جمعه 24 فروردین 1403 - 12 Apr 2024
کد خبر: 14944
تاریخ انتشار: 1401/02/04 02:19
کارشناسان از فرصت‌ها و چالش‌های بخش معدن در اشتغال‌آفرینی می‌گویند

آب از سرچشمه گل‌آلود است

معدنکاری در ایران قدمتی دیرینه دارد که به گواهی اشیاء کشف‌شده از سراسر کشور به ۴هزار سال پیش از میلاد ـ یا حتی قبل از آن ـ باز می‌گردد.

بنابراین اقوام ایرانی از سپیده‌دم تاریخ با بطن زمین انس و الفتی داشتند و از این خوان گسترده بهره برده‌اند تا نیازهای خود را برطرف کنند، تمدن خود را پیش برانند و از این امتیاز ویژه برای گسترش دادوستد با دیگر اقوام بهره ببرند.

امروزه هم بخش معدن از حوزه‌های استراتژیک در صنعت کشور است و همچنان می‌تواند سهم ویژه‌ای در رشد و توسعه کشور، رونق اقتصادی، ایجاد اشتغال و گسترش رفاه و آبادانی داشته باشد، اما دستیابی به این مهم چندان آسان نمی‌نماید و با چالش‌های متعددی دست به گریبان است.

گرهی که با دست باز می‌شود

محسن کوه‌کن – نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی و عضو سابق کمیسیون صنایع و معادن: بحث درباره ظرفیت اقتصادی و توان اشتغالزایی در معدن را با ذکر ۲ مثال آغاز می‌کنم.

اول اینکه، حدودا ۲۰ سال پیش بود که سفری کاری به یکی از کشورهای شرق آسیا داشتیم؛ کشور بسیار کوچکی ـ کوچک‌تر از تهران ـ که معدن سنگی در آن نیست و به‌دلیل ماهیت جزیره‌ای و وسعت کم، اساسا امکان هیچ‌گونه فعالیت‌های اکتشافی هم ندارد. با این حال در مرکز شهر، کارخانه بزرگ فرآوری سنگ وجود داشت و ما از آن بازدید کردیم.

مواد اولیه این کارخانه از خارج به‌صورت تایل و کوپ وارد می‌شد، روی آنها فرآوری انجام می‌گرفت و نهایتا محصول با ارزش افزوده صادر می‌شد.

خاطرم هست وقتی که از صاحب آن کارخانه درباره درآمد سالانه‌اش پرسیدم، عددی گفت که تفاوت اندکی با میزان کل صادرات سالانه سنگ ما داشت.

دیگر اینکه، سال ۱۳۷۷ چند نفر از کارشناسان معدنی کشور ژاپن به دعوت یکی از دستگاه‌ها به ایران آمده بودند تا از چند معدن بازدید کنند. هنگام بازگشت، یکی از آنها جمله‌ای گفت که از ذهن من پاک نمی‌شود.

او گفت: «ما خیلی از کشورهای دنیا را گشته‌ایم اما می‌توانم بگویم ایران کلکسیون سنگ‌های تزئینی همه دنیاست».

بحث درباره دیگر ذخایر و معادن را رها می‌کنم زیرا تنها با استناد به همین ۲ مثال، کاملا روشن می‌شود که ظرفیت کارآفرینی بخش معدن در کشور ما چقدر است و می‌توان حدیث مفصل را از این مجمل خواند.

کشورکوچکی که حتی یک معدن سنگ هم ندارد، از محل فروش محصول فرآوری‌شده، معادل کل صادرات سنگ ما درآمد دارد،اما کشور ما که به قول آن کارشناس ژاپنی کلکسیون سنگ دنیاست، با این همه ذخایر معدنی درآمد چندانی به‌دست نمی‌آورد.

پس می‌توان گفت اگر مقداری واقع‌بینی و تحلیل درست برای نحوه استفاده از معادن داشته باشیم، می‌توان برای بخش قابل‌توجهی از نیروی کار فرصت شغلی ایجاد کرد.

البته ذکر این نکته ضروری است که منظور از ایجاد اشتغال در حوزه معدن، صرفا کار در درون تونل‌های زیرزمینی معدن یا حضور در مناطق دورافتاده نیست، بلکه رشد بخش معدن، به‌معنی رونق همه فعالیت‌های کوچک و بزرگ وابسته به آن است.

اشکال کار اینجاست که فهم صحیح و درستی از این روند وجود ندارد. ما نمی‌دانیم چه کسانی می‌توانند این زنجیره را – از دل معدن گرفته تا حلقه انتهایی – کنار هم بچینند و کامل کنند تا به نتیجه مطلوب برسد.

بخشی از این مشکل ناشی از مسائلی است که هنوز در فرهنگ عمومی حل نشده است. باید به نقطه‌ای برسیم که وقتی نهاد متولی مجوز بهره‌برداری از معدن را صادر می‌کند، حجت بر همه تمام شود و اطمینان داشته باشند که تمام قوانین و مقررات و ضرورت‌های زیست‌محیطی و مانند آن در نظر گرفته و رعایت می‌شود.

باید اعتراف کرد که ما هنوز از این نقطه فاصله داریم. در کشور ما معمولا گرهی را که با دست باز می‌شود، به دندان می‌سپارند. نهادهای ذی‌ربط مجوز صادر می‌کنند، بهره‌بردار با اطمینان جلو می‌رود و کار را شروع می‌کند، اما ناگهان با یک مشکل اجتماعی روبه‌رو می‌شود، مثلا اهالی روستایی در۱۰ کیلومتری معدن اعتراض می‌کنند که ماشین‌آلات معدنی جاده‌های ما را خراب می‌کند و بعد، به‌جای آنکه مشکل به‌گونه‌ای حل شود که نه سرمایه‌گذار ضرر کند و نه معارض، به اختلافات دامن زده می‌شود و شرایط آنقدر پیچیده می‌شود تا نهایتا کار به تعطیلی برسد. موضوع اینجاست که نباید کسی به‌دنبال تعارض و تشنج باشد چون در این صورت چیزی عاید کسی نمی‌شود؛ غیر از آنهایی که اهل سوءاستفاده هستند.

بنده تنها در فرمایشات رهبر معظم انقلاب تعبیر درستی نسبت به سرمایه‌گذاری کلان شنیدم. ایشان در جمعی - که بنده هم حضور داشتم - جمله‌ای به این مضمون فرمودند: «اگر کسی امروز برای ایجاد اشتغال و تولید، سرمایه‌گذاری کند همانند فردی بسیجی است که در چند سال دفاع مقدس در جبهه جنگیده است».

اگر کسی خواست با تمام سختی‌ها در بخش معدن سرمایه‌گذاری کند، چنین دیدی نسبت به او وجود دارد؟ پاسخ خیر است و به قول معروف آب از سرچشمه گل‌آلود است.

 باید گفت تحلیل درستی از سرمایه‌گذاری، منافع معقول و منطقی شخصی و عمومی وجود ندارد؛ آن کسی که سالم است و می‌خواهد مسیر را از راه درست طی کند، پس زده می‌شود.

اما آن که ناسالم است راه خود را به هر طریقی باز می‌کند، با دادن رشوه و زیرمیزی مجوز می‌گیرد و با توصیه این و آن از تسهیلات بانکی برخوردار می‌شود. مسلما چنین فردی که فقط دنبال منافع خود است، هیچ‌یک از چارچوب‌ها و ضوابط محیط‌زیستی را هم رعایت نمی‌کند و راه دور زدن آنها را هم پیدا خواهد کرد.

البته از حق نباید گذشت که این دولت تلاش فراوانی کرده است تا مشکلات این حوزه را برطرف کند، که گامی مثبت است، اما کافی نیست. مسیر باید از ابتدا اصلاح شود. به اعتقاد بنده بهترین شیوه مدیریت این حوزه؛ اعتماد، کنترل، تشویق و در نهایت اعمال سیاست‌های تنبیهی است.

توضیح اینکه در این روش اصل بر صحت اظهارات افراد است. پس باید از ابتدا و با اعتماد صددرصدی مجوز افراد صادر شود. در گام بعد نهاد ذی‌ربط باید با کمک کارشناسان بی‌طرف، اظهارات فرد را صحت‌سنجی کند و در صورت اثبات صداقت، او را در لیست سبز قرار دهد تا بتواند از تسهیلات بانکی بهره‌مند شود. اما اگر فرد اظهاراتی خلاف واقع داشت باید در لیست سیاه قرار گیرد تا به‌اصطلاح نقره‌داغ شود.

اشکال دیگر این است که به‌جای فرآوری تولیدات معدنی - که ظرفیت اشتغال‌آفرینی را افزایش می‌دهد– معمولا محصولات به‌صورت خام صادر می‌شود، چرا که فرآوری مواد معدنی هم سرمایه‌گذاری می‌خواهد و هم دلسوزی، اما خام‌فروشی هیچ هنری نمی‌خواهد. 

روزی با انفجار، سنگ را خرد می‌کردند و به آن سوی آب می‌فرستادند، حالا کلی پیشرفت کرده‌اند و با سیم برش این کار را انجام می‌دهند.

البته این بدان معنا نیست که تحت هیچ شرایطی نباید محصول فرآوری‌نشده را صادر کرد. گاهی می‌توان ماده خامی را صادر کرد و مشابه آن را با نرخ بسیار کمتری وارد کرد. 

روشن است که این دادوستد کاملا اقتصادی و به‌صرفه است اما در غیر این صورت هیچ توجیهی ندارد. اگر یک جو غیرت اقتصادی نسبت به مردم وجود داشته باشد، هرگز کسی راضی نخواهد شد که برای منافع جیب خود، از خزانه مردم هزینه کند.

معدن مستقیم و غیرمستقیم اشتغال‌آفرین است

شهناز نوایی- فعال معدنی: بخش معدن ظرفیت اشتغال‌آفرینی بالایی دارد، البته به‌شرط اینکه شرایط لازم برای بهره‌بردار فراهم باشد.

یکی از بزرگ‌ترین عواملی که مانع رشد کسب‌وکار و رونق معدن می‌شود، مشکل قدیمی حمل‌ونقل است.

فعالیت معدنی به جاده و زیرساخت نیاز دارد تا دسترسی بهره‌بردار به بازار فروش تسهیل شود اما دولت تاکنون برای حل این مشکل کمک چندانی نکرده است.

نبود جاده یا مسیر مناسب، استهلاک ماشین‌آلات به‌ویژه لاستیک، هزینه بالای سوخت، فرسودگی وسایل حمل‌ونقل و مشکلاتی از این دست باعث می‌شود که بهره‌بردار برای رساندن محصول خود به بازار با مشکلات عدیده‌ای دست به گریبان باشد، از جمله اینکه صاحبان وسایل حمل‌ونقل یا اصلا قبول نمی‌کنند که مسیر طولانی را از معدن تا بازار فروش طی کنند یا هزینه‌های سرسام‌آوری طلب می‌کنند که مقرون به‌صرفه نیست.

از سوی دیگر، فعالیت معدنی همواره با مزاحمت‌هایی از جمله معارضان محلی یا ارگان‌هایی مانند محیط‌زیست، منابع طبیعی و امثال آن روبه‌رو است که مشکلات عدیده‌ای ایجاد می‌کنند و حتی کار را به تعطیلی می‌کشانند.

اگر با مساعدت دولت و همکاری نهادها و سازمان‌های ذی‌ربط این چالش‌ها برطرف شود، معدن از نظر سوددهی بهترین محل کسب‌وکار و ایجاد اشتغال است.

معدن جدا از توان بالا در اشتغال‌آفرینی مستقیم، به‌شکل غیرمستقیم هم موجب رونق و آبادانی محل می‌شود. امروزه در کنار بیشتر معادنی که در مناطق بیابانی یا محروم احداث شده، شهرها یا شهرک‌های آبادی به‌وجود آمده 

است.

البته بدیهی است که رسیدن به این نقطه کمک دولت را می‌طلبد. اما تاکنون حمایت لازم انجام نگرفته است. هر مدیری که می‌آید به‌دلخواه، تصمیمات جدیدی اتخاذ و بایدها و نبایدهایی دیکته می‌کند. 

مرتب قوانین دست و پاگیر وضع و به‌صورت دستورالعمل، بخشنامه و مانند آن ابلاغ می‌شود که مشکلات را بیشتر و پیچیده‌تر از قبل می‌کند.

درباره اشتغال‌آفرینی ذکر یک نکته ضروری است؛ بخش معدن همواره با ایرادی روبه‌رو است که دهان به دهان می‌چرخد. می‌گویند اگر تولیدات معدنی به‌صورت خام در معرض فروش یا صادرات قرار نگیرد، فرصت بیشتری برای اشتغال به‌وجود می‌آورد.

در پاسخ به این ایراد باید ۲ موضوع را در نظر گرفت. اول اینکه هر ماده‌ای که استخراج می‌شود تا حدی فرآیند فرآوری را طی می‌کند و کاملا خام نیست. در واقع وقتی ذخیره سنگ معدن به شکل کیوب بریده می‌شود، مرحله اولیه فرآوری را پشت سر گذاشته است، هرچند معمولا مسیر فرآوری به‌طورکامل طی نمی‌شود؛ چون این کار پیچیدگی‌های خاص خود را دارد.

البته مسلم است که اگر بهره‌بردار بتواند محصولی را فرآوری کند، هم زمینه اشتغال بیشتری فراهم می‌کند و هم از نظر اقتصادی برایش به‌صرفه‌تر است. اما این کار به سرمایه زیادی نیاز دارد. مثلا در مورد معدن سنگ، می‌توان گفت چیزی معادل ۲ برابر سرمایه اولیه لازم است تا کارخانه یا کارگاهی برای سنگ‌بری احداث شود و به بهره‌برداریبرسد.

دیگر اینکه بیشتر اوقات، ماده فرآوری‌نشده مشتریان بیشتر و بهتری پیدا می‌کند. مثلا خریدار سنگ ترجیح می‌دهد با توجه به نیاز و نوع مصرف، کیوب‌ها را با ضخامت‌های مختلف برش دهد یا با تیپ و فرم خاصی صیقل دهد؛ برای همین بازار به محصول خام گرایش بیشتری نشان می‌دهد.

نکته پایانی درمورد بحث اشتغال‌آفرینی این است که مسئولان و تصمیم‌گیران باید از توان و تخصص تشکل‌های معدنی و نمایندگان بخش خصوصی، کمک و مشورت بخواهند تا فعالیت در بخش معدن تسهیل شود، دسترسی به امکانات گسترش پیدا کند و کارها روان و بدون دست‌انداز پیش برود. 

خاطرم هست قبلا جلساتی در وزارتخانه برگزار می‌شد که نمایندگانی از سنگ‌بری‌ها، بهره‌برداران و کارشناسان بخش خصوصی را دور هم جمع می‌کرد و فرصتی برای همفکری بود. 

پیشنهاد می‌کنم که این نشست‌ها دوباره برگزار شود تا با بحث و گفت‌وگو بتوان به تصمیماتی سازنده رسید؛زیرا قوانین و دستورالعمل‌های نسنجیده از سوی مدیران و مسئولانی که اغلب آشنایی چندانی با بخش معدن ندارند، آسیب‌های فراوانی به این حوزه وارد می‌کند و آن را از ایفای نقش در رونق اقتصاد و کمک به رشد و توسعه کشور باز می‌دارد.

سخن پایانی

اشتغال‌آفرینی یکی از محورهای شعار امسال است و معدن ظرفیت بالایی برای تحقق آن دارد. تنها باید عزم را جزم کرد، فرصت‌ها را شناخت و چالش‌ها را برطرف کرد تا شاهد رشد و شکوفایی این بخش باشیم.

 


کپی لینک کوتاه خبر: https://smtnews.ir/d/3woobr