یک‌شنبه 26 فروردین 1403 - 14 Apr 2024
کد خبر: 16693
تاریخ انتشار: 1401/02/31 01:11
حرکات موزون بهینه‌سازی مصرف چگونه محقق می‌شود؟

تحول در ذهنیت، نقطه آغاز بهره‌وری

میوه بهینه‌سازی مصرف، توسعه پایدار است؛ یعنی رویکردی که کشورهای صنعتی، محور فعالیت‌های خود قرار داده‌اند. کاهش استفاده از سوخت‌های فسیلی، مصرف مواد اولیه قابل بازیافت، استفاده از فناوری، کاهش هزینه‌های مالی و زمانی و... از جمله اهدافی است که صنعتگران بین‌المللی به آنها توجه دارند و در مسیر تحقق این اهداف حرکت می‌کنند.

کارشناسان اقتصاد بر این باورند که برای تغییرات در حوزه بهینه‌سازی مصرف و افزایش بهره‌وری باید نخست تحول فکری رخ دهد.  صمت در ادامه گفت‌وگویی با حسین ساسانی، نظریه‌پرداز توسعه پایدار داشت. وی در این زمینه می‌گوید که براساس تحقیقات جهانی، بهره‌وری به معنای کار بیشتر و بدون توقف نیست. ساسانی معتقد است نقطه آغازین گسترش بهینه‌سازی مصرف و افزایش بهره‌وری، تغییر و تحول در ذهنیت‌ها و مدل‌های تفکر و سپس، ایجاد و فراهم کردن فضای گفت‌وگو برای حل مسائل و مشکلات با ذهنیت‌های متحول‌شده است. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

نقطه آغاز بهره‌وری و بهینه‌سازی سوخت چیست؟

فیزیکدان برجسته، دیوید بوهم در کتاب «گفت‌وگو» می‌گوید: وقتی با مسئله‌ای مواجه می‌شویم، به نظر می‌رسد باید از فکرمان برای حل آن مسئله استفاده کنیم اما در واقع مسئله اصلی، خود فکرکردن است. ما با فکر غلط، مشکلاتی درست می‌کنیم و بعد از همان فکر می‌خواهیم که راه چاره‌ای برای این مشکلات ارائه دهد. طرز فکری که مشکلات را به‌وجود آورده، نمی‌تواند راه‌حلی برای آنها ارائه دهد. راه‌حل‌هایی که به این روش به‌دست می‌آیند، مشکلات بزرگ‌تری ایجاد خواهند کرد. نخستین گام برای حل مشکلات، اصلاح فکر است و موثرترین اقدام برای اصلاح فکر، گفت‌وگو است. به اعتقاد من، نقطه آغازین بهره‌وری و گسترش بهینه‌سازی مصرف، چه در جامعه و چه در کسب‌وکارها، ابتدا تغییر و تحول در ذهنیت‌ها و مدل‌های تفکر و سپس ایجاد و فراهم کردن فضای گفت‌وگو برای حل مسائل و مشکلات با ذهنیت‌های متحول‌شده است. اگر باورها و رویکردها تغییر نکند و همچنان اصرار به سوار شدن بر اسب مرده داشته باشیم، نه‌تنها بهره‌وری و بهینه‌سازی مصرف در جامعه و کسب‌وکارها ریشه نمی‌دهد، بلکه موجب از بین رفتن آنچه در گذشته ساخته شده هم می‌شود.

حکایت بهره‌وری در کشور ما، حکایت نداشتن زبان مشترک ۴ دوست و نبود یک مکالمه همدلانه بین آنها (درخواست عنب، انگور، اوزوم، استافیل و درخواست مجدد آنها درباره نوع انگور سیاه، سبز، زرد و کبود) است. یکی از پایه‌های اصلی ترویج و گسترش بهره‌وری در جامعه و البته کسب‌وکارها، تعریف یک زبان و گفتمان مشترک برای رسیدن به اهداف و حرکت در مسیر سرآمدی است. اگر مدیران جامعه در سطح کلان و مدیران کسب‌وکارها قادر به ایجاد همزبانی و همسویی بین آحاد مردم کشور و کارکنان یک کسب‌وکار نباشند، بدیهی که بهره‌وری ظهور و بروز نمی‌کند و به‌دنبال آن، الگوی مصرف مناسب، متوازن و متعادل شکل نمی‌گیرد و انحطاط جامعه و ورشکستی بنگاه‌های اقتصادی آغاز می‌شود.

کم‌رنگ شدن زبان مشترک، موجب شده به این باور برسم که ما انسان‌ها تنها با محدودیت منابع روبه‌رو نیستیم، بلکه از محدودیت رویاها، آمال و خواسته‌های مشترک که برای گسترش بهره‌وری ضروری است نیز رنج می‌بریم. شاید با من هم‌نظر باشید که در قلب هر کوشش برای تحول اجتماعی یا سازمانی موفق، حسی از یک عزم و خواسته درونی قوی برای موفقیت نهفته است و اگر غیر این باشد، یعنی زبان، باور و اراده مشترک نباشد، دستیابی به سرآمدی، خیالی بیش نیست. وقتی یک جامعه و کسب‌وکار، تهی از این ویژگی‌ها شود، در آنجا نمی‌توان نشانی از بهره‌وری پیدا کرد و طبیعی است که مردم از یک الگوی مصرف نظام‌مند پیروی نکنند.

یکی دیگر از پایه‌های اصلی بهره‌وری، توجه و تمرکز نخبگان و مردم جامعه و بنگاه‌های اقتصادی بر برقراری روابط‌ انسانی با کیفیت در جهت دستیابی به خوشبختی است. نتیجه مطالعه ۸۰ ساله دانشگاه هاروارد از سال ۱۹۴۰ تا امروز با موضوع «چه چیزی موجب سرآمدی یک جامعه می‌شود و برای مردم خوشبختی می‌آورد» این است که زندگی خوب با روابط خوب ساخته می‌شود. داشتن روابط اجتماعی موثر برای جسم و ذهن انسان مفید است و نسبت به سایر شاخص‌های زندگی اهمیت بیشتری دارد. ثروت، شهرت و سختکوشی به‌تنهایی خوشبختی نمی‌آورد. بیشتر کار کنید تا بیشتر به‌دست آورید، گزاره درستی نیست. نتیجه این تحقیق دقیقا بر بهره‌وری، ویژگی‌ها و نتایج آن تاکید دارد و می‌گوید که بهره‌وری به‌معنای کار بیشتر و بدون‌توقف نیست. سختکوشی اگر با بهره‌وری همراه نباشد، نمی‌تواند توسعه کشوری را رقم بزند و سرخوردگی در همه حوزه‌های زندگی از جمله الگوهای مصرف را به ارمغان خواهد آورد. سایمون سینک هم این موضوع را مورد تاکید قرار داده و بر این باور است که روابط خوب منجر به ساختن زندگی و کسب‌وکارها می‌شود و این نوع ساختن، یعنی داشتن بهره‌وری بالا در جامعه و بنگاه‌های اقتصادی. وی می‌گوید«روی ارتباطات سرمایه‌گذاری کنید. زندگی سخت است. هیچ‌کس به‌تنهایی قادر نیست از پس این زندگی برآید. ما به تشویق و الهام‌بخشی مردم برای رسیدن به این امر نیاز داریم و البته می‌توانیم دیگران را تشویق کنیم و الهام‌بخش آنها باشیم.»

برداشتی که می‌شود از این بیان کرد، این است که الهام‌بخشی به دیگران، یعنی توسعه و افزایش بهره‌وری برای رسیدن به جامعه متعالی و رفاه مردم در سایه کار بهره‌ور.

پیشنهاد شما دراین‌باره چیست؟

آنچه در موضوع بهره‌وری برای من اهمیت دارد و همگان باید بدان توجه داشته باشند این است که «ذهنیت کارکردی» در کسب‌وکارها را کنار بگذاریم و از آن دوری کنیم. منظورم از ذهنیت کارکردی این است که در ارائه ایده‌ها و راه‌حل‌های نوآورانه برای تعالی جامعه و نهادهای اقتصادی، رویکردها و روش‌های مکانیکی را کنار بگذاریم. بسیاری از مدیران چه در حوزه‌های سیاسی و چه اقتصادی و اجتماعی هنوز به‌دنبال راه‌حل‌های مکانیکی عصر صنعتی در یک قرن پیش هستند. در رویکرد کارکردی، مدیران سازمان‌ها همواره به‌دنبال راه‌حل‌های فوری هستند که به صورت خودکار بتوانند تمام چالش‌ها را درمان کنند و سپس سرشان را می‌خارانند و می‌گویند که چرا این اتفاق رخ نداده است. باید آگاه باشیم که در رویکردهای بهره‌ورانه و استراتژیک نمی‌توان صرفا با اتوماسیون کردن، بهره‌وری را افزایش داد و البته با هیچ نرم‌افزاری هم نمی‌توان تمام پاسخ‌ها را یافت.

نگاهی که متاسفانه در جامعه و سازمان‌ها ریشه دوانده این است که بهره‌وری را مکانیزه کردن سیستم‌ها تلقی می‌کنند در حالی‌که «گفت‌وگو و تفکر» از اصول بنیادین ترویج بهره‌وری است. مردم، نخبگان جامعه، مدیران و کارکنان سازمان‌ها چه دوست داشته باشند، چه دوست نداشته باشند، باید برای ترویج و گسترش بهره‌وری گفت‌وگو و تفکر کنند و تصمیم بگیرند. با فناوری تا حد زیادی می‌توان این فرآیند تصمیم‌گیری را پشتیبانی کرد اما نمی‌توان یا نباید همه چیز را فقط در قالب فرآیند مکانیزه کردن سیستم‌ها پی‌ریزی کرد.

نتیجه یک نظرسنجی از ۵ هزار نفر از مدیران و کارکنان نشان می‌دهد که این افراد حاضر نیستند نقش چرخ‌دنده‌های ماشینی را ایفا کنند که دندانه‌هایش در هر فصل مالی برای تحقق مشتی ارقام عملکردی، تیز می‌شود. آنها می‌خواهند محل کارشان جایی باشد که حس کنند در آنجا قابلیت‌هایی به آنها داده می‌شود تا تغییر مثبت و معناداری را پدید آورند. به اعتقاد من، معنای بهره‌وری در این نگاه و رویکرد نهفته است، یعنی ایجاد تغییر مثبت و معنادار به‌وسیله تمام انسان‌ها که هر کدام به کاری مشغول هستند. به بیان دیگر، مدیران جامعه، کسب‌وکارها، سازمان‌ها و نهادهای اقتصادی و اجتماعی باید انسان‌ها را ماشین فرض نکنند و سازمانی را به‌وجود آورند که اساس آن مکالمه و گفت‌وگو میان افرادی است که می‌خواهند چیزی را خلق کنند تا جامعه بشری از آن بهره‌مند شود.

آدام کروزیر، مدیرعامل پیشین رویال‌میل می‌گوید:«کارکنان در محل کارشان به‌دنبال یک حس تعلق و انگیزه‌ای که به زندگی کاریشان معنا ببخشد، می‌گردند.» این گفته بدان معناست که یکی از فاکتورهای اصلی نهادینه کردن بهره‌وری، ایجاد حس تعلق و انگیزه به تک‌تک افراد جامعه در انجام دادن کاری که بدآن‌ همت گمارده‌اند، است.

از نظر تاریخ، بزرگ‌ترین اختراع تمام دوران‌ها، چرخ است اما به باور من، مهم‌ترین ابداع بشر، سازمان است؛ یعنی موجودیتی که مردم زیر چتر آن با هم برای دستیابی به هدفی مشترک همکاری می‌کنند. از همین‌رو، بر این باورم که بهره‌وری و افزایش آن از این نقطه یعنی؛ ساختن سازمانی که افراد بتوانند با تمام توان در درون آن تحول ایجاد کنند، آغاز می‌شود.

رسیدن به این نقطه؛ یعنی کنار گذاشتن روش‌های سنتی و روآوردن به شیوه‌های نوین، درست است؟

بله. در موضوع بهره‌وری باید میان پارادایم جدید که به جامعه و سازمان نگاه متفاوتی دارد و آنها را به مثابه موجودات زنده در نظر می‌گیرد، در مقایسه با پارادایم سنتی که نگاه ماشینی به جامعه و سازمان دارد، فرق بگذاریم و پارادایم سنتی را به فراموشی بسپاریم. تفاوت دیدگاه سنتی و مدرن به بهره‌وری و بهینه‌سازی مصرف به‌مثابه تفاوت ساختمان و سازمان است. سازمان و ساختمان هر دو از ریشه ساختن یا سازیدن هستند یکی با ریشه ماضی (ساخت+مان) و یکی با ریشه مضارع (ساز+مان) هر دو به یک سازه اشاره دارند. هر دو عناصر تشکیل‌دهنده، نحوی خاص ارتباط با هم و با کارکردهای مشخص دارند. اما بین ساختمان و سازمان یک تفاوت بنیادین وجود دارد؛ ساختمان، سازه‌ای است که به محض ساخته‌شدن، کارکردش فریز می‌شود و ثابت می‌ماند تا زمانی که سازه برجاست (ریشه ماضی فعل ساختن) برای تغییر کاربردش، باید آن را فرو ریخت و از نو ساخت. سازمان اما از زمان ساختن اولیه‌اش تا ابد در حال ساخته‌شدن (یا شاید بهتر باشد بگوییم سازیدن) است. هیچ‌گاه سازیدن آن تمام نمی‌شود (ریشه مضارع). در ضمن، سازمان یک موجود زنده است که عناصر تشکیل‌دهنده آن‌هم زنده هستند. پس یک سیستم پیچیده با درجه آزادی زیاد، مدام در حال تغییر و زایش است. یک سیستم باز که مدام بر محیط پیرامونش تاثیر می‌گذارد و از آن تاثیر می‌گیرد. اگر سازمانی خواص موجود زنده هوشمند آفریننده خود را از دست بدهد، چیزی شبیه همان ساختمان است و در حد یک ماشین! تعبیری که در قرن بیستم، پارادایم غالب نگرش به سازمان‌ها و شکل‌گیری بهره‌وری بوده و متاسفانه هنوز هم در کشور ما دیدگاه غالب است و به همین دلیل بهره‌وری گسترش پیدا نمی‌کند.

اگر می‌خواهیم به بهره‌وری و مصرف بهینه برسیم باید قبول کنیم که جامعه و سازمان امروز دیگر ماشین نیست و نمی‌تواند باشد! عناصر جامعه و سازمان (آدم‌های جامعه و سازمان) پیچ‌ومهره ماشین نیستند که به‌راحتی قابل‌جایگزینی باشند. آدم‌های قرن حاضر، موجودات هوشمند، مختار، آفریننده و به‌دنبال معنایی هستند و در سازمانی کار خواهند کرد که بستر این آفرینندگی و چابکی را به‌خوبی فراهم کرده باشد.

از سوی دیگر، فرماندهی و نظارت سازمانی یک‌سویه و بدون توجه به موضوع بهینه‌سازی، می‌تواند مانع بروز نوآوری شود و به توانایی تیم در بهره‌وری امور روزمره ضربه برند. اگر مدیران جامعه و شرکت‌ها، داوطلبانه قدرت یک‌طرفه را کنار بگذارند و تیم‌ها و هم‌رده‌هایشان را ترغیب به پذیرش مسئولیت کارهای خودشان کنند، دست از تلاش برای کنترل کارکنان بردارند و در عوض روی افزایش استقلال و عاملیت آنها تمرکز کنند، قطعا به بهره‌وری و نتایج بهتری دست پیدا خواهند کرد.

یکی دیگر از پایه‌های نهادینه کردن بهره‌وری، ایجاد اعتماد بین مردم یک کشور و کارکنان یک کسب‌وکار است. اعتماد واقعی وقتی می‌تواند وجود داشته باشد که آدم‌ها در جامعه و در محل کار احساس آزادی داشته باشند. قانون نخست برای ساختن رابطه‌ای که باعث شود آدم‌ها در جامعه و محل کار احساس آزادی کنند، کنار گذاشتن قدرت اجتماعی و سازمانی یک‌طرفه است.

طبیعی است که کنترل برای یک مدیر جذاب است اما قدرت و کنترل فریبنده است و کسی را به‌جایی نخواهد رساند. رابطه‌های انسان‌محور در یک جامعه و سازمان، بهره‌وری و اثربخشی بیشتری دارند و دریچه رضایت‌بخش‌تری در دنیای افراد باز می‌کند.

اگر بتوانید با آدم‌ها رابطه‌ای بر مبنای اعتماد بسازید، به‌گونه‌ای که در جامعه و محل کار احساس آزادی کنند، احتمال اینکه بهترین کار عمرشان را بکنند، بسیار بیشتر می‌شود. شما از آنها کار نمی‌کشید، بلکه شرایطی را فراهم می‌کنید که خودشان توانایی‌هایشان را عملی کنند و در این شرایط است که بهره‌وری به اوج می‌رسد.

امروز قابلیت مدیران ارشد در ایجاد انگیزه در مردم جامعه و کارکنان کسب‌وکارها برای کارآمدی و بهره‌وری، از هر زمان دیگری بااهمیت‌تر شده است.

سازمان بهره‌ور، سازمانی است که توأمان‌ هم بر عملکرد و هم بر سلامت سازمان تمرکز دارد. با این توضیح که عملکرد آن چیزی است که یک بنگاه اقتصادی به صورت مالی و عملیاتی به ذی‌نفعانش ارائه می‌دهد و با استفاده از سنجه‌ها و ابزارهایی مانند سود عملیاتی، بازده سرمایه، بازده سهام، هزینه‌ها و بازده دارایی‌ها اندازه‌گیری می‌شود و سلامت یعنی قابلیت سازمان در همسو کردن، اجرا و بازسازی خود با سرعتی بالاتر از رقبا که در طول زمان امکان حفظ و پایداری عملکرد برتر را می‌دهد؛ بنابراین اگر به سلامت یک کسب‌وکار کم‌توجهی شود، یعنی اینکه بهره‌وری در کانون تمرکز مدیران آن قرار ندارد.

چرا این اتفاق رخ می‌دهد؟

رهبران و مدیرانی که صرفا بر عملکرد سازمانی تمرکز می‌کنند، در اصل بر اموری که در دوره‌‌های زمانی کوتاه بازدهی مالی مناسبی دارند، سرمایه‌گذاری سنگین انجام می‌دهند. مع‌الوصف، آنچه آنها نادیده می‌گیرند، سرمایه‌گذاری بر سلامت کسب‌وکار است؛ یعنی سرمایه‌گذاری روی سازمانی که لازم است امروز ساخته و پرداخته شود تا فردا پایدار بماند و کامیاب شود و بهره‌وری با ساختن فردا در امروز متبلور ‌شود.

دان آرگوس، رئیس بازنشسته هیات‌مدیره شرکت بی‌اچ‌پی بیلتون می‌گوید:«کلید موفقیت در بلندمدت آن است که افراد سازمان خود را توسعه دهیم و آنها را برای بروز شایستگی‌ها، خلاقیت‌ها و تعهدات‌شان تهییج کنیم و به حرکت درآوریم تا کسب‌وکار به جلو حرکت کند.» به اعتقاد من، کلید افزایش بهینه‌سازی مصرف و بهره‌وری در مفهوم این جمله است؛ یعنی توسعه قابلیت‌ها، پرورش حس مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی در قبال تعهدات و ترغیب افراد برای دستیابی به عملکردی بالاتر از انتظار است.

نکته مهم در جست‌وجوی بهره‌وری بنگاه‌های اقتصادی بزرگ و کوچک این است که بدانیم افراد یک سازمان مانند خون آن سازمان هستند و اگر این مظاهر حیات را از سازمان حذف کنید، آنچه از آن باقی می‌ماند، صرفا اسکلت و زیرساختی بی‌روح شامل تعدادی ساختمان، سیستم و ماشین‌آلات است که قابلیت هیچ کاری را ندارد تا چه رسد به اینکه با بهره‌وری بالا کار کند و در ساختن سازمان بهره‌ور سهیم باشد.


کپی لینک کوتاه خبر: https://smtnews.ir/d/2xqkjb