چهارشنبه 05 اردیبهشت 1403 - 24 Apr 2024
کد خبر: 19541
تاریخ انتشار: 1401/06/16 04:11

جایگاه ایران در رشد اقتصاد جهان(بخش پایانی)

رضا پدیدار- رئیس کمیسیون انرژی و محیط‌زیست اتاق تهران (بخش پایانی)

مسعود نیلی برای دستیابی ایران به رشد اقتصادی بهویژه برای تطبیق با جامعه جهانی، ۴ مولفه اصلاحات اقتصادی را برشمرده که براساس آن سیاست اصلاحات اقتصادی یک گزاره شناخته شده و مشخصتر نسبت به دهههای گذشته است.

براساس نوشتار نیلی برای موفقیت در اصلاحات اقتصادی میتوانیم براساس تجربهای که بشر داشته مولفههای حداقلی را شناسایی کنیم:

۱- بهطور طبیعی نقطه کانونی این اصلاحات خارج شدن دولتها از نظام قیمتگذاری است که به آن «آزادسازی نرخها» گفته میشود و یک تصمیم در سطح اقتصاد خرد بهشمار میرود؛ یعنی دولت که مثلا نرخ دهها قلم کالا را تعیین میکرده، تصمیم میگیرد دیگر نقشی در تعیین قیمتها نداشته باشد و آن را به بازار بسپرد.

۲- مولفه دوم که باید بهعنوان یک بخش جداییناپذیر و بسیار مهم اصلاحات اقتصادی مد نظر قرار گیرد «ثبات اقتصاد کلان» است. بدون این مولفه ممکن است آزادسازی قیمتها در اقتصادی که سالیان سال به تعیین دستوری و اداری قیمتها توسط مقامات دولتی عادت داشته، به نتایج بدی بینجامد. ثبات اقتصاد کلان به زبان واضحتر همان کنترل تورم است؛ یعنی دولت در سطح اقتصاد خرد، قیمتها را رها میکند تا قیمتهای نسبی تنظیم مجدد شوند، اما متوسط سطح عمومی قیمتها را بهوسیله ابزار اصلی «رشد حجم نقدینگی» کنترل میکند. رشد نقدینگی باید با حداکثر سختگیری تحت کنترل در بیاید تا این نگرانی وجود نداشته باشد که اگر قیمتها رها شود چه نتایجی به بار میآید، چون سطح متوسط قیمتها بهوسیله ابزار اصلی خودش کنترل میشود.

۳ - مولفه سوم اصلاحات اقتصادی داشتن یک برنامه موثر حمایت از گروههایی است که قدرت درآمدی پایینی دارند و در جریان اصلاحات اقتصادی آسیب میبینند. دولت باید برای جبران فشاری که به زندگی این گروه وارد میشود، برنامه دقیقی با در نظر گرفتن منابع و هزینهها داشته باشد.

 ۴- مولفه چهارم اینکه همه کشورهایی که دست به اصلاحات اقتصادی زدهاند دسترسیهای بسیار کم هزینهای به بازارهای جهانی فراهم کرده بودند.

البته مولفههای اصلاحات اقتصادی بیشتر از ۴ موردی است که اشاره شد اما ضرورت وجود این ۴ مولفه برای اجرای یک برنامه اصلاح اقتصادی موفق غیرقابل انکار است و نمیتوان و نباید هیچ یک از آنها را نادیده گرفت.

 در واقع اگر دولت قیمتها را آزاد نکند، اصلا اصلاح اقتصادی انجام نداده است؛ اگر آزاد کند اما به شرایطی که تورم رها و بهصورت افسارگسیخته در حال رشد است، بیتوجه باشد، آزادسازی کار خطرناکی است. مانند اینکه یک نفر را که خونریزی زیادی دارد به اتاق عمل ببرند و به خونریزیاش توجهی نداشته باشند و مثلا بخواهند قلب او را عمل کنند. اگر دو مولفه آزادسازی قیمتها و ثبات اقتصاد کلان اجرا شود، اما هیچ برنامهای برای جبران فشار موقتی که به قشر کمدرآمد جامعه وارد میشود اجرا نشود، ممکن است زندگی بری این گروه قابلتحمل نباشد. این یعنی در شرایط جنگی بخواهیم جراحی انجام دهیم، در حالی که ممکن است خون به بیمار
 نرسد.

هر اقدامی که با هدف اصلاح اقتصاد انجام شود و یکی از این 4 مولفه را نداشته باشد، اصلاح اقتصادی و جریان متعارف رشد نیست. ممکن است مثلا یک تصمیم اقتصادی بهصورت موردی یا موقتی اتخاذ شود و بهبود ایجاد کند، اما آن تصمیم را نمیتوان اصلاح اقتصادی نامید، چراکه این گزاره در حال حاضر یک واژه هویتدار شناختهشده است که تقریبا همه ابعاد آن روشن است؛ بنابراین میتوان بهراحتی تشخیص داد که کدام سیاست یا تصمیم اصلاح اقتصادی است و کدام
 نیست.

در نهایت میتوان گفت آنچه امروز بهعنوان اصلاحات اقتصادی برای رشد در دنیا شناخته میشود، از یک تصمیم سیاسی شروع میشود؛ جایی که سیاستمداران کشور تصمیم میگیرند نظام اقتصادی را از بنیان تغییر دهند. تاکید میشود فرآیند تغییر باید حداقل 4 مولفه اصلی یادشده را در خود داشته باشد.

 غیر از آن هم فرازونشیبهایی وجود دارد اما با اجرای این مولفهها آثار سوء نوسانها و خطراتی که ایجاد میشود به حداقل میرسد.

نتیجه اینکه کشورهای زیادی را در دنیا میبینیم که تجربه موفقیتآمیزی در اصلاح اقتصادی برای تحول و رشد اقتصادی داشتهاند و ما نیز میتوانیم از تجربه این کشورها الگو بگیریم.

 


کپی لینک کوتاه خبر: https://smtnews.ir/d/3qap59