روابط عمومی به کجا میرود؟
خسرو رفیعی رئیس انجمن روابط عمومی ایران
![]()
این روزها اعتمادسازی در جامعه ما بسیار مشکل شده و نیاز به آن هر روز پررنگ تر میشود. سال ۱۳۵۹ بهدلیل عدمشناخت کارکرد روابط عمومی، این رشته بسیار مهم را از تحصیلات دانشگاهی حذف کردند و آن را بهدست فراموشی سپرده و با دیگر رشتهها ادغام کردند. اما نام روابط عمومی در سازمانها استفاده میشد و وظایف دیگری برعهده آن قرار داده بودند. بهطورکلی تا قبل از تشکیل روابط عمومی در شرکت نفت، کلمهای بهعنوان روابط عمومی در فرهنگ لغت ما نبود و در همین ۵۰ سال گذشته (public relations) را به روابط عمومی ترجمه کردند و قبل از آن در کشور ما روابط عمومی به مفهوم امروز وجود نداشت. این مهم در ابتدا موردتوجه مدیران ارشد ما قرار نگرفته بود، زیرا در سازمانها بهنوعی واحدهای خدماتی و پشتیبانی و تشریفاتی داشتیم که برخی از اینها فعالیتهایی را برعهده آنها قرار داده بودند و در کنار آن، افرادی هم به نام میرزابنویس یا قلمچی یا وقایعنگار، فعالیتهای انتشاراتی سازمان را برعهده داشتند. بهطورمعمول فعالیت در سازمانهای ما انحصاری و نوعی دیکتاتوری بر هر سازمان و گروهی حاکم بود و کمتر مسئولی اجازه میداد، موردپرسش واقع شود یا پاسخگوی مخاطبان داخلی و بیرونی خود باشد. فراشباشیها همچنان مدیریت حاکم و رعیت را، بر سازمانهای نوین نیز جاری کرده بودند و نظام فئودالی فقط چهره خود را به عناوین وارده بسنده کرده بود. کمکم نظام صنعتی و صنعتگرایی و شروع رقابت و ایجاد سازمانهای بزرگ در زیر یک سقف و علاقه برخی از بزرگان به فرهنگ غربی و تب زودهنگام استقبال از نظامهای غربی مانند هر واردات دیگری، روابط عمومی را نیز شامل شد. همانگونه که هنوز فرهنگ بسیاری از مسائل اجتماعی را یاد نگرفتهایم و هنوز اندر خم یک کوچه بودیم و نحوه هماهنگی با ابزار جدید را نمیدانیم،اما از آن استفاده میکنیم. از کشاورزی مدرن، باوجود بحران آب اطلاعی نداریم و از فناوریهای جدید در بحث آب و کشاورزی و صنعت بیخبر هستیم،اما از آنها بهرهمند شدهایم و کارکرد آن را نمیدانیم، علم روابط عمومی هم وارد شده و باید بتوانیم آن را با فرهنگ خود سازگار کنیم. هرچند ما ایرانیها از دیرباز روابط عمومی را بهعنوان مردمداری در فرهنگ خود و در اشعار خود در کلمات شاعران و بزرگان قدیمی ازهزاران سال پیش استفاده کرده ایم، اما روابط عمومی بهمعنای امروزی کمتر درک شده و به آن پرداخته نشده است.
این موضوع در کشورهای پیشرفته جهان کاملا رشد کرده و جایگاه روابط عمومی در کنار فعالیتهای مدیریتی تعریف و مرز بین مدیریت و روابط عمومی کاملا شناخته شده است. امروز در کشورما، کاربرد روابط عمومی در ابعاد گوناگون اجتماعی، صنعتی و....... جایگاه خاص خود را پیدا کرده و پاسخگویی و درک متقابل برای نظام رقابتی تعریف شده است،اما باوجود آشنایی کامل با روابط عمومی، چاپ دهها کتاب، آشنایی با فناوریهای نوین روز، هوشمصنوعی و تعریف علم روابط عمومی در برگزاری همایشهای مختلف، هنوز جامعه ما با روابط عمومی بیگانه است. آنچه مهم است اینکه ما هنوز در بدو بکارگیری نیروی متخصص و کارکنان خود اصل روابط عمومی را مورد پرسش قرار نمیدهیم و کارکنان ما در بدو ورود به سازمان، از روابط عمومی شناختی ندارند. در صورتی که اگر از همان ابتدا هر کس بداند باید در مقابل فعالیتهایی که میکند، به جامعه مخاطب خود پاسخگو باشد، میتوان جایگاه روابط عمومی را واضحتر و روشنتر مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. در گذشته، توجه مدیران به نوع کار و به کارگر یا کارمند بود، اما امروز نمیتوانیم بهراحتی کار را تعریف کنیم و بدون شناخت اجتماعی، مسئولی را که بر آن میگماریم ، مشغول کار میکنیم. عمل متقابل گروهی و فرآیند مدیریت رهبری در سازمان در رضایت شغلی کارکنان، از عواملی است که بهصورت مستمر باید مورد بررسی قرار گیرد و در این رابطه برنامههای متنوعی برای آموزش انگیزه کارکنان در رضایت شغلی پیشبینی شده باشد. روابط عمومی در هر سازمان موجب میشود، علاقه و توجه مردم به سازمان بیشتر شده و فلسفه مدیریت و ساختار سازمانی و اثربخشی آن در سازمان در آینه نگاه مردم قرار گیرد. موقعیت کنونی روابط عمومی به صورتی است که فرقی بین سازمان پاسخگو با سازمانی که برای دیدگاه مردم اهمیتی قائل نیست، وجود ندارد و در رفتار متقابل، موردتوجه قرار نمیگیرد و شرایط زمانی و مکانی روابط عمومیها در دید مردم یکسان است. اگر ما نتوانیم با ایجاد ارتباط بین مردم و سازمان، پیوستگی ایجاد کنیم، دچار نوعی بیماری روحی میشویم و سلامت جامعه در خطر قرار میگیرد. بهطورکلی انسان اجتماعی است، روابط عمومی قبل از اینکه برای تثبیت جایگاه سازمان کوششکند، باید جایگاه خود را بهدرستی تبیین کرده و از ایجاد هرگونه سوءتفاهم برای مخاطبان جلوگیری کند و جایگاهی مناسب که صداقت و درستی در رئوس سرفصلهای کاری آن تعریف شده، در ذهن مخاطبان جاری سازد. در آن صورت است که یک روابط عمومی موفق میتواند برای سازمان خود کارکرد مناسب داشته باشد و خوشنامی تجاری سازمان خود را بهعنوان هدف اصلی بهوجود آورد.
روابط عمومی عامل حفظ ارتباط مشترک، تفاهم، توافق بین سازمان و مخاطبان است و این کارکرد راهگشای مشکلات و معضلات سازمان است و به مدیران سازمان در حفظ آگاهی و اطلاعات و پاسخدهی به مردم کمک میکند و این فرصت را برای مدیران بهوجود میآورد تا بتوانند با آگاهی کامل با مخاطبان خود روبهرو شوند.
هنر روابط عمومی بهدستآوردن اعتماد مردم و استفاده اصولی از این اعتماد است و نقش کارکرد روابط عمومی از همین نقطه آغاز میشود. آنچه امروز شاهد آن هستیم اشتباهات جبرانناپذیری است که بر اثر پنهانکاری از مردم و عدمشفافسازی به بار آمده است. هوا، آب، برق، اقتصاد، کشاورزی، صنعت و هر آنچه با آن روبهرو هستیم، نشان از بیتوجهی به مردم است. امروز مردم آگاهتر شدهاند. ما اگر نتوانیم به روابط عمومی اهمیت داده و روابط عمومی را بهتر بشناسیم، نمیتوانیم باور و اعتماد مردم را نیز بهدست آوریم.