قاسم دهقان - گروه اقتصاد: خانوارهای تهرانی، کهگیلویه و بویراحمدی و بوشهری بیشترین و هر خانواده ساکن در استانهای قم، لرستان و هرمزگان کمترین میزان هزینه میانگین سالانه را برای تامین مخارج زندگی خود میپردازند و این موارد را باید چکیده پروژه تحقیق گسترده میدانی پژوهشکده پولی و بانکی بانک مرکزی تلقی کرد که مجموعه ۳۱ استان کشور را شامل شده و توزیع فراوانی این پژوهش همه استانهای ایران را دربرمیگیرد.
هزینه خانوارها و نرخ رشد تورم
شاخص نامآشنای «نرخ رشد تورم» در طول سیوچند سال گذشته با معیشت و هزینههای اقتصادی تکتک خانوارهای ایرانی بهقدری عجین و همراه بوده که درحالحاضر تصور گذران یک دوره زمانی مثلا یکساله بدون حضور «شاخص تورم» و رویداد «گرانی» برای ما ایرانیان بسیار دشوار و حتی ناممکن است.
درباره این شاخص که در مقاطع زمانی ماهانه یا سالانه، میزان رشد آن از سوی مراجع رسمی کشور اعلام میشود، شاید بیان پارهای توضیحات مفید باشد. نخست اینکه نرخ رشد تورم که در هر ماه و در پایان هر سال از سوی دو مرجع دولتی شامل بانک مرکزی و مرکز آمار ایران اعلام میشود، به معنی برآیند نهایی افزایش یا کاهش قیمت یک مجموعه بزرگ از کالاها و خدماتی است که مصرفکنندگان ایرانی بیشتر از آنها استفاده میکنند.
این مجموعه کالاها و محصولات مصرفی در محاسبه تغییرات شاخص کل بهای کالاها و خدمات مصرفی شهری ایران در بانک مرکزی شامل ۳۸۵ قلم انواع کالاها و خدمات میشود و مرکز آمار ایران نیز در تهیه گزارشهای خود، نوسانات قیمتی ۴۵۱ قلم کالا و خدمات را از ۱۷۸ شهر کشور جمعآوری و در محاسبات خود منظور میکند. بنابراین نرخ رشد تورمی که همواره دربارهاش میشنویم و میخوانیم، در وهله نخست نتیجه نهایی تغییرات قیمت در مجموعهای شامل ۳۸۵ تا ۴۵۱ نوع کالا و محصول بوده و مربوط به یک، دو یا ۵ قلم کالا نمیشود. علاوه بر این، اطلاعات مربوط به نوسانات قیمتی این گروه چندصدتایی از کالاها و خدمات از سراسر کشور جمعآوری شده و در تهیه گزارشهای نهایی، میانگین این تغییر قیمتها برای کل شهرهای کشور برآورد و استفاده میشود. بنابراین نوسان قیمت هر یک از مجموعه کالاها و خدمات اشاره شده که در یک دوره زمانی معین برای محاسبه رشد تورم منظور میشود، به شکل میانگین تغییر قیمت تکتک این کالاها در شهرهای مختلف استفاده میشود، در حالی که به طور قطع، افزایش یا کاهش بهای هر کالا در هر یک از شهرهای کشورمان متفاوت از یکدیگر بوده و حتی شاید در دو شهر هم به یک اندازه نباشد.
اما موضوع مهمتری که هنگام انتشار اخبار مربوط به نرخ رشد تورم باید به آن دقت شود، این است که اعلام کاهش نرخ رشد تورم به معنی متوقف شدن خط سیر گرانیها و ارزانتر شدن کالاها و خدمات مصرفی مردم نبوده و نیست؛ بلکه بیانگر آن است که از سرعت رشد نرخ تورم کاسته شده و روند گرانیها با سرعتی کمتر ادامه خواهد داشت. برای مثال اگر یک کالای خاص در یک دوره به طور مثال ۶ ماهه به طور متوسط در هر ماه ۱۰۰ تومان گرانتر از ماه قبل خود شده ولی در ۶ ماه بعدی اعلام میشود که نرخ تورم این محصول ۲۰ درصد کاهش پیدا کرده است به معنی آن است که این کالا در هر ماه از دوره ۶ ماهه دوم، به میزان ۸۰ تومان گرانتر شده است.
بنابراین کاهش نرخ رشد تورم به معنی ادامه روند افزایشی نرخ تورم اما با سرعتی کمتر است. نتیجه دیگری که میتوان از این توضیحات برداشت کرد، این است که فقط زمانی میتوان رای به توقف گرانی یا ارزانتر شدن کالایی داد که نرخ تورم محاسبه شده برای آن کالا صفر یا زیر صفر (منفی) اعلام شده باشد. همچنین از مجموعه این توضیحات و مثالهای بیان شده، این واقعیت آشکار میشود که با وجود اعلام یک نرخ واحد و میانگین در هر دوره زمانی برای نوسانات شاخص تورم در کل کشور، شکی نیست که شاخص مورد نظر در هر یک از شهرهای کشور متفاوت از یکدیگر بوده و حتی شاید در هیچ ۲ شهری یکسان نباشد. مثال مشابه این وضعیت را میتوان به نوعی در نتایج پروژه تحقیقاتی پژوهشکده پولی و بانکی بانک مرکزی مشاهده کرد زیرا همانگونه که پیشتر نیز اشاره شد، در این پروژه تحقیق بانک مرکزی و بازوی پژوهشی این بانک که با هدف بهدست آوردن ارقامی دقیق (یا نزدیک به واقعیت) از هزینههای سالانه خانوارهای ایرانی در استانهای مختلف کشور و به تفکیک هر استان، به شکل میدانی و در وسعتی به اندازه سراسر کشورمان به اجرا درآمد، هزینههای زندگی خانوارها در هر استان متفاوت از استان دیگر بوده و حتی ۲ استان مشابه با یکدیگر هم نمیتوان در کشورمان نام برد که مخارج سالانه گذران زندگی خانوارها در آنها دقیقا مانند هم و یکسان باشد.
البته در نگاه اول وبا مقایسه صرف متوسط هزینه سالانه خانوارها، میتوان ۶استان را مشخص کرد که مبلغ هزینه اشاره شده در آنها به صورت دو به دو با یکدیگر برابر و مشابه هم هستند اما با مقایسه دو شاخص دیگری که برای هر استان محاسبه و منظور شده است (یعنی اندازه خانوارها و توزیع فراوانی خانوارها در جامعه آماری این پروژه تحقیقاتی) بهروشنی ملاحظه میکنیم که برای هر چند متوسط هزینه سالانه یک خانوار در ۲ استان اردبیل و فارس یکسان و معادل ۱۱۷ میلیون ریال، یا در استانهای خراسان جنوبی و سمنان به میزان مشابه ۱۰۹ میلیون ریال و یا برای قزوین و کرمان به یک اندازه ومعادل ۱۱۹ میلیون ریال بهدست آمده است اما تفاوتهای موجود در اندازه خانوارهای هر زوج از استانهایی که نام برده شد و همچنین نسبت غیرمشابه و متفاوت از یکدیگر در توزیع فراوانی خانوارهای مشمول این پروژه تحقیقاتی در نهایت به این نتیجه منتهی میشود که هزینههای به ظاهر مشابه این ۳ زوجاستان در واقعیت و عمل، به وضوح با یکدیگر تفاوت دارند.
گرانترین و ارزانترین استانها از نظر هزینه خانوار
در ابتدای این گزارش اشارهای گذراشد بر اوضاع دخل و خرج (البته فقط خرج) خانوارهای ایرانی که در پرهزینهترین و کمخرجترین استانهای کشور روزگار میگذرانند. در همین راستا ناگفته پیداست که در میان مجموعه ۳۱ استان کشورمان، خانوارهای پایتختنشین برای امرار معاش خود بیشترین هزینه را در مقایسه با سایر استانها میپردازند که در این طرح پژوهشی متوسط سالانه این هزینهها برای یک خانوار ۴ نفره نزدیک به ۱۶ میلیون تومان (۱۵۹ میلیون ریال) برآورد شده است، ضمن اینکه توزیع فراوانی خانوارهای پرسششونده در جامعه آماری این پژوهش به میزان ۱۶/۵ درصد بالاترین فراوانی را در بین استانها داشته است. جالبترین و بلکه عجیبترین نتیجه ثبت شده در این تحقیق هنگام جستوجو در میان جدول اعداد و ارقام نهایی آن برای تعیین دومین و سومین استان پرخرج کشور پس از تهران، نمایان میشود؛ هنگامی که براساس مبالغ هزینه زندگی خانوارها در استانهای مختلف، در نهایت تعجب جایگاه دوم و سوم پرهزینهترین استانهای کشور برای گذران زندگی یک خانوار شهرنشین به ترتیب به استان کهگیلویه و بویراحمد و استان بوشهر تعلق میگیرد.
نتایج تحقیق پژوهشکده پولی و بانکی بانک مرکزی ـ که در اسفند سال ۹۳ منتشر شده ـ حاکی از آن است که هر خانوار ساکن یاسوج (بهعنوان مرکز استان) و سایر شهرستانهای تشکیلدهنده استان کهگیلویه و بویراحمد برای تامین مخارج یک سال از زندگیشان به طور میانگین هزینهای معادل ۱۴ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان (۱۴۶ میلیون ریال) صرف کردهاند و هموطنان بوشهری نیز با متوسط هزینه ۱۳ میلیون و ۳۰۰ هزار تومانی (۱۳۳ میلیون ریالی) برای تامین مایحتاج زندگی هر خانوار، سومین استان ایران محسوب میشوند که بیشترین هزینه سالانه را برای امرار معاش خود میپردازند. البته درباره این دو استان باید این نکته را هم مد نظر قرار داد که در این پژوهش اندازه هر خانوار یاسوجی معادل ۵/۹ نفر بوده که از این نظر یعنی بیشترین تعداد افراد خانوار، نخستین استان کشور به شمار میرود و اندازه خانوارهای بوشهری نیز در این تحقیق ۴/۷ نفر درج شده است. در نقطه مقابل این ۳ استان که شرح داده شد؛ به ترتیب ۳ استان قم، لرستان و هرمزگان بهعنوان کمهزینهترین استانها قرار میگیرند.
براساس این پژوهش هزینه یک سال زندگی در استان قم ۸۴/۴ میلیون ریال، در استان لرستان ۸۵/۸ میلیون ریال و در استان هرمزگان ۸۶/۱ میلیون ریال برآورد شده است. با در نظر گرفتن اینکه تعداد افراد خانوارهای قمی ۴/۶ نفر، خانوارهای لرستانی ۴/۹ نفر و هر خانوار هرمزگانی نیز ۵/۴ نفر بوده است، اگر در این هزینهها تعداد افراد خانوارها را نیز لحاظ کنیم، باید هرمزگانیها را کمخرجترینها دانست.