ضرورت عقبنشینی دولت از سیاستگذاری اقتصادی
یاسر فلاح - کارشناس بازار سرمایه
بازار سرمایه یکی از ظرفیتهای اساسی برای جلب مشارکت مردمی و تزریق آن به حوزه تولید است. بااینوجود سابقه دعوت مردم به بورس و مشارکت با هدف تقویت تولید، موضوع تازهای نیست. در سال ۱۳۹۹ صعود بیسابقه بورس تهران در سایه دعوت سیاستگذاران به حضور در این نهاد، حاصل شد. دعوتی که نهتنها نتیجهبخش نبود، بلکه در نهایت به از میان رفتن سرمایه بخش بزرگی از مردم منتهی شد. اقدامات بعدی مسئولان، از جمله وعدههای انتخاباتی ابراهیم رئیسی در سیزدهمین دوره از انتخابات ریاستجمهوری نیز تاکنون بهنتیجه نرسیده، بنابراین باید اقرار کرد که دیوار اعتماد به بازار سرمایه، شکسته شده است.
ریسکهای متعدد سیاسی کشور ما را تهدید و در عمل پیشبینیپذیری اقتصاد را ناممکن میکند؛ در حالی که پیشبینیپذیری اقتصاد یکی از مهمترین شاخصهایی است که زمینه جذب مشارکت مردمی را در فعالیتهای تولیدی و صنعتی، ممکن میکند. از بازار سرمایه با عنوان دماسنج اقتصادی کشور نام برده میشود که بیشترین تاثیر را از تنشهای سیاسی و ریسکهای حاکم بر اقتصاد میگیرد. در موقعیت کنونی و باتوجه به تنشهای حاکم بر شرایط سیاسی و اقتصادی، بورس تهران عملا به بازاری نامطمئن بدل شده، در چنین فضایی جذب مردم به این بازار، دشوارتر از قبل است. ارتقای سطح شفافیت اقتصادی، دیگر شاخصهای است که به حضور مردم در بورس کمک میکند. در همین حال از تصمیمات و سیاستهای دولت در راستای حمایت از تولید باید بهعنوان راهکاری دیگر برای توسعه بخش تولید و جذب سرمایه به بورس نام برد، در نتیجه اگر سیاستگذاران به اجرای شعار «جهش تولید با مشارکت مردمی» مصر باشند باید در مسیر ارتقای سطح شفافیت، جلب اعتماد عمومی، افزایش پیشبینیپذیری اقتصاد، هماهنگی در روند سیاستگذاری و تصمیمگیریهای کلان حاکم بر اقتصاد و تولید و همچنین رشد حداکثری دانش مردم برای حضور در
بازار سرمایه، گام بردارند.
بدون تردید بازار سرمایه در مقام یک بازار متشکل و بازاری که قویا در خدمت توسعه تولید است و همچنین امکان تامین مالی بنگاههای تولیدی را برعهده دارد، به تحقق شعار سال، کمک میکند؛ البته این هدف در شرایطی محقق میشود که دولتها تنها نگاه برداشت از این بازار را نداشته باشند.
دولتهای پیشین در طول سالهای گذشته نسبت به عملکرد بازار سرمایه موضعگیری کردهاند. متاسفانه دولتها در طول سالهای گذشته به بازار سرمایه به چشم بستری برای تامین مالی، نگاه کردهاند. همین نگاه نیز، ضربات قابلتوجهی را به عملکرد بورس تحمیل میکند و همزمان از اثرگذاری آن، میکاهد.
بازار سرمایه 2 بال دارد؛ بازار اولیه و روند ورود و پذیرش شرکتهای مختلف به بازار سرمایه با هدف تامین مالی، نخستین بال این بازار است. خریدوفروش سهام شرکتهای بورسی توسط مردم یا فعالان بازار، بال دوم بورس است. بدون تردید پرواز یا توسعه عملکردی بازار سرمایه تنها با کمک هر دو بال، ممکن است. بهبیاندیگر تا زمانی که از بازار ثانویه، حمایت کافی انجام نشود، بازار اولیه نیز بهقدر کافی، جذاب نخواهد بود.
در حال حاضر باتوجه به سیاستهایی که دولت اتخاذ میکند و عملکرد بورس تهران را تحتتاثیر منفی قرار میدهد، بسیاری از شرکتها یا صنایع از حضور در بازار سرمایه، واهمه دارند. در واقع حضور در این بازار در موقعیت کنونی، لزوماا منفعت این مجموعهها را تامین نمیکند. چنانچه دولتمردان و سیاستگذاران نگاه همهجانبه به بازار سرمایه داشته باشند، این دست مشکلات مرتفع خواهد شد.
در همین حال باید خاطرنشان کرد که سیاستگذاری دولت در قبال صنایع بورسی، عموما به زیان بورس و سهامداران، تمام شده است. وضع بخشنامههای یکشبه که روند تولید و تجارت را تهدید میکند و اصرار دولت به قیمتگذاری دستوری، بسیاری از صنایع بورسی را به مرحله زیاندهی رسانده است. تداوم این سیاستها، مانع سودآوری شرکتهای بورسی و جلب مشارکت مردمی با اتکا به این نهاد خواهد شد. در واقع تجدیدنظر دولت در سیاستگذاری، نخستین پیششرط برای موفقیت عملکردی بازار سرمایه و اثرگذاری آن در جلب مشارکت مردمی خواهد بود.
عملکرد اشتباه دولت در قبال صنایع که به ناکامی تولید منتهی میشود، در شرایطی است که تولید به کلیدواژهای پرتکرار در طول سالهای گذشته و در جریان انتخاب شعار سال، بدل شده است. کمااینکه رهبر معظم انقلاب در پیامی بهمناسبت آغاز سال ۱۴۰۳، سال جدید را سال «جهش تولید با مشارکت مردمی» نامگذاری کردند. جذب سرمایههای مردم به حوزه تولید از راهکارهای اصلی مقابله با تورم بهعنوان یکی از مشکلات کلان حاکم بر اقتصاد ما محسوب میشود؛ در همینحال تکیه بر تولید، مسیر اشتغالزایی را تسهیل میکند و نقش بسزایی در حل مشکلات حاکم بر اقتصاد ما دارد.