آمار پایه توسعه صنعتی
سالهاست درگیر موضوع نوآوری و توسعه صنعتی هستم و همیشه برایم سوال است که اختلاف کشورهای که با ما شروع کردند یا حتی از ما عقب بودند اما امروز خیلی جلوتر هستند، چیست؟ از مناظر گوناگون میتوان این موضوع را بررسی کرد.
بهطور قطع توسعه صنعتی مبتنی بر فناوری، ستونهای زیادی دارد اما میخواهم به دو ستون مهم در نوآوری اشاره کنم: وجود آمار و اطلاعات دقیق و شفاف و رعایت حق مالکیت معنوی. هم برای یک سرمایهگذار و هم برای یک نوآوری یا مخترع، سه مطلب خیلی مهم است: نخست اینکه کاری که انجام میدهد، چقدر نوآورانه است، دوم اینکه آیا بازاری برای آن وجود دارد و سوم، آیا در این بازار رقیب هم دارد؟ البته در ادامه یک نوآور اصیل باید خیالش راحت باشد که وقتی نوآوری خود را بهطور گسترده در بازار ارائه میدهد، حقوحقوقش محفوظ است. اصلا اینکه این حقوحقوق چیست، خود یک پرسش بزرگ است که باید یک مرجع مشخص به آن پاسخ دهد و درباره آن قضاوت کند.
چرا ما در ایران نوآوران مطرح که از طریق نوآوری اصیل پولدار شده باشند، نداریم؟ چرا نوآوری در ایران، اینقدر بیارزش است و اکثریت دنبال کپیبرداری هستند؟ چرا حتی آنها که مدعی نوآوری هستند، بعد از مدتی اصرار دارند که همان محصول قبلی را بهطور تکراری تولید کنند و تمایلی ندارند که در بازار نوآوری کنند؟ موضوع را در همین بازار خودرو دنبال کنید. ما هرچند وقت یکبار، یک نوآوری، نه آنهم از نوع اصیلش، مشاهده میکنیم. اما وقتی یک محصول یا نوآوری موفق شد، سالها تولید آن را ادامه میدهند.
من به شما میگویم که تمام مواردی که در بالا بهعنوان ستونهای توسعه فهرستوار مطرح کردم، در ایران، تقریبا وجود ندارد. البته در ادامه این متن کوتاه، روی موضوع آمار متمرکز میشوم و موضوع حفاظت از مالکیت معنوی را میگذارم برای بعد.
در حالحاضر آمار درستی از تورم نداریم. نمیدانیم که دقیقا نرخ ارز چقدر است و ماه آینده چقدر خواهد بود؟ حجم مبادلات در مبادی ورودی و خروجی کشور در زمینه خودرو و قطعات کاملا مبهم است. در چنین حالتی، چگونه میتوان روی برنامه تولید حساب باز کرد؟ هماکنون با آمار ناقصی که ارائه میشود، بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار خودرو ناقص در طول سال در کف پارکینگهای خودروسازیها وجود دارد. خوب در چنین حالتی، یک کارخانهدار چگونه میتواند روی برنامههای مربوط به تولید، حملونقل، پرداختها و... حساب باز کند. این حداقل بحث یک تولید صنعتی است که در حالحاضر مبهم است.
حال برویم روی موضوعات مهمتر. گفته میشود در حوزه داخلیسازی بهشدت در حال کار هستند؛ خیلی عالی. اولا آمار و اطلاعاتی که در زمینه سرمایهگذاری ارائه میشود، پر از تناقض و ابهام است. از آن بدتر، اصولا میزان تحقق و زمان تحقق برنامهها مشخص نیست. حالا فرض کنید یک محقق یا سازمان نوآور خیلی پولدار میخواهد روی یک موضوع پیشرفته مانند ECU کار کند.
واقعا آیا میتواند بداند که چند رقیب با چه توانایی (حداقل به لحاظ ظرفیت) وجود دارد؟ عنوان میشود روی زیرساختها حسابی کار کردهایم. بله. ما طی سالهای گذشته کارهای خیلی عالی روی زیرساختهایی مانند برق و گاز و آب انجام دادهایم. حداقل ادعا زیاد کردهایم. اما این دو سال با پدیده جدیدی مواجه شدهایم بهنام کمبود شدید گاز و برق.
تازه متوجه شدهایم حداقل امسال ۱۴۰۰۰ مگاوات کمبود برق داریم و دستکم ۲ تا ۳ سال طول میکشد که با هزار و یک اماواگر، این کمبود حل شود. واقعا معنی این پدیده جز این است که آمار موجود غلط و مبهم است؟ میگویند که میخواهیم در سال یکمیلیون خانه بسازیم. میخواهیم تولید خودرو را به ۳ میلیون برسانیم. آیا تا امروز آماری مبنی بر ظرفیت تولید فولاد موردنیاز مربوطه ارائهشده است؟ تا حالا کسی بررسی کرده که اگر همزمان تمام این برنامههای توسعهای راه بیفتد، چقدر سنگآهن میخواهیم؟ چقدر برق لازم داریم؟ گاز چطور؟ از آن مهمتر آب کجای این آمار است. همزمان میگویند که میخواهند آب را از خلیجفارس در حجمی انبوه به داخل کشور در مدتی کوتاه منتقل کنند.
پس نیاز بزرگی برای فولاد، برق و گاز در این زمینه بهوجود میآید. واقعا کشور چنین ظرفیت برای حرکت همزمان در اجرای این برنامهها را دارد؟ اصلا فرض کنید مسئولان خودشان بدانند، آیا نباید کارآفرینان و سرمایهگذاران چنین اطلاعاتی را داشته باشند؟ حالا فرض کنیم کل کشور را بسیج کنیم و ظرفیت تولید را بهشدت بالا ببریم. آیا میتوانیم بگوییم که با این رشد جمعیت و رشد اقتصاد، بعد از اینکه این طرحها بهطور موفق به انجام رسیدند، حالا این همه ظرفیتسازی چه میشود؟ در دنیای مدیریت به این نوع سرمایهگذاریها، فیل سفید میگویند که نگهداری آنها نیازمند صرف سرمایه زیاد در طول زمان است و در مجموع میتواند زیان زیادی به سرمایهگذاران وارد کند. اصلا وقتی این همه طرح با موفقیت اجرا شود، بازارها، باز هم اینگونه میماند؟ وقتی آمار نباشد، همهچیز روی هواست. هر قدر آمارها دقیقتر و شفافتر باشد، تصمیمگیری نیز میتواند دقیقتر و شفافتر باشد.
البته امروز ما در ابتدا دهه سوم قرن بیستویکم هستیم که نهتنها باید آمار کامل دقیق شفاف در اختیار داشته باشیم، بلکه باید در زمان مطلوب در اختیار قرار گیرد. امروز رقابت در دنیای کسبوکار سازمانها و شرکتها بسیار سخت و کشنده است و همین موضوع رقابت در بین ملتها برای کسب سهم بیشتر از بازارها وجود دارد.
امروز ملتی بهتر میتواند تصمیم بگیرد و اقدام موثرتر انجام دهد که دسترسی بهتری به اطلاعات دارد و به موقع آنها را تحلیل کند و الگوهای جدید را کشف کند و به موقع واکنش نشان دهد. وقتی ما در آمارهای گذشته ماندهایم، قطعا نهتنها در استخراج الگوهای جدید بهوجود آمده با مشکل روبهرو میشویم، بلکه در کشف به موقع رخدادهای موثر اکنون هم میمانیم.
متاسفانه ما نهتنها به سمت بهبود ارائه این آمار نمیرویم، بلکه طرحهایی در فضای مجازی و اطلاعات مطرح میکنیم که دسترسی ما را به همین اطلاعات نیمبند هم با مشکل روبهرو میکند. امیدوارم مسئولان در کنار این همه مشکلات که با آن دستوپنجه نرم میکنند، کمی هم به موضوع ستونهای اصلی توسعه و نوآوری و بهویژه مسئله آمار توجه کرده و بهجای مانعتراشی، تسهیلگری کنند.