صنایع کوچک نیاز به حمایت دارند
صنایع کوچک میتواند نقش بسیار مهمی در توسعه اقتصادی و تجاری کشورها ایفا کند. اگر این دو مقوله در راستای یکدیگر قرار ندارند، بدون تردید، ساختار اقتصادی آن جوامع دچار کاستیهایی است که باید مورد اصلاح قرار گیرد.
چین بارزترین نمونه بکارگیری صنایع کوچک در ایجاد رونق اقتصادی و توسعه تجارت در جهان است که میتواند الگوی حمایت از صنایع کوچک در کشور ما باشد. چین توسعه تجاری خود را از صنایع کوچک شروع کرد و تمام بسترها و راهکارهای لازم را برای پیشرفت این صنایع ایجاد کرد و در نهایت با گسترش همین صنایع کوچک توانست بازارهای تجاری را در اختیار بگیرد و به رقیب جدی بسیاری از کمپانیهای تجاری بزرگ دنیا تبدیل شود.
صنایع کوچک با توجه به مقیاس و ظرفیتهای خود میتوانند گزینه بسیار مناسبی برای تولید شهرستانها و مناطق روستایی باشند و این مناطق را در مسیر تجارت قرار دهند و به این ترتیب از حداکثر توان کشور در راستای توسعه تجاری استفاده کنند؛ اما این بخش نیاز به مراقبت و حمایت دارد.
اما در کشور ما این رویکرد وجود ندارد و همواره صنایع کوچک تحت فشارهای زیادی قرار دارند به نحوی که نمیتوانند به حضور موفق در عرصه تجارت فکر کنند. از سوی دیگر، صنایع کوچک در برخی موارد عرصه بسیار مناسبی برای عدهای شده تا بتوانند از رانتهای موجود در این زمینه استفاده کنند.
اما همه این موارد فقط بخشی از کاستیهای اقتصاد و توسعه تجاری کشور است که رسانهها بر آن تمرکز میکنند. درواقع صنایع کوچک یکی از مشکلات بسیاری است که اقتصاد کشور با آن مواجه است و نمیتوان با نگاه بخشی و موردی در این زمینه به اصلاح ساختار اقتصادی و درمان این بیماری مزمن در کشور پرداخت.
ما اگر بهترین دانش موجود در دنیا در زمینه توسعه صنایع کوچک و قرار دادن آن در مسیر تجاریسازی به کار بگیریم، باز هم در این سیستم بانکی، در این نظام بودجه و برنامهریزی و در این نظام تدبیر اقتصادی هیچ کاری را نمیتوانیم از پیش ببریم. این مشکلات باید به یکباره مورد بررسی قرار گیرند و در نهایت با یک ساختار مناسب به همه اجزای اقتصادی بپردازیم.
تصور ما در اغلب موارد این است که صنایع کوچک کشور بیمار است در حالی که اینطور نیست و آنچه نیاز به تغییر و درمان دارد، نظام تدبیر اقتصادی است.
ما برای اینکه بتوانیم نظام اقتصاد و تجارت کشور را از انفعال فعلی درآوریم، باید به اصلاح ساختاری بپردازیم و برای این کار نظام تدبیر در حوزههای مختلفی مثل صنعت، کشاورزی، محیطزیست و تجارت در کشور نیاز به بازنگری دارد.
تمرکز بسیار شدید در تهران و عدم بکارگیری استانها برای به حرکت درآوردن چرخ اقتصاد یکی از مشکلات بزرگ نظام اقتصادی در کشور ماست.
کارشناسان اقتصاد کشور سالهاست به شکلهای مختلف میگویند نظام تدبیر اقتصادی کشور نیاز به تغییر دارد. یکی از مواردی که در این تغییر نیازمند توجه است، این است که استعدادها و منابع مالی و پولی شهرستانها باید به خدمت گرفته شوند و چشم استانها نباید در هر موردی فقط به تهران باشد تا اعتباری به آنها تعلق بگیرد یا خیر.
در این زمینه وضعیت صنایع کوچک بسیار بدتر است زیرا این قسم از صنایع به حمایت دائم و جدی نیاز دارند و این حمایت نباید تنها از تهران مطالبه شود. درواقع وظیفه برنامهریزی صنایع کوچک باید به استانها واگذار شود و در این باره به آنها اختیارات قانونی اعطا شود؛ ضمن اینکه به نظام بانکی استانی باید اجازه و دستور داده شود که منابع خود را در برنامههای اولویتدار صرف کنند.
بایزید مردوخی- اقتصاددان