روزهداری از نگاهی نو
نیما بیات
در هندوستان وقتی مار کبرا انسانی را نیش بزند، تنها راه نجات این است که او را برای مدت ۳۶ ساعت بیدار نگه داری. در این صورت خود بدن زهر را بیرون میریزد. گردش خون سبب تصفیه آن میشود و سم از بدن بیرون میآید، اما تنها نکته در این است که آن فرد نباید برای مدت ۳۶ ساعت بخوابد و اگر خوابش ببرد، غیرممکن است بتواند زنده بماند.
بنابراین در جنگلهای هندوستان یا نزد قبیلههای بدوی؛ جایی که هیچ دارویی وجود ندارد، اگر ماری کسی را نیش بزند، تمام افراد قبیله گرد هم میآیند و از هیچ تلاشی برای بیدار نگه داشتن فرد دریغ نمیکنند. طبلها و گروه نوازنده و آواز و رقصیدن در اطراف فرد راه میافتد تا او به خواب نرود. لحظهای که چشمانش بسته شد باید با ضربهای او را از خواب بیرون کشید؛ بارها و بارها. حتی باید او را کتک زد.
پس از ۱۲ ساعت، لحظهای فرا میرسد که بیدار ماندن برایش تقریبا ناممکن میشود. اطرافیان به ایجاد صدا و فریاد کشیدن ادامه میدهند؛ با این همه فرد صدمهدیده به نقطهای از کاهش هوشیاری میرسد که دیگر واکنشی به صداهای اطراف ندارد و باز هم این خطر جدی وجود دارد که اگر حتی برای چند دقیقه به خواب برود، از دست رفته است.
برای حفظ هوشیاری فرد مثال دیگری از سنت خودمان هم وجود دارد. سنت عبادی «روزهداری». روزه گرفتن روشی است برای هوشیار ماندن؛ ربطی به بدن ندارد، زیرا هرگاه روزهدار باشی به آسانی نمیتوانی بخوابی. برای خوابیدن، بدن به غذا نیاز دارد، به همین دلیل است که وقتی پرخوری میکنیم فورا به خواب میرویم. هرگاه پرخوری کرده باشیم، بلافاصله احساس میکنیم نمیتوانیم حرکت کنیم.
روزهداری روشی است برای ایجاد هوشیاری. اگر برای مدتی طولانی روزه بگیریم، به کیفیتی از هوشیاری دست خواهیم یافت که در حالت معمول دستیابی به آن دشوار است.
بااین همه در جایی، چیزی به خطا رفته است. در این شرایط هدف از یاد میرود و روش تبدیل به مقصود میشود و در نهایت وسیله جایگزین هدف. امروزه میلیونها مسلمان روزه میگیرند. اگر از آنها بپرسید چرا روزه میگیرید؟ میگویند چون بدن را تزکیه میکند. شاید بدن را تزکیه کند، اما نکته ابدا این نیست. شاید روزهداری برای سلامتی مفید باشد اما همیشه و تنها داستان این نیست. توجه به سلامت ربطی به دیانت ندارد. این درمان با طبیعت است، نه دیانت. هدف اصلی از روزهداری دستیابی به هوشیاری است. اگر تنها دلیل روزهداری را به دستیابی به سلامت خلاصه کنیم در اصل آن را در قالب «وسیله» قرار دادهایم، بدون اینکه هدف را بشناسیم. در این صورت روزهداری دیگر روزهداری نیست فقط «گرسنگی کشیدن» است. این دست از افراد قادر به درک «هدف» نیستند.
این نکته در تمام تمرینهای مذهبی صادق است و این چنین است که مناسک مذهبی در نهایت به مراسم و آیینی تبدیل میشوند که راهی به بیداری نفس و هوشیاری روح ندارد.