روند تغییر در اقتصاد جهانی
پریسا حاجی محمدی دکتری کسب و کار حرفهای DBA
سیاست اقتصادی در جهان در حال تغییر است و همه دولتها، تا همین چندی پیش، انتظارات زیادی از جهانی شدن داشتند و این به معنای حضور پویا در اقتصاد جهانی است. انتظار میرفت که جهانی شدن رشد و رفاه جهانی را مانند منابع جهان افزایش دهد، و عملیات تجاری و صنعتی کارآمدتر سازماندهی شود.
همانطور که کشورها ثروتمندتر، بازتر و بازارگراتر میشوند، ارزشهای دموکراتیک و حاکمیت قانون گسترش خواهد یافت و همه اینها باعث میشود اقتصادهای نوظهور بهصورت چندجانبه خاصیت مولدتری یابند و در نتیجه بیشتر رشد کنند.
هیچ کشوری روی کره زمین نیست که خواهان یافتن راهی برای تجارت جهانی نباشد.
کالاها و خدمات ضمن ایجاد ایدههای جدید تجاری خارج از مرزها، مسبب رشد اقتصادند و همگرایی به سوی استانداردهای بالاتر زندگی، ارزشهای جهانی و برقراری قانون بینالمللی همگی پیشرفت و توسعه را به همراه دارند.شکی نیست که برخی از این انتظارات برآورده شده است و گشایش جهانی بازارها در دهها کشور باواردشدن به اقتصاد جهانی ایجاد شده است و میلیاردها نفر را در بازار کار پرورش داده و سریعترین بهبود استانداردهای زندگی را که تاکنون متصور نبود، در تاریخ شاهد است.
اما مدل جهانی شدن کنونی یک ضعف اساسی نیز دارد. برای بازارهای آزاد بین کشورها و برای تداوم و پایداری و استمرار آتی، باید قوانین بینالمللی و حل و فصل اختلافات نیز وجود داشته باشد که همه کشورها تحت آن پیروی کنند، اما در این دنیای جدید جهانی شده، تعهد برخی از بزرگترین شرکای تجاری اقتصاد جهانی به اجرای قوانین مبهم است و گاهی در ورطه تغییرات سیاسی گُم میشود.
بنابراین، نظم جهانی تجارت جهانی همیشه در برابر شرایطی که هر کشوری آسیبپذیر باشد یا گروهی از کشورها بتوانند تصمیم بگیرند که پیروی از قوانین در کوتاه مدت به آنها کمک نمیکند باعث تغییرات منافع شده و دور بازی جهانی اقتصاد را عوض میکند و این تلاشهای اجرایی، شتاب قابل توجهی دارد اما بیتفاوتی غالب شده است و هیچ اقدام اساسی برای رسیدگی به آن انجام نشده است. زیرا گوی رقابت گاهی در اختیار یکی دو بازیگر پیشتاز است که بدون توجه به منفعت بینالمللی و جهانی کل پیش میروند.
پیامدهای این تبعیت ضعیف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی باعث میشود مرزهای کشورها تا حدی در واکنش به عوامل اقتصادی مانند الگوی تجارت بینالمللی تغییر کند. برعکس، همه کشورها بر عملکرد اقتصادی و ترجیحات آن برای سیاستهای اقتصادی بینالمللی تأثیر میگذارد. به عنوان مثال کشورهای کوچکتر سهم بیشتری در حفظ تجارت آزاد دارند.
هم تأثیر اندازه بازار بر رشد و هم تعیین درونزای اندازه کشورها در اقتصاد جهانی را بایستی در نظر بگیریم. ما استدلال میکنیم که درک ما از عملکرد اقتصادی و یکپارچگی اقتصادی بینالمللی میتواند تا حد زیادی با قرار دادن اندازه اقتصادکشورها در خط مقدم تحلیل رشد بهبود یابد.
اقتصاد جهانی دارای چندین ویژگی است، از جمله:
- جهانی شدن، جهانی شدن فرآیندی را توصیف میکند که طی آن اقتصادها، جوامع و فرهنگهای ملی و منطقهای از طریق شبکه تجارت جهانی، ارتباطات و حملونقل یکپارچه شدهاند منسجم شوند.
با توجه به اقتصاد جهانی و جهانی شدن، اقتصادهای داخلی نیز همراه شده و منجر به بهبود عملکرد تجاری کشورها شده است.
- تجارت بینالملل: تجارت بینالملل به عنوان تأثیر جهانی شدن در نظر گرفته میشود. این به مبادله کالاها و خدمات بین کشورهای مختلف اشاره دارد و همچنین به کشورها کمک کرده است تا در محصولاتی که در آنها مزیت نسبی دارند تخصص پیدا کنند.
هزینه فرصت نسبت به شرکای تجاری خود را بهخوبی تبذیل به منفعت تجاری کنند.
- پول: پول را میتوان با سرعت بیشتری در مقایسه با کالاها، خدمات و افراد بین کشورها منتقل کرد. تبدیل مالی بینالمللی به یکی از ویژگیهای اصلی اقتصاد جهانی مبدل گردیده است و امور مالی بینالمللی که شامل موضوعاتی مانند نرخ ارز و سیاست پولی است پلتفرمهای عظیمی را بخود اختصاص داده است و تبدیل به یک بازی بزرگ جذاب اقتصادی شده است.
با این نگاه جامع به مبانی اقتصادی تجارت جهانی، به اکتشاف خوبی میرسیم که اساس ساختار یافته مفاهیم کلیدی و اصول تجارت جهانی را آشکار میکند. در تئوریهای تجارت، از مفاهیم مزیت مطلق و نسبی گرفته تا تاثیر عمیق تجارت بر اقتصاد جهانی، این تحلیل کامل درک شما را از عوامل اقتصادی زیربنای تجارت غنی میکند.
با تمرکز ویژه بر تجارت بینالملل، جهانی شدن و توسعه بر میخیزد که چشمانداز آتی را بیش از پیش افشا میکند.