نقش مدیریت کارآمد در صیانت از کرامت انسانی در نظام زندانبانی
وضعیت زندانها بهعنوان یکی از شاخصهای مهم سنجش عدالت، قانونمداری و رعایت حقوق بشر، بیش از هر چیز تحتتأثیر کیفیت مدیریت قرار دارد. بررسیهای میدانی و مستند نشان میدهد که مدیریت آگاه، متعهد و انسانمحور در تیپ پنج مجتمع ندامتگاهی تهران بزرگ، نقش مؤثری در حفظ کرامت زندانیان مالی، کاهش تنشها و تبدیل یک محیط پرچالش به فضایی آرام، منظم و اصلاحمحور ایفا کرده است؛ تجربهای که میتواند بهعنوان الگویی قابل تعمیم در نظام زندانبانی کشور مورد توجه قرار گیرد.
«مدیران صالح، مؤمن، کارآمد و دلسوز باید شناسایی شوند، مورد حمایت قرار بگیرند و در جایگاههای مهمتر به کار گرفته شوند؛ اینها سرمایههای کشورند و نباید مغفول بمانند.»مقام معظم رهبری
نگهداری و مراقبت از زندانیان تنها یک وظیفه اداری نیست، بلکه آزمونی جدی برای پایبندی یک کشور به اصول انسانی و حقوق بشر است. هرگونه غفلت در این حوزه میتواند پیامدهای جبرانناپذیری به همراه داشته باشد و چهره یک کشور را در مجامع حقوق بشری بینالمللی مخدوش کند، زیرا وضعیت زندانها همواره یکی از شاخصهای مهم ارزیابی عدالت، قانونمداری و انسانمحوری دولتهاست. توجه به سلامت جسمی و روانی زندانیان، حفظ کرامت انسانی آنان و فراهمکردن زمینه اصلاح و بازپروری، نشاندهنده بلوغ مدیریتی و اجتماعی یک نظام است. در این میان، نقش مدیریت خوب و آگاه بسیار تعیینکننده است؛ مدیری که با دانش، تعهد و نگاه انسانی عمل میکند، میتواند سازمان زندانها را از یک نهاد صرفاً نگهدارنده به نهادی اصلاحگر و اثرگذار تبدیل کند. اساساً یک مدیر درستکار و هوشیار با برنامهریزی صحیح، نظارت مؤثر و استفاده از نیروهای متخصص، قادر است سازمان زندانها را به اهداف عالی خود که همانا اصلاح فرد، کاهش آسیبهای اجتماعی و تأمین امنیت پایدار جامعه است، نزدیک و حتی محقق سازد.
مجتمع ندامتگاهی تهران بزرگ بهعنوان یکی از بزرگترین مجموعههای زندانی کشور، با تیپهای مختلف و تفکیک زندانیان بر اساس نوع جرم، نیازمند مدیریتی دقیق، تخصصی و هوشمندانه است. تیپ پنج این مجموعه که محل نگهداری زندانیان مالی است، از اهمیت ویژهای برخوردار میباشد؛ چرا که بسیاری از افراد حاضر در این تیپ، نه مجرمان حرفهای، بلکه کارآفرینان، تجار، فعالان اقتصادی و افرادی هستند که به دلایل مختلفی همچون عدم آگاهی کافی از قوانین، اعتماد بیش از حد در معاملات، پیچیدگیهای حقوقی، یا شرایط خاص و فشارهای حاکم بر اقتصاد کشور دچار مشکل شده و ناخواسته گرفتار زندان شدهاند. مدیریت صحیح این تیپ میتواند نقش تعیینکنندهای در حفظ کرامت انسانی این افراد، کاهش آسیبهای روحی و اجتماعی، و حتی کمک به حلوفصل مسائل مالی و بازگشت آنان به چرخه تولید و اقتصاد کشور داشته باشد. یک مدیریت آگاه و توانمند با رویکردی حمایتی، قانونمحور و انسانی، میتواند فضای این تیپ را از صرفاً یک محل نگهداری به بستری برای آرامش، اصلاح، آگاهیبخشی حقوقی و حل مسائل تبدیل کند و از هدررفت سرمایههای انسانی و اقتصادی کشور جلوگیری نماید.
آقای قاسم جلیلوند بهعنوان مدیر تیپ پنجم مجتمع ندامتگاهی تهران بزرگ، نقشی بسیار مثبت، مؤثر و ارزشمند در مدیریت این بخش حساس ایفا کردهاند. مدیریت ایشان با ایجاد فضایی آرام، منظم و بهدور از تنش، زمینهای فراهم ساخته است که زندانیان مالی بتوانند با آرامش خاطر بیشتری شرایط خود را مدیریت کنند. توجه ویژه به آراستگیهای محیطی، نظم و بهداشت عمومی، در کنار رسیدگی مستمر به بهداشت روانی و خدمات پزشکی زندانیان، نشاندهنده نگاه مسئولانه و انسانی ایشان به مقوله زندانبانی است. همچنین فراهمکردن امکانات لازم در چارچوب قوانین و مقررات، و حمایت از زندانیان در پیگیری روند قضایی و تسهیل مسیر حلوفصل پروندههای آنان، از دیگر اقدامات شایستهای است که نقش مهمی در کاهش دغدغهها و آسیبهای روحی این افراد داشته است. بیتردید چنین مدیریتی میتواند الگویی موفق در تحقق اهداف اصلاحی و انسانی سازمان زندانها به شمار آید.
با توجه به اینکه حدود چهار هزار نفر زندانی در تیپ پنجم مجتمع ندامتگاهی تهران بزرگ نگهداری میشوند، اهمیت مدیریت این بخش دوچندان میشود. بدیهی است اگر در چنین مجموعه بزرگ و حساسی، فردی فاقد توان مدیریتی، درک صحیح از مسئولیت، شناخت روحیات زندانیان مالی و آگاهی از ظرافتهای این حوزه مسئولیت را بر عهده داشت، میتوانست پیامدهای بسیار ناگواری بهدنبال داشته باشد. نبود مدیریت آگاهانه میتوانست به بروز تنشهای گسترده، نارضایتی عمومی، آشفتگی محیطی، آسیبهای جدی روانی، اختلال در رسیدگیهای پزشکی و حتی بحرانهای امنیتی منجر شود؛ مسائلی که کنترل آنها در جمعیتی چند هزار نفری، بسیار دشوار و گاه غیرممکن است. در چنین شرایطی، نهتنها کرامت انسانی زندانیان خدشهدار میشد، بلکه اعتبار مجموعه و حتی نهادهای مسئول نیز به خطر میافتاد. این مقایسه بهروشنی نشان میدهد که حضور مدیری توانمند، مسئولیتپذیر و آگاه مانند آقای جلیلوند تا چه اندازه در پیشگیری از بروز بحران و تبدیل یک محیط پرچالش به فضایی آرام، قابلکنترل و انسانی، نقش حیاتی و تعیینکننده داشته است.
شایسته است از جناب آقای دکتر محمدی، معاون محترم رئیس قوه قضائیه و رئیس سازمان زندانها و اقدامات تأمینی کشور ـ که خود بهدرستی بهعنوان مدیری کارآمد، پاکدست، کاردان و باتجربه شناخته میشوند درخواست شود که ضمن توجه ویژه به سرمایههای انسانی آن سازمان بزرگ، از مدیران شایسته و اثرگذاری همچون آقایان جلیلوند، زارع، مدبر و دیگر مدیران توانمند و متعهد که کم هم نیستند، تقدیر شایسته و بایسته بهعمل آورند. بیتردید قدردانی از عملکرد صحیح و مسئولانه این عزیزان، علاوه بر ایجاد انگیزه و امید، پیام روشنی در حمایت از مدیریت سالم و کارآمد در مجموعه زندانها خواهد داشت. همچنین بهکارگیری چنین مدیرانی در مسئولیتهای بزرگتر و گستردهتر، میتواند دامنه تأثیر مدیریت صحیح آنان را به بخشهای بیشتری از سازمان تسری دهد و بهعنوان الگویی عملی و سرمشق مدیریتی برای سایر مدیران و کارکنان عمل کند؛ امری که در نهایت به ارتقای عملکرد کل سازمان و تحقق بهتر اهداف انسانی، اصلاحی و اجتماعی آن خواهد انجامید.
لازم میدانیم با صراحت و شفافیت تأکید کنیم که این گزارش نه بر پایه شنیدهها، روابط شخصی یا نگاه احساسی، بلکه حاصل تحقیقات میدانی دقیق و مستمر در بازهای حدود شش ماهه است. در فرآیند تهیه این گزارش، با طیف گستردهای از ملاقاتکنندگان زندانیان، زندانیان مالی آزادشده، خانوادههای آنان و دیگر افراد مطلع و آگاه گفتوگو شده و همچنین مطالبات، درخواستها و نظرات بیش از دو هزار نفر از خانوادههای زندانیان مالی بهصورت مستقیم یا مکتوب مورد بررسی قرار گرفته است. این حجم از دادهها و مشاهدات میدانی، تصویری نسبتاً روشن و واقعی از وضعیت مدیریتی، نحوه برخورد، میزان اثرگذاری تصمیمات و پیامدهای آن بر زندانیان و خانوادههای آنان ارائه میدهد.
تأکید میشود که این گزارش بدون هیچگونه جانبداری، منفعتطلبی یا وابستگی به شخص یا اشخاص خاص تهیه شده و صرفاً بر مبنای انجام یک وظیفه دینی، اخلاقی، ملی و حرفهای تنظیم گردیده است. هدف اصلی از انتشار آن، نه تبلیغ افراد، بلکه پاسداشت مدیران شایسته، پاکدست و مسئولیتپذیری است که در شرایط دشوار و پرچالش، مدیریت را امانتی الهی و اجتماعی دانسته و در عمل نیز به این امانت وفادار ماندهاند. این در حالی است که متأسفانه در مقاطع مختلف، نمونههایی از مدیران ناکارآمد یا مسئلهدار وجود داشتهاند که دوران مدیریت را فرصتی برای کمکاری، سوءاستفاده، بیتوجهی به حقوق مردم و ایجاد یأس و بیاعتمادی در جامعه تلقی کردهاند؛ رویکردی که ضربههای سنگینی به سرمایه اجتماعی وارد کرده است.
بر همین اساس، ما بر خود لازم میدانیم که در کنار نقد منصفانه و مستندِ عملکردهای نادرست، از مدیران سالم و اثرگذار نیز بهصورت شفاف و مسئولانه تقدیر کنیم تا فرهنگ پاسخگویی، سلامت اداری و شایستهسالاری تقویت شود. در همین چارچوب، به مردم شریف ایران و مسئولان محترم قوه قضائیه این تعهد اخلاقی و حرفهای داده میشود که از این پس، بهصورت منظم ودوره ای گزارشهای مفصل، مستند و قابل اتکا از عملکرد مدیران شایسته و در مقابل، بررسی و نقد عملکرد افراد ناشایست منتشر گردد. امید آن داریم که تداوم این مسیر، گامی مؤثر در جهت نهادینهشدن شایستهسالاری واقعی، ارتقای اعتماد عمومی و حاکمشدن عدالت، سلامت و کارآمدی در ساختارهای مدیریتی کشور باشد.