پنج‌شنبه 06 اردیبهشت 1403 - 25 Apr 2024
کد خبر: 7600
تاریخ انتشار: 1400/09/16 12:23
اعتیاد به مرز هشدار رسید

زندگی که زنده نیست

دهخدا واژه اعتیاد را عادت کردن و خوگرفتن به چیزی معنی کرده است. در دوره‌ای نه‌چندان دور از افراد گرفتار در دام اعتیاد با عنوان انگل جامعه نام برده می‌شد. همان سال‌هایی که بچه‌های دهه شصتی مدرسه می‌رفتند. یادم است یکی از معلمان‌مان با اشاره به عملکرد انگل در بهره‌گرفتن از بدن انسان و رشد کردن، ضمن تاکید بر بی‌خاصیت بودن این موجود، فرد معتاد را به انگل تشبیه می‌کرد.

در گذر زمان از معتادان با عنوان بیمار نام برده شد؛ بیماری که پس‌زدگی‌های اجتماعی شرایط او را وخیم‌تر می‌کند و آسیب‌های ناشی از آن به زندگی ما نیز اثر خواهد کرد. بنابراین تلاش برای بهبود شرایط زندگی و ترک کردن این بیماران، به منزله بهبود در شرایط اجتماعی و رهایی خودمان از آسیب‌های این بیماری است. در تمامی این نگاه‌ها به بعد انسانی افراد گرفتار اعتیاد، توجهی نشده است، گویی فراموش کرده‌ایم با انسانی روبه‌رو هستیم که به‌جز انسانیتش چیز دیگری ندارد.

زندگی روی دور تند

پیرمردی گوشه خیابان چمباتمه زده، پایپی در دست دارد و شیشه می‌کشد. ماشین‌ها از خیابان عبور می‌کنند؛ برخی سرنشینان گوشه چشمی به او می‌اندازند اما اغلب حتی متوجه او هم نمی‌شوند. این صحنه در دروازه‌غار آن‌قدرها هم عجیب نیست که توجه عابران همیشگی را به خود جلب کند. راستی گفتم پیرمرد؛ واقعا چند سال سن دارد؟ لحظه اول گمان کردم ۵۰ سال را دارد اما شکسته‌تر به‌نظر می‌رسد. اما دوستی که آشنایی بیشتری با این منطقه شهر دارد، می‌گوید: «شیشه زندگی‌اش را روی دور تند گذاشته. به‌نظرش جوان است شاید کمی بیش از ۳۰ سال سن دارد و اتفاقا در اوج جوانی به این روز افتاده است.» وارد محله می‌شویم.

گشت پلیس از کنارمان عبور می‌کند. کمی که می‌گذرد، گشتی با موتور را می‌بینم و از دیدن دو گشت آن‌هم در فاصله کوتاهی تعجب می‌کنم. گویی در این محله خبری است. خبری که آشنایی با آن آن‌قدرها هم زمان نمی‌برد. در کوچه‌های تنگ و باریک، درست مقابل چشمان عابران مواد مخدر فروخته می‌شود. این محله، همان‌جایی است که در هر ساعتی از شبانه‌روز به آن سر بزنید، می‌توانید هروئین و شیشه، یعنی خطرناک‌ترین مواد را خریداری کنید. جنسیت، سن و سال و ظاهر شما هیچ اهمیتی ندارد، مهم این است که خریدار باشید.

در بهت سهل‌الوصول بودن این مواد هستم. کمی آن‌طرف‌تر، شاید چند کوچه جلوتر، دو کودک در خیابان بازی می‌کنند. از خودم می‌پرسم یعنی این کودکان که به هر علتی در این منطقه ساکن هستند، هر روز و در میان بازی شاهد خرید، فروش و استعمال مواد مخدر هستند؟ یعنی دسترسی آنها به توپ یا شیشه به یک اندازه سهل‌الوصول است؟ به‌راستی آینده این بچه‌ها چطور رقم می‌خورد؟ دروازه غار، تنها محلی است برای دیدن و تماشای بخشی از شهر که به آخر رسیده‌ها در آن جمع شده‌اند

حاضرم زندان بروم اما کمپ ترک اعتیاد، نه

سیا، جوان سی‌وچند ساله است که از ۲ سال پیش و پس از شکست در قمار و از دست دادن سرمایه‌اش، به مصرف شیشه روی آورد. از همان‌ها که مواد می‌کشند تا برای چند ساعت مشکلات‌شان را فراموش کنند. از همان‌ها که شیشه می‌کشند تا بهتر کار کنند. واقعیتش روزهای اول بهتر هم کار می‌کنند. مغزشان فعال می‌شود. اما این روند آن‌قدرها هم ادامه‌دار نیست و خیلی زود اثرات منفی مصرف این ماده مخدر روی ذهن و بدن آنها آشکار می‌شود.

سیا چند روزی است در فرآیند ترک قرار گرفته است. اعتقاد دارد اگر بخواهد می‌تواند ترک کند. نشسته گوشه اتاقی در مسافرخانه و لب به مواد نمی‌زند. می‌پرسم، ترک در چنین شرایطی دشوار نیست؟ نمی‌خواهید به کمپ بروید؟

می‌گوید: «معتادان از کمپ فراری هستند. ما ترجیح می‌دهیم زندان برویم اما کمپ نه. در دوره‌هایی که طرح‌هایی برای جمع‌آوری معتادان متجاهر اجرایی می‌شود، باید بیایید و اینجا را ببینید. معتادان التماس می‌کنند، آنها را به کمپ نبرند. یک سال گشنگی، تحقیر و آزار و... چه نتیجه‌ای دارد؟

یک ساعت بعد از آزادی دوباره به مصرف مواد رو می‌آوری اما این‌بار قوی‌تر. واقعیت این است که کمپ‌های اجباری با حداقل هزینه اداره می‌شوند. یک سال آنجایی، محکومی به ترک با اعمال شاقه، بدون آنکه نتیجه‌ای داشته باشد. آن‌قدر تحقیر می‌شوی که هر روز در فکر فرار و بازگشت مجدد به مواد هستی.»

ادامه می‌دهد: «معتادان به شیشه را دیده‌اید؟ همگی لاغر هستند. شیشه شما را از غذا می‌اندازد. من در یک سال ۳۰ کیلو وزن کم کردم. بنابراین فردی که در فرآیند ترک مواد است باید غذا بخورد اما غذایی نیست. به معتادان می‌گویند به خانواده‌تان زنگ بزنید تا برایتان پول یا غذا بفرستند. آخر معتاد کارتن‌خواب چه خانواده‌ای برایش مانده است؟ اصلا اگر خانواده درست‌وحسابی داشت که گذرش به شما نمی‌افتاد.»

سیا جوان است و هنوز به آینده‌ای پاک امید دارد. او می‌گوید: «فردی که اعتیاد را ترک می‌کند باید کار و حرفه‌ای را شروع کند. تا سرش گرم باشد و از آن مهم‌تر از پس تامین هزینه‌های زندگی‌ بربیاید. کمپ بهترین زمان برای آموزش دادن به معتادان، ایجاد انگیزه برای آنها و ساخت آینده‌ای پاک‌تر برای آنهاست اما واقعیت کمپ با این شرایط ایده‌آل تفاوت‌های زیادی دارد. کمپ دقیقا همان‌جایی است که تو را محتاج مواد می‌کند. حاضرم زندان بروم اما کمپ نه! »

شیشه ارزان‌تر از همه‌چیز

از سیا درباره نرخ شیشه سوال می‌کنم. می‌گوید: «گرمی ۴۰ هزار تومان.» روزی چند گرم مصرف می‌شود: «کسی که روزی یک گرم شیشه مصرف کند، ظرف ۲ سال پرپر می‌شود و چیزی از او باقی نمی‌ماند. به‌طور معمول، خرج اعتیاد یک فرد به شیشه روزانه ۱۰ هزار تومان است.

حالا دقت کنید که نرخ شیشه در چند سال اخیر ارزان شده است. بنابر گزارش‌های رسمی در سال ۹۶ نرخ هر گرم شیشه به ۱۲۰ هزار تومان می‌رسید اما از زمانی که آشپزهای ایرانی به افغانستان رفتند و این کشور را تبدیل به قطب تولید شیشه کردند، نرخ شیشه در ایران هم تا یک‌سوم کاهش یافت. این سال‌ها همه چیز از نان گرفته تا نرخ خانه، رشد سرسام‌آوری داشته، حتی اجاره همین اتاق‌های کوچک در مسافرخانه نیز چندبرابر شده است. راستی چرا؟ اصلا چگونه ممکن است؟

هروئین هم بسته به کیفیت و خلوص آن از «دوا خیس» گرمی ۲۵ هزار تومان شروع می‌شود تا «سورچه» گرمی ۱۰۰ هزار تومان البته مصرف هروئین بالاتر است و افراد بسیاری روزانه یک تا ۲ گرم از این ماده مخدر مصرف می‌کنند.» با یک حسابی سرانگشتی مشخص می‌شود، اعتیاد به شیشه به مراتب ارزان‌تر تمام می‌شود. شاید همین ارزانی یکی از دلایل اصلی رشد روزافزون معتادان به این ماده خطرناک و توهم‌زا در کشور است.

 باید توجه کرد یک معتاد به شیشه یا در خواب است یا در حال مصرف. در واقع مصرف شیشه هزینه زندگی را به‌دلیل بی‌نیازی به غذا کاهش هم می‌دهد. از سیا می‌پرسم، خرید مواد مخدر خطر ندارد؟ پاسخ می‌دهد: «بروید دروازه‌غار، توی یک کوچه معتادان صف بسته‌اند و در کوچه دیگر، پلیس حضور دارد. در این محله‌ها نه‌تنها کسی ترسی از خریدوفروش مواد ندارد، بلکه در صف‌های خرید مواد، فردی مسئول برقراری نظم است.»

پس از انتشار این گزارش سیا، تنها چند روزی دوام آورد و دوباره به سمت اعتیاد کشیده شد.

ترک مواد هم طبقاتی است

ترک اعتیاد فرآیندی دشوار و ویژه است. تجربه افراد درگیر با این پدیده حکایت از آن دارد که کمپ‌های اجباری عموما ناکارآمد هستند.

 نبود امکانات و خدمات و نبود خدمات مشاوره و آموزش این فرآیند را به‌شدت دشوار و حتی غیرممکن می‌کند. اما در همین شهر کمپ‌هایی هستند که خدماتی ویژه و لاکچری ارائه می‌دهند. حضور در این مراکز، شانس ترک موفق را برای افراد دوچندان می‌کند. 

گویی اعتیاد و ترک آن نیز به ویژگی طبقاتی بدل شده است. تفاوت نرخ و خدمات از نوع مواد مصرفی تا فرآیند ترک آنها به چشم می‌خورد. 

اغلب افرادی که برای فرآیند ترک به این مراکز سر می‌زنند، پس از اتمام دوره درمان خود، به‌طور دائم از انواع خدمات روانشناسی و پزشکی بهره‌ می‌گیرند. 

در کمپ‌های گران ترک اعتیاد تلاش می‌شود با ایجاد یک فضا و محیط مناسب و سرشار از آرامش و احترام برای بازتوانی و درمان مصرف‌کننده بهره گرفته شود؛ یعنی صاحبان این کمپ‌ها می‌دانند حفظ احترام و آرامش افراد، نخستین گام برای ترک مواد مخدر است، نکته‌ای که در کمپ‌های اجباری نه‌تنها به آن توجهی نمی‌شود، بلکه کاملا نادیده گرفته می‌شود.

در کمپ‌های لاکچری تلاش می‌کنند تا فرد را در محیطی عاری از هرگونه مواد اعتیادآور تحت حمایت‌های روحی قرار دهند. در همین حال انواع مهارت‌های ارتباطی و توانایی بیان مشکلات نیز به افراد آموزش داده می‌شود.

 بیماران می‌توانند از انواع خدمات ورزشی و سرگرمی همچون استخر، سونا، ورزش‌های باشگاهی، بدن‌سازی، تنیس و... بهره بگیرند.

 موسیقی، فعالیت‌های هنری، بازی‌های گروهی و فکری و حتی رایانه‌ای از دیگر خدمات ارائه‌شده در این مراکز است.

 بوفه، کافی‌شاپ و تمامی امکانات رفاهی و هتلی در این کمپ‌ها ارائه می‌شود. خدمات مشاوره درمانی و پزشکی و همراهی خانواده بیمار، همگی و همگی در لیست‌های بلندبالای این مراکز ترک اعتیاد قرار دارند. وجود چنین مراکزی در کشور جای خوشحالی دارد، چراکه حکایت از آن دارد که این باور وجود دارد که اعتیاد بیماری است و با صرف هزینه و انرژی درمان می‌شود. اما این سوال مطرح می‌شود که آیا همه معتادان بیمار هستند؟ یا عده‌ای که از وجود خانواده ثروتمند بی‌نصیبند، همچنان در رده انگل‌های اجتماع هستند که باید هنگام گذر از خیابان از کنار آنها، چشمان‌مان را ببندیم یا مسیرمان را تغییر دهیم تا با آنها رودررو نشویم و عده‌ای منتسب به خانواده‌های خاص بیمارند و باید برای بهبود آنها تلاش کرد؟

برای بررسی هزینه کلینیک‌های درمان اعتیاد خصوصی با چند مورد تماس گرفتم. نکات جالبی درباره این کلینیک‌ها به چشم می‌خورد. نکته اول اینکه تمامی کلینیک‌ها به زنان خدمات ارائه نمی‌دهند یا امکان بستری زنان را ندارند.

 این در حالی است که طی سال‌های اخیر آمار اعتیاد در زنان به مراتب افزایش یافته و این روند صعودی همچنان ادامه دارد؛ بنابراین باید اقرار کنیم، خدمات‌دهی براساس نیازهای جامعه رشد نداشته و خود را با واقعیت‌های موجود منطبق نکرده است.

نکته دیگر آنکه هزینه بستری در این کلینیک‌ها البته در شرایط VIP از شبی ۱.۵ تا ۵ میلیون تومان متغیر است؛ یعنی اگر فردی برای ترک شیشه، تنها برای مدت یک ماه در کلینیکی با امکانات استاندارد بستری شود باید از ۴۵ تا ۱۵۰ میلیون تومان هزینه کند.

 این درحالی است که ترک اغلب مواد مخدر فرآیند زمان‌بری است و در یک ماه، کار تمام نمی‌شود؛ یعنی مراقبت و انواع مشاوره‌ها باید تا مدت‌ها ادامه یابد. 

بدون تردید بخش قابل‌توجهی از معتادان از عهده تامین هزینه‌های ترک اعتیاد برنمی‌آیند.

نهاد مسئول کجاست؟

اساسا دولت چه وظیفه‌ای در قبال معتادان بدون خانواده و ثروت دارد؟ اگر نهادهای مسئول از عهده تامین هزینه‌های کمپ‌های استاندارد برنمی‌آید، چه اصراری به جمع‌کردن و فرستادن این افراد به نامناسب‌ترین مکان‌ها در دوره‌های مختلف دارد؟ بدون تردید اعتیاد یکی از مسائل اجتماعی است که نمی‌توان سرسری از کنار آن گذشت. 

اعتیاد در دسته پدیده‌هایی قرار دارد که جدا از نقش فردی، جامعه مسئولیت به مراتب بیشتری را در گرفتار شدن افراد در آن بر عهده دارد. نمی‌توان معتادان را مقصر شرایط‌شان بدانیم و آنها را به حال خود رها کنیم.

براساس آمارهای رسمی ارائه‌شده در سال گذشته ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر معتاد رسمی در کشور شناسایی شده‌اند که به صورت تفننی مواد مخدر مصرف می‌کنند. در همین حال، تخمین زده می‌شود یک میلیون و ۴۰۰ هزار نفر نیز معتاد شناسایی نشده وجود داشته باشد.

 اما اعداد و ارقام یادشده تنها آمار رسمی هستند و به اعتقاد اغلب فعالان این حوزه، آمار واقعی به مراتب بالاتر است. بدون تردید آمار ۴ تا ۵ میلیون نفری گرفتار به اعتیاد معضلی است که نمی‌توان چشم به روی آن بست و بی‌تفاوت از کنار آن گذشت.

در همین حال، براساس گزارشی از خبرگزاری صداوسیما، اسکندر مومنی، دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر چندی پیش در برنامه گفت‌وگوی ویژه خبری شبکه دو سیما اعلام کرد: در دهه‌های ۷۰، ‌۸۰ و ۹۰ شاهد رشد شیوع مصرف مواد مخدر و همچنین کاهش سن اعتیاد بوده‌ایم. 

وی با اشاره به طرح‌های متعددی که برای ساماندهی معتادان متجاهر انجام‌شده، گفت: بیش از ۷۰ درصد این افراد ساماندهی شده‌اند. اما یکی از مشکلات اساسی در حوزه درمان معتادان این است که متاسفانه بیش از ۸۰ درصد معتادانی که درمان می‌شوند، دوباره به چرخه مصرف اعتیاد برمی‌گردند.

 با آنکه در آمار ارائه‌شده از سوی مراجع رسمی درباره آمار معتادان کشور شک و شبهه‌های بسیاری وجود دارد اما نکته جالب این است که سیاست‌گذاران نیز نسبت به عملکرد بی‌نتیجه خود اذعان دارند.

سخن پایانی

طی سال‌های اخیر و همزمان با شدت گرفتن معضلات اقتصادی در کشور، شاهد رشد روزافزون آمار اعتیاد بوده‌ایم. سن اعتیاد در کشور کاهش‌یافته است. 

نبود دورنمایی روشن از آینده، در دسترس نبودن امکانات برای تفریح و شادی یا گران بودن این‌گونه تفریحات همگی موجب شده‌اند تا نوجوانان به سمت شادی‌های کاذب یا انواع مواد مخدر روی آورند. 

همسایگی ایران با افغانستان به‌عنوان بزرگ‌ترین تولیدکننده مواد مخدر دنیا نیز این روند را تسهیل کرده است؛ یعنی باید اعتراف کنیم ترکیب ناامیدی و در دسترس بودن مواد مخدر، آمار مصرف این مواد را به‌شدت افزایش داده 

است. گرفتاری افراد و به‌ویژه نوجوانان در دام مواد مخدر از آن دسته مواردی نیست که به‌سادگی از کنار آن بگذریم، این روند پیامدهای بسیاری دارد.


کپی لینک کوتاه خبر: https://smtnews.ir/d/45pd93