پنج‌شنبه 30 فروردین 1403 - 18 Apr 2024
کد خبر: 16225
تاریخ انتشار: 1401/02/24 03:40

توجه به اقلیم برای سنجش صرفه پروژه

همایون کتیبه -دانشیار دانشکده مهندسی معدن دانشگاه امیرکبیر

بخش معدن سهم زیادی در مصرف آب کل کشور ندارد. بیشترین میزان مصرف و به‌تبع آن بیشترین هدررفت آب در کشور ما مربوط به بخش کشاورزی است و مشکل اصلی و ریشه‌ای کشاورزی ما به خرده‌مالکی برمی‌گردد. علت‌ بسیاری از مشکلات کشور به‌ویژه نبود مدیریت صحیح منابع آبی در بخش کشاورزی است یا به‌عبارت دیگر وقتی در بخش کشاورزی با میلیون‌ها خرده‌مالک سروکار داریم، برنامه‌ریزی در تمامی زمینه‌ها به‌ویژه مصرف و هدررفت آب با چالش‌های فراوانی روبه‌رو است. حالا که نمی‌توانیم وضعیت خرده‌مالکی را به‌صورت قطعی حل کنیم، باید عزم خود را جزم کنیم و با قاطعیت بیشتری در مسیر کاهش مصرف آب و تغییر الگوهای مصرف قدم برداریم. برای مثال کشت و زرع در کشور ما با شرایط اقلیمی و ذخایر آب موجود همخوان نیست و اقلام زیادی از محصولات آب‌بر کشت می‌شود، از طرف دیگر، مقدار آبی هم که به این محصولات داده می‌شود چندین‌برابر نیاز واقعی آنها است. ما اگر فقط در بخش کشاورزی بتوانیم جلوی هدررفت و تضییع آب را بگیریم، بدون‌شک می‌توانیم بسیاری از این خشکسالی‌ها را به‌راحتی پشت‌سر بگذاریم. اما همان‌طور که گفته شد، میزان مصرف آب در معادن کشور ما چندان زیاد نیست و من تا به‌حال نشنیده‌ام معدنی با بحران کمبود آب مواجه شود؛ به‌ویژه اینکه بیشتر آنها در مناطق خشک و کویری هستند و به‌طبع راه‌هایی برای بازیافت و مصرف دوباره آب یافته‌اند. سال‌ها پیش قرار بود شرکت فولادی در بندرعباس احداث شود؛ یعنی جایی کنار دریا. آن زمان معدن آهنی هم در هند خریداری شده و قرار بود آهن را از آنجا بیاورند، در کارخانه بندرعباس فرآوری کنند و بخشی از فولاد تولیدشده که مورد نیاز داخل است، توزیع و بخش مازاد هم صادر شود، اما بعدها این پروژه به استانی دیگر منتقل شد که در فهرست استان‌های خشک کشور قرار دارد. این انتقال شاید با این نگاه که پیش‌تر بار اشتغالزایی بر شانه صنعت بود، اتفاق افتاده باشد و در آن بازه زمانی نیز دلایل توجیه‌پذیر خود را داشته باشد. اما دهه‌های بعد از آنجا که شاهد توسعه و اشتغالزایی قابل‌توجهی در بخش صنعت نبودیم، جوانانی که وارد بازار کار شدند، بیشتر جذب بخش کشاورزی شدند و فشار بر منابع آب و خاک و منابع طبیعی کشور بیشتر شد و در نهایت خشکی به رودها رسید و مشکل برخی شهرها و استان‌ها را بیشتر کرد. به‌عنوان نمونه تا جایی که می‌دانم زاینده‌رود در ۱۰۰ سال اخیر هیچ‌گاه با بحران کم‌آبی - به این صورت که خشک شود - رو به‌رو نبوده است؛ البته گفته شده که در دوران قاجار مدتی به‌خاطر خشکسالی بسیار شدید بی‌آب شده است. الان در حوضه آبریز زاینده‌رود، شاید صدها هزار هکتار زمین‌های کشاورزی وجود دارد. یا در حوضه آبریز دریاچه ارومیه تعداد زمین‌های زیرکشت از ۲ میلیون به ۶ میلیون هکتار رسید که حدود ۴ میلیارد مترمکعب آب اضافی مصرف کرد. به‌ناچار مدام چاه زده شد و از آب‌های زیرزمینی مصرف شد تا در نتیجه دریاچه ارومیه رو به خشکی رفت. به‌همین ترتیب در حوضه آبریز زاینده‌رود هم زمین‌های کشاورزی توسعه زیادی پیدا کرد و نوع کشت به‌سمت انواع پرمصرف آب - مثل برنج - سوق پیدا کرد. یکی از مهم‌ترین دلایل خشکی این دست از منابع آبی، حفر بی‌رویه چاه‌های کشاوزی است. وقتی تعداد زیادی از این چاه‌ها مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد، سطح ایستابی اطراف رودخانه که پایین می‌افتد، آب رودخانه وارد زمین می‌شود و به‌تدریج در ادامه مسیر، کم‌آب و کم‌آب‌تر می‌شود تا به‌طورکامل خشک شود. اما حالا ـ که دیگر نمی‌توانیم کارخانه‌هایی مانند فولاد مبارکه را برداریم و به بندرعباس منتقل کنیم ـ باید با مدیریت کاملا صحیح، منسجم، محکم و قاطع در حوضه آبریز رودخانه زاینده‌رود، مصرف آب به‌ویژه در بخش کشاورزی را کنترل کرد تا زاینده‌رود دوباره به زندگی برگردد. این روزها می‌شنویم که طرح‌هایی برای انتقال آب از دریا تا مناطق مرکزی ایران می‌شنویم. نمی‌دانم هزینه‌های احداث آب‌شیرین‌کن، انرژی دائمی‌ای که باید برای این کار به‌مصرف برسد، لوله‌کشی و انتقال آب تا کیلومترها آن طرف‌تر تا چه حد مورد مطالعات فنی و اقتصادی قرار گرفته است. سوال اینجاست که چند لیتر در سال و با چه بهایی قرار است به‌دست مصرف‌کننده برسد؟ گفته می‌شود ۸۰ درصد مصرف آب کشور در بخش کشاورزی موردمصرف قرار می‌گیرد و باز گفته می‌شود ۷۰ درصد این میزان از آب هدر می‌رود، با این حساب چیزی حدود ۵۰ درصد کل منابع آب کشور فقط در بخش کشاورزی از بین می‌رود. اگر نصف این ۵۰ درصد را هم بتوان صرفه‌جویی و احیا کرد، بسیاری از مشکلات کنونی کشور ما حل می‌شود. هر کشور را باید براساس اقلیم و منطقه خود سنجید. مقرون به‌صرفه بودن هر پروژه بستگی به بررسی فنی و اقتصادی هر پروژه دارد. وقتی مقرون به‌صرفه بودن پروژه‌ای را برای عربستان بررسی می‌کنیم، باید موضوع را باتوجه به شرایط آنجا در نظر گرفت. در شبه‌جزیره عربستان حتی یک رودخانه وجود ندارد و منابع آب زیرزمینی‌شان در بسیاری نقاط در حد صفر است، اما اگر همان پروژه را درباره ایران بخواهیم تعریف کنیم، شرایط به‌گونه دیگری است. در کشور ما ده‌ها رودخانه منابع آبی زیرزمینی وسیعی داشته است که بسیاری از آنها در حال خشک شدن هستند و در وضعیت خطر قرار دارند. ممکن است پروژه موردنظر، برای عربستان به‌صرفه باشد اما شاید بتوان در ایران با نیمی از آن هزینه، پروژه‌های احیا، مدیریت منابع آب و کشاورزی و آبیاری، اصلاح الگوهای مصرف شرب و صنعتی را انجام دهیم و به‌نتیجه بهتری هم برسیم. این پروژه‌ها چند ده هزار میلیاردی تعریف می‌شود ـ که به‌طورمعمول هم با چند برابر بودجه اولیه به اتمام می‌رسد ـ اما شاید با اختصاص یک‌دهم بودجه آنها، الگوی کشت و آبیاری در حوضه‌های آبریز داخلی را بتوان اصلاح کرد تا بسیاری از رودخانه‌ها و دریاچه‌های‌مان احیا شود. شاید در تعریف این پروژه‌ها هم دست‌هایی وجود داشته باشد که به‌دنبال منافع خودشان هستند، پس باید مطالعات بیشتری انجام شود و شعارزده و احساسی وارد ماجرا نشویم.


کپی لینک کوتاه خبر: https://smtnews.ir/d/36eooe