نقش استانداردسازی در رونق تولید کشور
مسلم بیات معاون پیشین ارزیابی کیفیت سازمان ملی استاندارد
استاندارد و استانداردسازی از پایههای استوار و ارکان اصلی علم و فناوری است و در توسعه فعالیتهای عمرانی، پیشرفت صنعت و رونق تولید نقش بسزایی داشته و دارد، از اینرو بهرهگیری از استانداردها در راستای افزایش کیفیت سبب دستیابی به فناوریهای پیشرفته در تولید هر محصول خواهد شد. عموما تصور میشود که استانداردها فقط حافظ منافع مصرفکنندگان هستند؛ اگرچه این نظر تا حدودی صحیح است و استاندارد به نیازهای فردی و اقتصادی مصرفکنندگان توجه خاص دارد، اما در دنیای کنونی استانداردسازی و کیفیت کالا و خدمات از مهمترین عوامل رقابت محسوب شده و استمرار حرکت چرخ تولید و فناوری و همچنین حضور موثر در بازارهای داخلی و جهانی، کاملا به این موضوع بستگی دارد.
سود حاصل از رعایت استانداردها برای تولیدکنندگان بسیار بیشتر از مصرفکنندگان است، چراکه از یکسو آثار مطلوب تداوم حضور در بازار و افزایش سهم بازار و رونق تولید را برای صاحبان سرمایه بهارمغان میآورد و از سوی دیگر، منجر به صرفهجوییهای حاصل از کاهش ضایعات و هزینههای خدمات پس از فروش و دوبارهکاریهای ناشی از تعمیر یا تعویض کالا یا قطعات و فرآیندهای معیوب و ناقص، میشود و در نتیجه سبب افزایش سطح کیفیت محصولات و در نتیجه ارتقای اعتماد عمومی به محصول و رونق تولید محصولات را خواهد داشت.
عواید ناشی از این کار معمولا بهقدری چشمگیر است که هرگونه سرمایهگذاری در زمینه استانداردسازی کالا و خدمات را برای صاحبان صنایع، مشاغل و صنوف و همچنین مجریان و پیمانکاران پروژههای عمرانی و صنعتی موجه میسازد، بهطوریکه در زمان کوتاهی میتوانند نتایج ملموس آن را در کاهش هزینهها و بازگشت سرمایه مشاهده کنند.اما با اجرای استاندارد هزینههای تولید و اجرای پروژه در بخشهای مختلف از جمله: طراحی محصول، طراحی جریان مواد، روش تولید، طراحی ظرفیت، تعمیرات و نگهداری، برنامهریزی تولید، استهلاک ماشینآلات، انبارداری و ساخت ابزار و ماشینآلات و همچنین ارائه خدمات در حد قابلتوجهی کاهش مییابد؛ روند تولید، منظم میشود؛ آرایش عملکرد شرکت یا کارخانهها به نحو متعادلی تنظیم میگردد؛ نگهداری اسناد، نقشهها و طرحهای مربوط به تولید محصولات و انجام خدمات طبق یک نظام دقیق بازیابی سریع، طبقهبندی و بایگانی میشود؛ همکاری میان واحدهای مختلف سازمان یا کارخانه برای پیشبرد روند تولید میسر میشود؛ تفاهم کارکنان در مسائل فنی تحقق میپذیرد و سرانجام با اجرای پروژه یا تولید محصول باکیفیت و بستهبندی مطلوب، رضایت مشتریان نیز جلب میشود و بدینترتیب استاندارد، شالوده استواری را برای پیشرفت و توسعه صنعت و اقتصاد فراهم میسازد، همین دلایل سبب میشود که هزینه برای استانداردسازی، نوعی سرمایهگذاری مطمئن برای حضور در بازارهای رقابتی داخلی و خارجی و در نتیجه رونق تولید، تلقی شود.امروزه جهان نهتنها در بخش صنعت، بلکه در همه حوزهها و عرصهها در حال تحول است و استانداردسازی نیز پابهپای این تحولات در حال گسترش و توسعه است و تقریبا همه عرصهها از جمله: فعالیتهای عمرانی، سازندگی، علمی و آموزشی، کشاورزی و حتی فرآیندهای مدیریتی را نیز در برگرفته است.اینک استانداردهای جدیدی که به «مدیریت کیفیت» موسوم است، فقط به نتیجه محصول نهایی بسنده نمیکند، بلکه یک خط تولید را از ابتدا تا انتها زیر نظر میگیرد. این مدیریت به شکلی هدفمند و برنامهریزیشده، تحرک و پویایی را به بخشهای مختلف سازمانی هدیه میدهد.
سرمایهگذاری در راستای بهبود فرآیندهای سازمانی و کیفیت خدمات و کالاهای تولیدی برای پاسخگویی به نیازهای خدماتگیرندگان، مشتریان و مصرفکنندگان داخلی و نیز صدور خدمات بهویژه خدمات فنی و مهندسی به سایر کشورها و همچنین راهیابی کالاها به بازارهای جهانی و کاهش واردات، مهمترین اصل در خطمشی توسعه اقتصادی محسوب میشود. هر کشور در حال توسعه که افزایش و بهبود ظرفیتهای مختلف اقتصادی را در رأس برنامههای خود قرار داده باشد، در مییابد که استاندارد کردن شاخصهای تولید و خدمات و همچنین سنجش و کنترل کیفیت مدام محصولات، یکی از نکات اصلی در برنامههای توسعه و پیشرفت است.بهعنوان یک اصل پذیرفتهشده، کیفیت فراگیر محصول، زمینهساز جلب رضایت مشتریان و عامل پایه در حصول رضایت سایر ذینفعان یک سازمان برای رقابتپذیری و دستیابی به موفقیت پایدار و اساسا در زمره مسائل زیربنایی کشور است؛ بنابراین در دنیای رقابتی امروز باید خود را با سازکارهای رقابتپذیری در حال و آینده تجهیز نماییم و اصول نوین مدیریت و قواعد حضور در بازارهای جهانی را آموخته و بهاجرا درآورد. مهمترین این اصول رعایت کیفیت در تمامی ابعاد آن، اجرا و استقرار ابزارها و سیستمهای مدیریت کیفیت، الگوبرداری و استفاده از روشهای سنجش و اندازهگیری معیارهای موفقیت است.جایزه ملی کیفیت ایران در واقع ابزاری است برای اندازهگیری این معیارها و در کنار آن وسیلهای برای ایجاد رقابت سالم و علمی در میان سازمانها اعم از دولتی و خصوصی، تولیدی و خدماتی و نمادی است برای ارج نهادن به زحمات مدیران، کارشناسان و پژوهشگران و کارکنانی که به کیفیت بهاداده و با خلاقیت و نوآوری در تولید محصول یا ارائه خدمات ناب بهعنوان فلسفه وجودی سازمانها، بهدنبال تامین انتظارات مشتریان و کسب رضایت آنها هستند. در مدل INQA هرم مدیریتی در بخشهای مختلف ازجمله مسئولیت مدیریت ارشد (تدوین و نظارت راهبردی)، مسئولیتهای مدیریت میانی (استقرار و اجرای سیستمهای مدیریتی) و بخشهای تولیدی و اجرایی (فرآیندهای تولیدی و اجرایی) کاملا موردتوجه قرارگرفته و هرکدام از این ابعاد مدیریتی دارای معیارهایی هستند و هرم مدیریتی را با هدف موفقیت پایدار سازمان بهطورکامل تحتپوشش قرار دادهاند. در این بخش میتوان شباهتهای بسیاری را میان معیارهای مدل INQA و مدل سرآمدی EFQM ملاحظه نمود.بخشی که بهطور خاص در مدل INQA موردتاکید قرار گرفته و نسبت به مدل EFQM معیارهای حساستر و سختگیرانهتری برای آن تعریف شده است، زنجیره تامین، تولید و خدمات پس از فروش است. در این مسیر، معیارهای مختلفی برای فرآیندهای بررسی بازار و نظرات مشتریان، طراحی جامع محصول و فرآیندهای آن، مدیریت منابع، فرآیندهای تولیدی، فرآیندهای تحویل و عملکرد محصول پس از تحویل به مشتری در مسیر استفاده و خدمات پس از فروش تعریف شده است.بر این اساس میتوان ادعا کرد که مدل جایزه ملی کیفیت ایران، مدلی است که نظامهای مدیریتی را با تاکید بر فرآیند تولید محصول تحتپوشش قرار میدهد. بر همین اساس هدف نهایی فرآیند ارزیابی ملی کیفیت بهبود نظامهای مدیریتی با تأکید بر فرآیند تولید محصولات تحت پوشش آن حوزه است که در نتیجه آن بهبود سطح کیفیت محصولات کشور و رونق تولید و فراهم کردن شرایط ورود محصولاتی ایرانی به بازارهای جهانی است.