بحران روی بحران
محمد درویش ـ پژوهشگر و فعال محیطزیست
امروز مشکل بیآبی در بسیاری از استانهای کشور حاکم است، اما باید این مسئله ریشهای حل شود؛ چراکه آمایش سرزمین برای هر استانی انجام نمیپذیرد و استانی همچون سمنان که ذاتا یکی از مناطق خشک کشور محسوب میشود، قربانی پروژههای صنعتی غیرکارشناسی آببر شده است و امروز برای جبران آن، دست به تخریب قسمتی دیگر از محیطزیست میزنند.
در شرایطی که وضعیت خزر بسیار بحرانی است، نباید با طرحهایی چون انتقال آب از خزر به سمنان این بحران را بیشتر کنیم. همه اینها در حالی است که میزان سرانه مصرف آب استان سمنان با جمعیت کمی که دارد، بسیار بالا است؛ کل آب شرب جمعیت سمنان ۱۵میلیون مترمکعب است و ما تصمیم داریم ۲۰۰میلیون مترمکعب آب خزر را با ۲۰ هزار میلیارد تومان هزینه انتقال بدهیم که اصلا معقول نیست.
با استقرار آبشیرینکنها کنار خزر، سالانه ۶ میلیون تن نمک وارد خزر میشود که بهشدت خطرناک است. لولهگذاری و ساخت ایستگاههای متعدد پمپاژ، ایجاد جاده دسترسی و عبور ماشینآلات سنگین از کهنترین و حیاتیترین رویشگاه سبز ایران یعنی جنگلهای هیرکانی برای انتقال آب خزر به سمنان، سبب تکهتکه شدن و آسیب جبرانناپذیر به این پهنه جنگلی بهشدت حساس میشود. میتوان در سمنان الگوی کشت را بهگونهای تنظیم کرد که نیاز آبی کمتری داشته باشد، این نوع پروژهها از دهه ۶۰میلادی گریبان کشورهای در حال توسعه را گرفته است و پول آن به جیب تولیدکنندگان اداوت این پروژهها میرود.
از سوی دیگر، استقرار صنایع آببر، مصرف بدون برنامهریزی و تغییر الگوی مصرف از سوی مردم، دلایل اصلی این میزان از مصرف بالای آب در استانهای فلات مرکزی کشور نظیر یزد است. بیلان آب سفرههای زیرزمینی در استان یزد منفی است و این به ضعف مدیریتی مسئولان در چند دهه اخیر برمیگردد. توان یزد در برداشت از این منابع آبی، حدود ۹۰۰ میلیون مترمکعب در سال است؛ در حالی که در طول چند دهه اخیر، سالانه بیش از ۱.۲ میلیارد مترمکعب آب برداشت میشود که منجر به منفی شدن بیلان آبهای زیرزمینی در این استان شده است. بههمیندلیل، بخشهای بزرگی از استان یزد بهویژه در محور اردکان و میبد، بهدلیل خالی شدن سطح زیر زمین، درگیر فرونشستهای زیادی شدهاند.
باتوجه به این شرایط، انتقال ۵۰ تا ۲۰۰ میلیون مترمکعب آب از خلیجفارس، احتمالا توانایی حل پایدار مشکل کمآبی یزد را نخواهد داشت. انتقال آب از خلیجفارس تنها میتواند مانند یک مسکن عمل کند. مرگ دشت یزد زمانی رقم خورد که بهجای اتکا به ظرفیتهای واقعی این استان، خارج از توان طبیعی به بهرهبرداری محیطی پرداختیم و تفاوتی میان این استان و استانهای مشابه، با دیگر مناطقی که از منابع آبی برخوردارند، قائل نشدیم. برای مثال، تبدیل یزد به قطب تولید گوشت قرمز، نمونه بارز این بهرهبرداریهای مخرب است؛ گوشت قرمزی که برای تولید هر کیلو از آن، ۱۵هزار و ۵۰۰ لیتر آب مصرف میشود، در حالی که میانگین بارش یزد کمتر از ۱۰۰ میلیمتر و تبخیر آن بیش از ۴۰۰ میلیمتر است.پیشینیان با احداث بادگیرها، کاریزها و یخچالها نشان دادند که توانایی سازگاری با این نوع از اقلیم گرم و خشک را دارند و میزان مصرف آب زیادی هم نمیخواهد. در واقع، آنها میدانستند چگونه باتوجه به توان محیطی، چیدمان توسعه را در استانی نظیر یزد طراحی کنند. اگر خواهان تابآوری در برابر بحران آب هستیم، باید بهجای اجرای پروژههای پرهزینه، سبک زندگی، متناسب با توان اکولوژی منطقه تغییر کند.نخستین کاری که باید در قبال استانی که بیلان آب منفی دارد، انجام داد؛ تعادلبخشی سفرههای آب زیرزمینی است، نه اینکه در طول سالها صنایع آببر زیادی در منطقه مستقر شوند. وقتی طرحهایی نظیر انتقال آب به راه میافتد، بهنوعی چراغ سبزی برای ادامه فرآیند مخرب و تغذیه غول صنایع آلودهکننده در این استانها است. بهگفته برخی کارشناسان، انتقال آب، گرانترین شیوه مدیریت منابع آب است که تنها در شرایط بسیار بحرانی، مجاز به استفاده از چنین رویکردی هستیم. ممکن است در آینده شاهد نابودی گونههای بسیاری از آبزیان دریا بهواسطه زیست در آبهای خاکستری باشیم. همچنین، آبشیرینکنها گازهای گلخانهای زیادی تولید میکنند که موجب تشدید خطر تغییر اقلیم خواهند شد.
مسئله این است که مدیریت آب در کل از یک تفکر مایه میگیرد و بسیاری از وجوه دیگر جنبه نمادین و شعاری دارد. مدیریت آب در ایران با بیش از ۴۰۰میلیارد مترمکعب بارش سالانه و استحصال نزدیک به ۱۰۰میلیارد مترمکعب آب در سال، از راههای درستتری امکانپذیر است. همیشه سادهترین راه، بهترین نیست. اتکای شهرها به منابع ناپایدار سدها، خطر خالی از سکنه شدن این زیستبومها را پدید آورده است. برخی معتقدند که اندیشه یکسویه حاکم بر مهندسی مدیریت آب، تیشه به ریشه آب کشور زده و نتوانستهایم از مزیتی هم که داشتیم، بهره کافی ببریم. این پروژهها فایدهای برای اقتصاد و اکوسیستم ندارد، ما حق نداریم اکوسیستمهای طبیعی کشور خود را از بین ببریم.