توسعه زنجیره فولاد در مسیر تامین نیازها
امیرحسین کاوه- مدیرعامل گروه صنعتی سدید
در طول ۲۰ سال گذشته همواره شاهد کمبود انواع ورق فولادی اعم از نازک یا ضخیم، ورقهای عریض نفت و گاز و... بودهایم. در گذشته که مبادلات تجاری میان ایران با سایر کشورها آزاد بود، این کمبود را با واردات جبران میکردیم اما در ۲ سال اخیر و با شدت گرفتن تحریمها، بسته شدن مسیر واردات و سختتر شدن تبادلات ارزی، دیگر امکان تامین مابقی نیاز فعالان صنایع پاییندستی به ورق فولادی از طریق واردات وجود ندارد و این کمبود بیش از پیش خود را نشان میدهد.
در چنین شرایطی، راهکار اصلی برای رفع این کمبود افزایش ظرفیت تولید ورق فولادی در کشور است. توجه به این نکته ضروری بهنظر میرسد که صنعت فولاد در رده صنایع مادر و استراتژیک قرار دارد و بخش قابلتوجهی از نیاز سایر صنایع کشور را تامین میکند. بر همین اساس نیز طرحهای توسعه متعددی برای این صنعت تعریفشده اما انتظار میرود توسعه فولاد در مسیر درستی جهتدهی شود.
واحدهای بزرگ فولادساز کشور از سوددهی چشمگیری در مسیر تولید خود برخوردارند؛ بنابراین امکان توسعه و احداث واحدهای جدیدی برای تولید ورق فولادی را دارند. در همین حال، این محصول مشتریان بالقوه و دستبه نقدی دارد و درنتیجه تداوم تولید آن تضمینشده است. در همین حال انتظار میرود در بازه زمانی موردنیاز تا احداث واحدی برای تولید انواع ورق فولادی و تامین نیاز کشور، تعرفه واردات این محصولات به صفر کاهش یابد تا حداقل یکی از سدهای موجود در این مسیر برطرف شود.
با این وجود، توسعه تولید ورق فولادی در طول سالهای گذشته آن طور که باید مورد توجه سیاستگذاران قرار نگرفته و درواقع فولادسازان توسعه را در مسیر اشتباهی پیش بردهاند. ورود این صنایع به فعالیتهای معدنی و تولید در حلقههای بالادستی زنجیره فولاد اشتباه است؛ از این واحدها انتظار میرود توسعه را در مسیر تکمیل صنایع پاییندستی و تامین نیازهای ضروری کشور پیش ببرند. بدون تردید سودآوری قابلتوجه فولادسازان در طول سالهای اخیر، حامی مالی خوبی برای آنها در این مسیر خواهد بود.
افزون بر توسعه نامتوازن زنجیره فولاد، فعالان این زنجیره از مشکلات دیگری هم رنج میبرند. ازجمله این چالشها میتوان به التهابات دایمی در بازار فولاد اشاره کرد. طی ماههای گذشته بیتوجهی به الزامات عرضه فولاد در بورس کالا و نبود چارچوبی دقیق برای آن، زمینه شدت گرفتن التهاب را در این بازار فراهم کرده است. این روند نامساعد درحالی است که میتوان با عرضههای بیشتر و مستمر زمینه قیمتگذاری عادلانهتر را در بورس کالا فراهم کرد. در همین حال میتوان با نظارت بیشتر زمینه شناسایی واسطهها را مهیا و مواد اولیه را در اختیار تولیدکننده قرار داد.
در چنین شرایطی، تولیدکنندگان واقعی و فعالان صنایع پاییندستی امکان تامین مواد اولیه موردنیاز خود را از بورس کالا کسب میکنند. در همین حال انتظار میرود با توجه به چالشهای حاکم بر اقتصاد کشور از روند فعالان صنایع پاییندستی که از یکسو ارزشافزوده قابلتوجهی تولید میکنند و از سوی دیگر، اشتغالزایی بالایی را به همراه دارند نیز حمایت شود. بهعنوان مثال، فروش مواد اولیه در قالب معاملات سلف و اعتباری همچون گذشته رایج شود.
چندی پیش وزارت صنعت، معدن و تجارت در اقدامی غیرکارشناسی و با هدف حذف خریداران غیرواقعی و دلالان از معاملات ورق فولادی، خرید اعتباری را حذف کرد و تمام معاملات این محصول را به شرایط نقدی تغییر داد. در چنین شرایطی، نهتنها هدف تعیینشده محقق نشد، بلکه شاهد رشد روزافزون واسطههایی بود که اقدام به خرید نقد ورق فولادی از بورس کالا و فروش آن با بهای بالاتر در بازار آزاد کردند. این درحالی است که برخلاف برخی باورهای غلط، فروش اعتباری تقاضا برای خرید ورق فولادی را بیشتر نمیکند، چراکه سهمیهبندی برای خرید وجود دارد و درنتیجه هیچ خریداری بیش از سهمیه خود امکان خرید نخواهد داشت.