ترمیم مدیریت کلان و ترسیم مسیر درست
معدنکاری میتواند از نظر کمی و کیفی منابع آب را تحتتاثیر قرار دهد. بهعبارتدیگر، برداشت آب از منابع زیرزمینی برای فعالیت مربوط به زنجیره تولید و فرآوری مواد معدنی موجب افت تراز آب میشود و کاهش حجم منابع آب، غلظت آنیونها و کاتیونها را افزایش میدهد و زمینه افت کیفیت آب را فراهم میکند.
از سوی دیگر، انتشار زهاباسیدی یا پساب کارخانهها فرآوری هم سهم بسزایی در آلودگی منابع آب سطحی دارد. این آثار سوء بهویژه در مناطقی از کشور که با محدودیتهای جدی منابع آب روبهرو هستند، ابعاد گستردهتری دارد.هرچند گفته میشود بیش از ۸۰ درصد منابع آب کشور در بخش کشاورزی هدر میرود، اما معدنکاری هم فقط باید با رعایت کامل ضرورتهای محیطزیستی باشد تا منابع آب، خاک و هوا آلوده نشود و به باور کارشناسان، اگر جایی نمیتوان استانداردهای لازم را رعایت کرد، باید اولویت با حفظ محیطزیست باشد.
موضوع گزارش امروز صمت، آسیبهای وارده به منابع آب و راههای جلوگیری از آن است. آنچه در ادامه میخوانید، نظرات همایون کتیبه، استاد دانشکده مهندسی معدن امیرکبیر و محمد مسنآبادی، کارشناس و فعال حوزه معدن درباره راههای مدیریت منابع آب در فعالیتهای معدنی است.
آلودگی دامنهدار در ساحل ارس
بهگزارش پیام ما، ارمنستان مدتهای طولانی است که از معادن مس واقع در حاشیه شمالی رودخانه ارس بهرهبرداری میکند و این اقدام باعث کاهش کیفیت آب این رودخانه مرزی بهویژه در محدوده سد خداآفرین شده است. همچنین، تخلیه و انباشت دهها ساله پسماندها و باطلههای معدنی مس در امتداد رود ارس از طرف ارمنستان و گاه شکستن برخی سدهای باطله معدنی، باعث انتشار آلایندههای زیادی در این رودخانه و کاهش کیفیت آب شده است. براساس گزارشی که دفتر مدیریت و حفاظت آلودگی آبوخاک سازمان حفاظت محیطزیست کشور با همکاری مرکز تحقیقات سلامت و محیطزیست دانشگاه علوم پزشکی تبریز منتشر کرده است، آنالیز نمونهها نشان از افزایش معنیدار غلظت فلزات و عناصر در آب رودخانه ارس در پاییندست ۳ سد باطله معدن آگاراک دارد. این موضوع نشاندهنده آن است که پساب تخلیهشده از سدهای باطله نقش بسزایی در آلودگی ارس دارد و نشت مواد معدنی از سد باطله سوم بهصورت چشمگیری بر کیفیت آب این رودخانه تاثیر گذاشته است. این افزایش غلظت درباره فلزات و عناصری مانند نقره، آلومینیوم، سریم، باریم، کبالت، کروم، مس، آهن، منگنز، مولیبدن، فسفر، سرب، بیسموت، تیتانیوم، وانادیوم، ایتریوم و روی دیده میشود. وجود این فلزات در آب باتوجه به ترکیبات معدن مس و بخش فرآوری آگاراک، منشأ این آلودگی را مشخص میکند. نتایج این پایش، همچنین درباره افزایش تیتانیوم و وانادیوم نیز هشدار میدهد و اضافه میکند: آخرین نکته درباره آلودگی رودخانه ارس، مشاهده آرسنیک در آب این رودخانه در مقادیر بالای حد مجاز ۱۰ میکروگرم در لیتر است که احتمالا منابع آلودگی در بالادست رودخانه وجود دارد.
فعالیتهای معدنی در رتبه ششم فهرست تخریب
همایون کتیبه ـ استاد دانشکده مهندسی معدن امیرکبیر: فعالیتهای معدنی در مناطق بیابانی بهطورقطع تاثیرات منفی و آثار سوء زیستمحیطی دارد و میتواند موجب افزایش پدیده بیابانزایی شود، اما باید این موضوع را در نظر گرفت که تاثیر فعالیتهای معدنی در مراتب پنجم یا ششم فهرست فعالیتهای مرتبط با بیابانزایی است. در واقع مناطق خشک و کویری دوسوم خاک ایران را تشکیل میدهد و محدودهای به وسعت یکمیلیون کیلومترمربع را در بر گرفته است، اما فعالیتهای معدنی وسعت زیادی از این مساحت را در بر نمیگیرد. پارامترهای منفی زیادی هستند که امروزه موجب گسترش بیابان در کشور ما میشوند که شاید مهمترین آنها تخصیص نیافتن حقابه محیطزیستی به تالابها، دریاچهها و شورهزارها در مناطق کویری است. نمونه بارز آن دریاچه هیرمند است که سالها ست که خشک شده و موجب توفانهای شن و گسترش مناطق بیابانی در منطقه سیستان شده است یا باتلاق گاوخونی، جازموریان، دریاچه نمک قم، حوضسلطان و بسیاری از شورهزارهای دیگری که در کویر مرکزی ایران قرار دارند.حقابههای محیطزیستی که به انحای مختلف به این دریاچهها اختصاص پیدا نمیکند، موجب میشود که رطوبت در این مناطق کم شود و قابلیت انتقال شن و گسترش شنزارها چند برابر شود.حتی چرای بیرویه دام در این مناطق هم بسیار آسیبزا است و موجب از بین رفتن پوشش گیاهی و افزایش پدیده بیابانزایی میشود. بهعنوانمثال، شترهایی که در مناطق کویری چرا میکنند، ماهها رها میشوند و گاه صدها کیلومتر طی میکنند و بسیاری از پوشش گیاهی مناطق کویری را از بین میبرند. حتی آن بخشهایی که بهصورت مصنوعی و بهمنظور مقابله با بیابانزایی طی سالها ایجادشده است را از میان میبرند. بنابراین منظور این نیست که معدنکاری تاثیر سوء و منفی ندارد، اما همانطور که اشاره شد، در اولویت چندم قرار دارد.
سوءمدیریت منابع آب
مشکل اصلی امروزه کشور ما سوءمدیریت منابع آب بهانحای گوناگون است؛ چه آن چیزی که از خارج به ما تحمیل میشود، از جمله خشک شدن، آلودگی یا کمآب شدن رودخانهها. بهعنوانمثال، کمآبی هیرمند که موجب خشکی دریاچه هامون شده است، چه سوءمدیریتها و برداشتهای بیرویهای که در بسیاری مناطق ایران مرکزی شاهد آن هستیم یا استفاده بیرویه از منابع آب زیرزمینی و نشست زمین و... که آسیب آنها بهمراتب بیشتر از فعالیتهای معدنی است. اما بههرحال فعالیتهای معدنی هم تاثیراتی منفی بر محیطزیست دارند و بهطورقطع باید از فعالیتهای کنترلنشده که آلودگی ایجاد میکنند، جلوگیری کرد. برای مثال، در بسیاری از معادن بهویژه معادن فلزی و سولفوری خروجی کارخانههای فلوتاسیون و فرآوری مواد معدنی پشت سدهای باطله ذخیره میشود، اما متاسفانه در برخی موارد شاهد هستیم که فاضلابهای معدنی و مواد آلودهکننده به طبیعت نشت و آبهای سطحی و زیرزمینی را آلوده میکنند.
از سوی دیگر، وقتی یک ماده معدنی سولفوری باطلهبرداری میشود، آن ماده اصطلاحا اکسپوز میشود و وقتی با نزولات جوی تماس پیدا کند، پدیدهای بسیار آسیبزا به نام تولید زهاباسیدی معدنی ( Acid Mine Drainage ) را بهوجود میآورد. بهعبارت سادهتر، زهاباسیدی معدن که در اثر اکسیداسیون سولفیدهای فلزی (بهویژه پیریت) تولید میشود، موجب افزایش غلظت فلزات سنگین شده و اثرات سمی و مخرب آنها را تشدید میکند. این اسید با نفوذ به آبهای سطحی و زیرزمینی موجبات آلودگی منابع آب را فراهم میآورد و حیات گیاهی و جانوری را در معرض خطر قرار میدهد.
کنترل پیامدهای سوء
بهطورکلی باید دولت موضوع را مدیریت کند و معادن را وادارد که بخشی از درآمد خود را صرف ملاحظات محیطزیستی کنند و پیامدهای سوء محیطزیستی پیرامون خود را تحت کنترل داشته باشند. بهعبارتدیگر، نباید سود فعالیتهای معدنی به جیب افراد خاصی برود و مشکلات محیطزیستی آن برای کشور و مردم ساکن در اطراف مناطق معدنی باقی بماند. البته میدانیم مهمترین عامل کمآبی مربوط به کشاورزی است و برداشت بیرویه منابع آب زیرزمینی، شیوههای آبیاری سنتی، اجرای طرحهای خودکفایی، فشار فراوانی بر منابع آبی کشور وارد میکند. علاوه بر این عوامل توسعه و تکنولوژیکی، جادهسازی غیراصولی در عرصههای طبیعی، سدسازی و... در اولویت بالاتری از معدن قرار دارند، اما فعالیت معدنی هم بر گسترش بحران آب موثر هستند و باید با رعایت همه موارد زیستمحیطی انجام گیرد.
ضرورت انکارناپذیر محافظت از آبها
محمد مسنآبادی ـ کارشناس و فعال حوزه معدن: خوشبختانه اطلاعات و دانش درونی در کشور ما مانند کشورهای پیشرفته است و قوانین و مقررات پیشگیرانه در این رابطه نیز بهخوبی تنظیم میشود. اگر هم مشکلی در روند حفاظت از منابع آبی وجود دارد، در روش اجرا است، زیرا برای کاهش هزینهها برخی مراحل نادیده گرفته میشود. در واقع بیش از ۱۰ سال است که موارد قابلتوجهی بهعنوان ضوابط کلی زیستمحیطی فعالیتهای معدنی ایران تصویب شده است، اما به سبب نبود آموزش و اقدامات توجیهی درباره روشهای معدنکاری ناسازگار با محیطزیست، بهرهبرداران و کارکنان معادن این الزامات را جدی نمیگیرند. در بسیاری از مناطق معدنکاری، بهواسطه درک نادرست از اثرات دفع باطله در مجاورت تالابهای محافظتنشده و توصیف ناکافی مشخصات آب زمینشناسی منطقه، منابع آب زیرزمینی تحتتاثیر قرار میگیرند. شیوههای نظارتی، بازرسیهای دورهای و توقف در بهرهبرداری معدن برای بهرهبردار، علاوه بر صدور مجوزها و ارائه اظهارنامههای محیطزیستی میتواند برای کنترل آلودگیهای آب، خاک و هوا ناشی از فعالیت معدنکاری باید موردتوجه قرار گیرد. بهعلت ارزشافزوده قابلتوجه در بخش معدن جریمههای مالی بههیچوجه نمیتواند بازدارنده باشد و در صورت مشاهده مخاطرات شدید زیستمحیطی نمیتوان با توسل به این شیوه انتظار تغییر شرایط را داشت. بهنظر میرسد واگذاری مسئولیت بازسازی بخش تخریبشده به بهرهبردار تاثیرات بازدارنده بیشتری داشته باشد. علاوه بر وضع قوانین، نظارت و برخورد حقوقی، آموزش و فرهنگسازی نیز میتواند عوامل درونی بازدارنده را ارتقا دهد و تاثیر قابلتوجهی بر اصلاح رفتارها و فعالیتها در طولانیمدت داشته باشد.
پایش منابع آب
با تقسیمبندی پیکرههای آبهای سطحی در مجاورت معدن به چند دسته، از نظر در معرض قرارگیری آنها، میتوان بهصورت دورهای و باتوجه به شواهد و آزمایشهای شیمیایی، طرح کاهش خطرات را برای منابع آبی، متناسب با هر یک از مراحل معدنکاری به اجرا گذاشت. استفاده از دادههای رقومی و نقشهبرداری، سامانه اطلاعات جغرافیایی ( GIS ) و بکارگیری روشهای تصمیمگیری چندمعیاره و روشهای تحلیلی برای مکانیابی یا جابهجایی محل مناسب دپو و سد باطله ضروری است. علاوه بر این، طراحی بستر سد باطله از لحاظ نفوذناپذیری اهمیت دوچندانی دارد، زیرا وقتی باطله بعضی از کانیهای فلزی با نزولات جوی در تماس باشند، اسیدسولفوریک تولید میکنند. نفوذ آباسیدی به منابع سطحی و زیرزمینی چشمهها، چاهها و رودخانهها را تحتتاثیر قرار میدهد و بهاینترتیب، پوشش گیاهی و حیات جانوری را تا کیلومترها در اطراف خود بهخطر میاندازد. از آنجایی که اصلاح آبهای زیرزمینی در اثر فعالیت معدنکاری، چه بهدلیل کاهش ظرفیت سفرهها یا آلوده شدن آنها، بسیار مشکل و هزینهبر است؛ باید همواره راهکارهای پیشگیرانه با مطالعه مشخصات زمینشناسی ساختاری و آب زمینشناسی منطقه در اولویت قرار گیرد. تکنولوژیهای جدید در روشهای فرآوری از قبیل استفاده از تیکنر و فیلترپرسها نیز میزان آب باطله مربوط به فرآوری را بسیار کاهش خواهد داد.
راهی برای برونرفت از مشکلات
بهگمان من، برنامههای شتابزدهای که در مدت کوتاه موجب رفع مشکلات و موانع شود، ممکن است در آینده بحران را وارد مراحل جدیدتر و شدیدتری کند. سالهای سال است که برنامههای کلان و مسیرهای بهبود و توسعه متعددی تعریف شده است که اگر درست و دقیق بود، مسائل و مشکلات فعلی ایجاد نمیشد، بنابراین بهنظر من، تنها راه برونرفت از مشکلات فعلی، ترمیم مدیریت کلان و ترسیم مسیر درست باتوجه به تجربیات قبلی است. بهعبارت بهتر، مدیریت هر بخش از کشور را باید به متخصصان آن بخش، که توان مدیریتی دارند، سپرد و از آزمونوخطا در انتخاب مدیران و فرصت سوزی برای یادگیری آنها در موارد حساس جلوگیری کرد.
سخن پایانی
هرچند معدنکاری بر طبیعت تاثیرات سوئی دارد، اما روشن است که با افزایش روزافزون نیاز بشر به مواد معدنی، نمیتوان معدنکاری را تعطیل کرد و جلوی این صنعت ایستاد. نکته حائزاهمیت این است که باید هر نوع فعالیت معدنی با رعایت دقیق ملاحظات زیستمحیطی باشد و جلوی هرگونه فعالیتی را که بر منابع آبی اثر سوء دارد، گرفت؛ چه منشأ آن داخلی باشد و چه خارجی؛ زیرا به قول کارشناسان معدن سرمایهای است که بعد از چند ده سال به پایان میرسد، اما محیطزیست سرمایه حیات بشر است.