این جهان کوه است و فعل ما ندا
بهروز ساریصراف - رئیس دانشکده برنامهریزی و علوم محیطی دانشگاه تبریز
ورود ریزگردها به کشور در چند روز گذشته، هوای بیشتر استانها را تحت تاثیر قرار داده و در برخی شهرها منجر به تعطیلی مدارس شده است. در همه استانهای آلوده به گردوغبار، برای تردد گروههای خاص ممنوعیتهایی اعلام و از آنها خواسته شده فقط در صورت نیاز از منزل خارج شوند.
از طرفی در استانهای شمال غربی، مشکل ریزگردهای نمکی دریاچه ارومیه هم وجود دارد که مشکل را دوچندان میکند. هر عملی، عکس العملی دارد؛ اکوسیستم قانون دارد و در طبیعت نیز نظم و انضباط وجود دارد اما مردم و برخی مسئولان در مجموع فکر میکنند که محیطزیست شبیه یک سطل آشغال و منبعی لایزال و نامحدود است و تا میخواهند از منابع استفاده میکنند، در حالی که همه رفتارهای انسانی، بر محیط زندگی انسان و نسلهای آینده تاثیرگذار هستند.
در تمام این سالها مداخله و عملکرد غیرزیستمحیطی توسط دولت و توده مردم انجام شده و هر دو، دست بهدست هم میدهند تا کشور را نابود کنند، چراکه این پروژههای عمرانی غیرزیستمحیطی، تاثیر بهمراتب منفیتری نسبت به عملکرد خود طبیعت داشته و اکنون نیز به یمن عملکرد توأمان مردم و مسئولان به پرتگاه زیستیمحیطی رسیدهایم.
دریاچه ارومیه در حال حاضر حدود ۳ میلیارد مترمکعب آب دارد که نسبت به حالت پرآبی که ۳۰ میلیارد مترمکعب بود، ۹۰ درصد حجم و وسعت آن خشک شده و از بین رفته و این حجم از خشکی و این وسعت از بیآبی تقویتکنندهی اثرات توفان غبارهای نمکی بر محیط اطراف دریاچه و تا شهر تبریز است.
با وزش توفانها که منشأ آنها عربستان و عراق است، توفانهای گرد و غبار از روی دریاچه عبور میکنند و تقویت میشوند که سبب میشود توفانهای غباری به توفانهای غباری نمکی تبدیل شوند و به تبریز رسیده و ابتدا حیات گیاهی و سپس اشکال حیاتی دیگر را نابود کند. این توفانها که حاوی غباری نمکی و احیانا سمی هستند، تاثیرات اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و سیاسی دارند. زمانی که این غبارها بر خاک مزارع فرو مینشینند و رسوب میکنند و طی زمان نیز ضخامت مییابند، با آبیاری به ریشه گیاه رسیده و اقتصاد کشاورزی منطقه را نابود میکنند.
برخی مسئولان ما محیطزیست را شبیه قرارگاه نظامی میدانند که با دستور دادن به منابع آب، رودخانهها و آبخوانهای زیرزمینی جوشان و خروشان شوند، اما قانون انرژی و ماده را نمیتوان با دستور از بالا متاثر کرد، چراکه طبیعت خود قانون دارد و خوشبختانه یا متاسفانه به قانون مسئولان توجهی نمیکند.
اگر به موارد یادشده توجه نکنیم این وضعیت و بدتر از آن پیش روی ما است، چراکه توفانهای غبار نمکی با استقرار چندروزه سبب خشکی بیشتر اقلیمی میشوند و انبوه آیروسل و تودههای جامد نظیر ذرات نمک، اقلیم را خشکتر میکند. همچنین مداخلات بیرویه انسانی نیز باعث میشود اکوسیستم مسیر بهبود را طی نکند.
اکوسیستم در یک حالت کنش و واکنش عمل میکند؛ اگر بهرهوری بیرویه و مداخلات را کم کنیم، اصلاح خواهد شد اما اگر تمامی عقدههای عقبماندگی خود را روی آن خالی کنیم، طبیعت نیز عمل ما را با حاکمیت اکوسیستم نامناسب جواب میدهد.
تا زمانی که در عملکرد و برنامهریزی خود تغییری ایجاد نکنیم، نباید انتظار بهبود داشته باشیم که در نهایت به فاجعه تمدنی میانجامد و وضعیتی شبیه اتیوپی و سومالی در انتظار ما خواهد بود.
نباید این بیت از شعر مولانا را از یاد برد که میگوید «این جهان کوه است و فعل ما ندا، سوی ما آید نداها را صدا»، مداخلات ما برهم زننده محیطزیست بوده که در نهایت زندگی ما را نابود میکند.
این تفکر که انسان «اشرف مخلوقات» است و این امتیاز ویژه باعث میشود ما هر کاری که دوست داریم، انجام بدهیم. یا این حساب امیدی هم به اصلاح طبیعت نیست، چراکه اصلاح آن به بهبود عملکرد ما وابسته است.