آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟ | پیشنهاد فیلم برای آخرین روز های تعطیلات نوروزی
در ادامه این مطلب برای شما عزیان پیشنهادی ار فیلم ای جداب در ژانر های مختلف آماده کرده ایم تا آخر هفته ی جذابی را اشتع باشید.
به گزارش ستاره پارسی: با توجه به این که به آخر هفته نزدیک شده ایم و معمولا افراد برای آخر هفته زمانی را برای فیلم دیدن صرف میکنند، همیشه این سوال پیش میید که برای آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟ ما در این بخش به این سوال پاسخ میدهیم و سعی میکنیم هر هفته برای شما عزیزان لیستی از فیلم های جذاب برای آخر هفته را آماده کنیم. در این مطلب برای شما عزاران و کاربران پیشنهاد فیلم برای آخر هفته آماده کرده ایم.
اثری از مایکل مان با بازی جانی دپ، یک فیلم علمی-تخیلی با بودجهی اندک، جنگوی زنجیرگسسته و The Fallout.
جنایی، علمی-تخیلی، وسترن و درام. در شمارهی ۲۸۴ سری مقالات «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» رسانه زومجی با چهار اثر متفاوت مواجه میشوید؛ دو فیلم پرخرج از کارگردانهای معروف و دو فیلم مستقل جمعوجور.
دو فیلم شناختهشدهتر را اکثر بینندگان حتی اگر فقط به هدف تکمیل تماشا یا بازبینی کارنامهی هنری کارگردانهای معروفشان باشد، تماشا میکنند. اما به دو فیلم کمترشناختهشدهی فهرست هم شانس بدهید. چون هرکدام درد، غم و تلاش برای کنار آمدن با لحظات فاجعهبار زندگی را هدفمند و فکرشده به تصویر کشیدهاند.
Public Enemies (2009)
در گروه بهترین فیلمهای مایکل مان بزرگ قرار نمیگیرد، اما همچنان ارزش یک دور تماشا را دارد.
اگر امروز خبری منتشر میشد که میگفت جانی دپ، کریستین بیل و ماریون کوتیار بهعنوان بازیگرهای اصلی فیلم جدید مایکل مان انتخاب شدهاند، برخی از طرفدارها از شدت هیجان به سقف میچسبیدند. به همین خاطر قابل درک است که مخاطبان طی سال ۲۰۰۹ میلادی انتظارات زیادی از فیلم Public Enemies داشتند. وقتی آن انتظارات برآورده نشدند، فیلم احتمالا بیشتر از حدی که باید و شاید مورد انتقاد قرار گرفت.
اکنون که بیشتر از یک دهه از اکران اثر میگذرد، Public Enemies یک درام جنایی براساس داستان واقعی است که اگر بازیگرها و کارگردان آن را دوست دارید، قطعا با دیدنش وقت خودتان را تلف نمیکنید. آیا بسیاری از کارهای انجامشده توسط مایکل مان در این فیلم قبلا به شکل بهتر در برخی از آثار دیگر او انجام شدهاند؟ بله. آیا واقعا فیلم به اندازهی کافی روی پرداختن به برخی از کاراکترهای فرعی وقت نمیگذارد؟ قطعا. اما آیا با همهی اینها باز هم این فیلم سینمایی ساختهشده براساس یک داستان واقعی جلوتر از چندین و چند فیلم جنایی حوصلهسربر سالهای اخیر قرار دارد؟ بدون شک.
Another Earth (2011)
هر کسی که تعداد قابل توجهی از این سری مقالات معرفی فیلم سینمایی در زومجی را مطالعه کرده باشد، خوب میداند که فیلمهای اکرانشده در جشنواره ساندنس از شانس قابل توجهی برای حضور در فهرست برخوردار هستند.
Another Earth یکی از آن علمی-تخیلیهای کمخرج است که فقط در جشنوارههایی مثل ساندنس شانس دیده شدن به اندازهی کافی را دارند؛ یکی از آن علمی-تخیلیهایی که برای بیان حرف خود سراغ قصهگویی با تنظیمات داستانی عجیبوغریب میروند.
در این نوع از آثار سینمایی بیشتر با یک آزمایش ذهنی روبهرو هستیم. کارگردان وقتی را به اثبات ممکن بودن سناریو علمی-تخیلی فیلم اختصاص نمیدهد، بلکه از آن برای نمایش احساساتی استفاده میکند که خیلیها هر روز در دنیای واقعی با آنها دستوپنجه نرم میکنند.
قصه دربارهی دختری است که در یک تصادف دردناک باعث نابودی زندگی یک نفر شد. در همین حین یک کرهی زمین دیگر به کرهی زمین ما نزدیک میشود؛ کرهی زمینی که نسخههای دیگری از همهی ما انسانها ساکن آن هستند.
Django Unchained (2012)
بیشتر از یک دهه پس از پخش فیلم Django Unchained کوئنتین تارانتینو، دو پارگراف کوتاه قرار نیست حرف ناگفتهای دربارهی این اثر لایق توجه داشته باشند. بااینحال اخبار سینما و تلویزیون طی روزهای اخیر در رابطه با دو هنرمند بسیار تحسینشده کاری میکنند که هوس بازبینی جنگو به سرمان بزند.
از یک طرف اعلام تاریخ اکران فیلم Killers of the Flower Moon مارتین اسکورسیزی هممعنی با این است که خیلیها خودشان را برای میخکوب شدن دوباره دربرابر فریادهای دیکاپریو آماده میکنند؛ آن هم دیکاپریو با لباسهای قدیمی. در همین حین براساس تازهترین گزارشها میدانیم که کوئنتین تارانتیو میخواهد طی فصل پاییز مشغول فیلمبرداری آخرین فیلم سینمایی بلند خود در مقام کارگردان شود. آیا لئوناردو دیکاپریو هم در پروژهی نهایی او نقش خواهد داشت؟ نمیدانیم. ولی پس از بازبینی فیلم Django Unchained نمیتوانم آرزوی رخ دادن این اتفاق را نداشته باشم.
The Fallout (2021)
پس از حادثه.
حتی آنهایی که خوشبختانه هیچ اتفاق شدیدا سیاه و ویرانکنندهای را در زندگی پشت سر نگذاشتهاند، از فکر کردن به عمق وحشت پس از حادثه میترسند. در سادهترین مثال ممکن میتوان به رابطهی انسان با آثار سینمایی وحشتناک فکر کرد. وقتی یک فیلم ترسناک با جهانسازی تأثیرگذار را میبینیم، ممکن است بیشتر وقتی از آن بترسیم که شب شده است و در اتاق خود بهتنهایی میخوابیم؛ در زمانیکه دیگر خبری از حضور دیگران و فوران کردن واکنشهای آشنا همچون جیغ کشیدن نیست.
جلوهی بسیار دیوانهکننده و آزاردهندهی چنین احساسی در ترومای روانی پس از حوادث دهشتناک دیده میشود. مثلا فردی که چند دقیقه فکر میکرد احتمال دارد با اصابت گلوله به بدن خیلی سریع و دردناک جان خود را از دست بدهد، پس از جان سالم به در بردن از آن موقعیت مریض قرار نیست دقیقا همان آدم قبلی شود. چون به نظر خیلیها دیگر آن آدم قبلی اصلا وجود ندارد. آن آدم قبلی همان روز در همان موقعیت مریض کشته شده است. این انسانی که به جا مانده، صرفا باید بهدنبال راههای گوناگون برای زنده ماندن و مراقبت از زخمی باشد که شاید جای آن سالها بعد فقط کمتر به چشم بیاید.
فیلم The Fallout که جنا اورتگا، بازیگر سریال ونزدی و جولی بوون، بازیگر سریال Modern Family را در تیم بازیگری دارد، دربارهی تروما است. تمرکز فیلم روی وحشت پس از حادثه و وقت گذاشتن آن روی نمایش تلخ و واقعگرایانهی بسیاری از دردهای این دوران، انصافا قابلتوجه به نظر میرسد.