‌ این ‌ ترتیب، تولید فولاد افزایش قابل ‌ توجهی پیدا کرد. مراجعه به آمار نشان می ‌ دهد که در سال ۱۳۵۷ ، یعنی آخرین تولیدی که قبل از انقلاب انجام شد، کل تولید فولاد کشور ۶۸۰ هزار تن بود. در اواخر دهه ۷۰ و تا نیمه اول دهه ۸۰ ، تولید فولاد در کشور چیزی نزدیک به ۹ الی ۱۰ میلیون تن شد. در اوایل دهه ۹۰ این عدد به ۱۲ تا ۱۳ میلیون تن رسید و از سال ۹۱ تا سال 14 ۰۱ به بالای ۳۰ میلیون تن رسیده ‌ ایم. اگر سال گذشته قطعی برق و گاز در کشور اتفاق نمی ‌ افتاد، کارخانجات فولادسازی پتانسل آن را داشتند که تا ۴۰ میلیون تن فولاد تولید کنند که این ارقام بسیار بالا است. پس از نظر کمی رشد قابل ‌ توجهی داشته ‌ ایم، اما معدن همپای آن رشد نکرد و کسی هم دغدغه ‌ ای در این زمینه نداشت. یعنی معدن را به ‌ عنوان یک نهاده صددرصد موجود که همیشه می ‌ توان به آن رجوع کرد، در نظر گرفتند که به ‌ طورقطع کار اشتباهی بود.

اگر همچنان دغدغه اصلی رکورد زدن کمی مطرح باشد و اینکه امسال ۳۰ میلیون تن و سال دیگر ۴۰ تا ۵۰ میلیون تن تولید کنیم، قطعا به ‌ زودی دچار مشکل می ‌ شویم و تنها دستاورد آن، این خواهد بود که بار نگرانی ‌ های ما را افزایش می ‌ دهد و ناچار باید مرتب محاسبه کنیم که چقدر در زمینه سنگ ‌ آهن، انرژی و... کمبود داریم و جز این، هیچ دستاورد دیگری نخواهد داشت.فکر می ‌ کنم این رویه یک ‌ بار دیگر باید موردبررسی قرار گیرد و دولت و حاکمیت تجدیدنظری کلی و عمده در این زمینه داشته باشند.وضعیت معدن و صنایع معدنی در امسال برمی ‌ گردد به اینکه آیا این تغییر مسیر اتفاق می ‌ افتد یا خیر؟ اگر اتفاق بیفتد، می ‌ توان چشم ‌ انتظار اتفاقات و تحولات مثبت بود، اما اگر این تغییر رخ ندهد، نه ‌ تنها هیچ چشم ‌ اندازی وجود ندارد، بلکه فکر می ‌ کنم سال ۱۴۰۲ ، شرایط بسیار سخت ‌ تری پیش ‌ رو داشته باشیم.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*