انفجار خاموش اقتصاد
پدرام باقرنژاد
صفحات تاریخ حکایتکننده رخدادهایی است که حاصل اندیشههای درست و غلط حاکمان و تاریخسازانی است که تصور «دانستن» داشتند.
آنها تصور میکردند علامه دهر و بدونخطا هستند و قطعا راهی صحیح را میپیمایند. همچون ساربانی که مسئولیت رساندن کاروان و مسافرانی را به مقصدی معلوم برعهده میگیرد؛ ساربانی که موظف است بهعنوان بلدراه در زمانی معلوم، در مسیری امن و کوتاه، با حداقل مشکلات و مصائب رهروان را در صحت و سلامت به مقصد برساند، اما غالبا سالها، دههها و گاهی قرنها از رخدادهای تاریخی میگذرد و بعدها امکان قضاوتی عادلانه درباره عملکرد واقعی تاریخسازان فراهم میآید.
خادمان و خائنان به تاریخ و بشریت، هر دو صفحاتی از تاریخ را به خود اختصاص دادهاند. تاریخ را میخوانیم و تحلیل میکنیم؛ بیآنکه در نظر بگیریم ما نیز صفحاتی از تاریخ آیندگان هستیم.
وقت آن است که در سال «تولید، دانشبنیان، اشتغالآفرین»، قوانین دستوپاگیر و بروکراسی آزاردهنده و موانع تولید را شناسایی و حذف کنیم.
قوانین ناعادلانه دشمن تولید و اشتغالزایی هستند و مغایر شعار و هدف سال؛ پس باید این قوانین حذف شوند. مشکلات را از گُرده تولیدکنندگان برداریم و بگذاریم اقتصاد دوباره نفس بکشد و خود را ترمیم و احیا
کند.
کاش دانش و خرد یار میشد و از رفتارهای پرخطر دوری میشد. کاش از خرد جمعی نخبگان و اندیشمندان برای پیشگیری بهجای درمان بهرهگیری میشد. کاش قبل از هر عملی به نتایج آن عمل و به هزینههایش فکر
میشد.
چرا در سرزمینی با این همه ثروت و فرصت و نعمت و برکت و معادن باید مشکلات تامین مالی تولید و محدودیتهای معیشتی وجود داشته باشد. میتوان با شناسایی و بهره از نظر و راهکارهای نخبگان اقتصادی بسیاری از مشکلات موجود را حل کرد.
باید از اهل دانش و خرد و تعقل و تفکر در تمامی رشتههای تخصصی یاری گرفت و باید ساخت. باید این شعار شعور شود، هدف شود، همهگیر شود، همه اراده کنند و به تعهدات و برنامهها پایبند باشند.
امید است با یکدست شدن و همجهت بودن قوای سهگانه، دولت کنونی موفق به شناسایی شایستگان و استفاده از نظرات عملیاتی برای بهبود شرایط
باشد.
باید نیروهای متخصص و کارآمد را بهکار دعوت کرد.
باید از زنان و مردان، از نیروهای جوان و میانسال مستعد استفاده کرد که انرژی، انگیزه، ریسکپذیری و دورنمای وسیعتری دارند.
متاسفانه بسیاری از آنها که میدانند و میتوانند، اگر از این دیار نرفته باشند در کنجی خزیدهاند و انزوا و انفعال را انتخاب کردهاند.
باید دعوتشان کرد؛ باید تکریمشان کرد؛ باید قدر دانست؛ باید شأنشان را در نظر گرفت و در مکان درست قرارشان داد تا همراهی کنند.
باید چنین اندیشید و چنین کرد که شاید کشور با سرعت بیشتر و نگاه دقیقتر بازسازی شود. باید تمامی نیروهای ارزشمند و دلسوز و دغدغهمند را به همراهی و همدلی دعوت به همکاری و همیاری کرد.
باید دانست که دیگر فرصت و بهانهای برای اشتباهات تکراری نمانده و یادآور شد که اقتصاد در حال انفجاری خاموش است.
اقتصاد این کشور مانند بسیاری دیگر از امور نقشهای جدید برای نوسازی میخواهد و در شرایط شمارش معکوس قرار دارد. قبل از اینکه خیلی دیر شود کاری باید کرد. چقدر زود دیر میشود.