راههای نرفته دولت برای جبران کسری بودجه
دولتها برای اینکه درآمد کسب کنند چندین راهکار پیش رو دارند که نخستین آنها اخذ مالیات است. مالیات هم از طبقات بالا و پردرآمد گرفته میشود. بخشی از آن صرف هزینههای کشور میشود و بخشی هم به فقرا داده میشود.
راهکار دوم تامین کسری بودجه، فروش مواد خام و ثروتهای خدادادی به کشورهای دیگر است. راهکار سوم ارائه خدمات مختلف است که میتوان با این خدمات کسری بودجه را جبران کرد و راهکار چهارم نیز اخذ مالیات تورمی است.
راه اول
در تشریح این راهکارها باید گفت در راهکار اول اخذ مالیات خیلی خوب است. اما در ایران مالیات دادن در حد شعار است. برنامه اخذ مالیات برای جبران کسری بودجه از دولت روحانی مطرح شده است. براساس این طرح، قرار است از تمام مردم مالیات گرفته شود. اما اگر مالیات از طبقه متوسطه و رو به پایین گرفته شود سبب ایجاد فشار مضاعف به مردم میشود. این در حالی است که درحالحاضر از بنگاههای خصولتی و رانتی مالیات کمی گرفته میشود. در سال ۹۰ مالیات این بنگاهها در ایران ۱۱ میلیارد دلار بود و اکنون به ۲ میلیارد دلار رسیده است.
نکته جالب این است که دولت سال گذشته پیشنهاد داد و به تصویب مجلس رسید که مالیات بنگاههای خصولتی و رانتی را از ۲۵ درصد به ۲۰ درصد کاهش دهند. بنابراین از بنگاههای خصولتی درکشور آنچنان مالیات دریافت نمیشود و مالیات آنها سال به سال نیز با کاهش چشمگیری روبهرو میشود.
برنامه دولت این است که با کاهش مالیات بنگاهها که تمام درآمد آنها به دلار است، از مردم مالیات اخذ کند.
به همین دلیل برای این برنامه مالیاتی چشمانداز خوبی مشاهده نمیکنم. اما اگر دولت بتواند از خانههای خالی، خودروهای لاکچری و خانهها و ویلاهای لوکس مالیات اخذ کند، کار خوبی است.
راه دوم
درباره راهکار دوم جبران کسری بودجه که فروش منابع است باید گفت واقعیت این است که فروش مواد غیرنفتی در کشور نسبت به گذشته بیشتر شده اما با قیمتهای کمتر ارائه میکنیم؛ یعنی منابع ملی که برای همه مردم است توسط یک عده افراد خاص با کمترین نرخ به فروش میرود. این در حالی است که فرمان میدهند نرخ دستوری نداشته باشیم و هرچه بنگاهداران خواستند، بفروشند؛ یعنی برای خرید مواد خام و اولیه قیمتگذاری دستوری داده میشود و از طرف دیگر برای فروش مواد نهایی قمیتگذاری را آزاد میکنند. پس به این نتیجه میرسیم که با یک سیاستگذاری عجیب دیگر، یک راه کسب درآمد را از بین بردهایم.
راه سوم و چهارم
سومین منبع درآمدی خدمات دولتی است، که در ایران کیفیت آن بسیار پایین است و طبیعتا نمیتوان حساب چندانی روی آن کرد.
راهکار چهارم مالیات تورمی است که با افزایش قیمتها و تورم از مردم گرفته میشود. وقتی درآمد مردم نسبت به سال گذشته ۲۰ درصد افزایش یافته و از طرف دیگر تورم به جان کالاها افتاده و تورم آن ۵۰ درصد شده به این معنی است که از جیب مردم ۳۰ درصد برداشت میشود. فرق میان مالیات تورمی و مالیات عادی این است که مالیات عادی از ثروتمندان و طبقات مرفه گرفته میشود اما مالیات تورمی از طبقات متوسط به پایین اخذ میشود.
در نتیجه، با خلق تورم و سرکوب دستمزدها از مردم مالیات تورمی گرفته میشود.
با توجه به آنچه گفته شد، دولت مشکلی برای درآمد ندارد اما عزم و ارادهای برای درآمدزایی وجود ندارد. عملکرد دولت در این شرایط این است که درآمد را به گروهها و عدهای خاص بدهد و از آنها مالیات نگیرد. در نتیجه دچار کسری شدید بودجه میشود.