-

«صدا» برای شنیدن است

فاطمه امیراحمدی روزنامه‌نگار

هیچ کس بری از عیب نیست و نقد آمده تا اصلاحات ضروری را برای هر فردی ممکن کند. تاریخ، درس عبرتی است برای دوری کردن از تکرار عیوبی که انتقادها را به ‌ دنبال دارد. جامعه اگر تبدیل به مرداب نمی ‌ شود و اگر فرهنگ حالت ایستایی نمی ‌ گیرد به این دلیل است که تغییرات بلکه تحولات، آنها را از مرگ و خاموشی در تاریخ نجات می ‌ دهد. مقاومت در برابر تغییرات زمان را ‌ هرز می ‌ برد و شرایط را دشوارتر می ‌ کند. گاهی از تحولات بنیادین گزیری نیست.

بازی با واژگان برای القای سکوت در برابر تغییرات کارساز نیست و در برهه ‌ ای با انفجاری از صداها مواجه خواهیم شد که کنترل آن و حتی شنیدن آن بسیار هزینه ‌ بر است.

همیشه تاریخ تکرار می ‌ شود. پیروز میدان کسی است که نخواهد تجربه گذشتگان را تکرار کند.

بارها و بارها، نوشتاری و تصویری از اشتباهات سیاستمدارانی خوانده و دیده ‌ ایم که انتظار است تکرار نشوند. هنگامی صدا بلند می ‌ شود که گرهی افتاده و زمانی تبدیل به فریاد می ‌ شود که نشنیده گرفته شود. نشنیدن ‌ ها که زیاد می ‌ شود دیگر پایگاه ‌ های اجتماعی هم زیرسوال می ‌ رود و اعتماد ملی، بزرگ ‌ ترین سرمایه جوامع بشری محلی از اعراب نخواهد داشت. شاید خنده ‌ دار باشد که ضرورت تغییری به مو گره بخورد، اما پشت این خنده، زهرخنده ‌ هایی است که با زنده به ‌ گور کردن دختران در تاریخ به ‌ ثبت رسیده است. عبرت از تاریخ، بلوغ را از زمانی به زمان دیگر به میراث می ‌ گذارد و اگر نیاموزیم به ‌ زور می ‌ آموزانند.

شکی نیست به اندازه تمام انسان ‌ ها تفاوت آرا وجود دارد و هنر حکمرانی این است این تفاوت ‌ ها را مدیریت کند. غیرمنطقی است تفکر فرزندی با ۳ دهه فاصله سنی همچون والدین خود باشد. ۳۰ سال برابر است با گذشت ۹۴۶ میلیون و ۸۰ هزار ثانیه که ممکن است در هر ثانیه آن یک تغییر به ‌ وجود آمده باشد. والدین دهه ۶۰ اگر غافل از این گذر تاریخ باشند، قطعا قادر به درک فرزند دهه نودی خود نخواهند بود.

انسان با گذر زمان آگاه ‌ تر و بلکه باهوش ‌ تر نسبت به محیط پیرامون خود می ‌ شود و این آگاهی را نمی ‌ توان چون از جنس گذشته نیست نادیده گرفت و سعی در خاموش کردن این چراغ آگاهی داشت. صدای پای آگاهی برای کسانی که در گذشته مانده ‌ اند غریب و نامأنوس است اما آیا چاره ‌ ای جز پذیرش آن هست؟ هم ‌ اکنون زمان، متعلق به اوست.

دختر و بلکه دخترانی از این نسل جدید آگاهی، جان خود را از دست می ‌ دهند اما همچنان نسل گذشته باور ندارد این تغییرات در تفکر نوجوانان و جوانان این عصر رخ داده و نمی ‌ پذیرند که نادیده گرفته شوند.

گاهی ایجاب می ‌ کند سخنی نگفت و فقط شنید. تاریخ قضاوت می ‌ کند؛ او قاضی منصفی است. کاش گوش ‌ ها را بیشتر از زبان ‌ ها تیز کنیم.

همچنان تاریخ ایران از آبروی زنان خود مایه می ‌ گذارد؛ باشد که آینه عبرتی برای آیندگان شود.

می ‌ نویسم که روزگار را نقاشی کنم.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*