ضرورت حمایت ملی از مذاکرات
حسین عادلی ـ سفیر پیشین ایران در کانادا، ژاپن و بریتانیا
جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده امریکا در سایه دولت چهاردهم به ریاست مسعود پزشکیان در ایران و بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، دوباره در ایستگاه مذاکرات غیرمستقیم قرار گرفتند؛ مذاکراتی که انتظار تهران از آن، رفع تحریم و انتظار اعلامی امریکا از آن، شفافسازی ایران درباره برنامه هستهایاش است.
این مذاکرات دوجانبه اما غیرمستقیم در تاریخ روابط پرفراز و فرود تهران و واشنگتن بیسابقه نیست و اکنون نیز بهنظر میرسد که نگاه هر دوطرف به دور نخست این رایزنیها، خارجسازی روند از بنبست بهوجود آمده و آگاه شدن نسبی از کف و سقف خواستههای یکدیگر باشد.
در گام نخست، صدور مجوز برای انجام این مذاکرات، یک اقدام بسیار هوشمندانه است که با منافع ملی و مهمتر از همه، با خواست قاطع اکثریت مردم ایران همخوانی دارد. مردم ما اکنون علاقهمند هستند که حاکمیت همین مسیر رفع تحریم را دنبال کند. این موضوع نشاندهنده عزت نفس و اعتماد به نفس ایران است و قدرتی را در خود نهفته دارد، چراکه نشان میدهد ما از مذاکرات نمیهراسیم و توانایی انجام آن را داریم.
ایران در مذاکرات کارتهای زیادی دارد. یکی از مهمترین این کارتها، حمایت مردمی از اصل مذاکرات است. در حال حاضر، مذاکرات بهصورت دوجانبه هرچند غیرمستقیم میان ایران و امریکا در حال انجام است. پیش از این، مذاکرات با حضور بازیگران دیگری نظیر روسیه، انگلیس، آلمان و فرانسه انجام میشد، اما اکنون با تمرکز بر گفتوگوهای دوجانبه (هرچند غیرمستقیم) کار پیش میرود و این میتواند به تسریع و اثربخشی بیشتر مذاکرات کمک کند.
با اینهمه باید این نکته را هم مدنظر داشت که مذاکرات آغاز یک سربالایی با شیب تند است؛ یعنی مذاکراتی سخت و چالشبرانگیز. در این روند، بازیگران منطقهای، بازیگران بینالمللی و از همه مهمتر مردم ایران، بهدقت این رویداد را دنبال میکنند، زیرا در این مذاکرات برای هرکدام از آنها منافع مهمی وجود دارد.
همسایگان ما منافع زیادی در این مذاکرات دارند و قدرتهای مختلف نیز بهنحو خاصی به آن وابستهاند و از همه مهمتر، منافع ملت ایران نیز در این مسیر تحقق مییابد. بههمیندلیل، بهنظر میرسد مهمترین راهنمای ما در این مذاکرات، باید منافع ملی ایران باشد.
اجرای تعهدات مرحله به مرحله باشد
در این مذاکرات باید به منافع ملی و خواست اکثریت مردم پایبند باشیم. این مذاکرات باید بهصورت گام به گام جلو برود؛ یعنی در جدول داده و ستانده مذاکرات، ایران یک قدم جلو میرود و سپس طرف مقابل نیز یک قدم پیش خواهد آمد و این ترتیب ادامه خواهد یافت. شیوههای مذاکراتی که مذاکرهکنندگان ما بهتر از همه با آن آشنا هستند، باید بهگونهای باشد که برای مردم ما که مهمترین ناظران این مذاکرات هستند، کاملا ملموس باشد که مذاکرات چگونه پیش میرود.
مذاکرات باید بهصورت گام به گام جلو برود؛ یعنی در جدول داده و ستانده مذاکرات، ایران یک قدم جلو میرود و سپس طرف مقابل نیز یک قدم پیش خواهد آمد و این ترتیب، ادامه خواهد یافت.
دیپلماسی سنتی با ترامپ کارساز نیست
توجه به این نکته نیز بسیار مهم است که مذاکرات جاری ما با ترامپ در حال انجام است و نه صرفا با دستگاه اداری امریکا. تفاوتهای معناداری بین شخصیت ترامپ و بهاصطلاح «اداره» یا سازمان دولت ایالاتمتحده وجود دارد. باید درک کنیم که دیپلماسی سنتی و معمولی برای این نوع مذاکرات کارآیی ندارد، زیرا ترامپ یک تکنوکرات یا دیپلمات سنتی نیست. وی استراتژی مذاکره ندارد، بلکه استراتژی معاملهگری دارد؛ یعنی به نتایجی تمرکز دارد که بهدست میآورد و نه پیچیدگیهای معمولی در فرآیند مذاکرات.
تاکتیک مذاکراتی شفاف، ساده و نتیجهمحور
ترامپ بهدنبال ایجاد یک زمانبندی مشخص برای رسیدن به نتیجه است و از وی انتظار میرود که بهسادگی یک کارت را از زمین بردارد و کارتی دیگر را بر زمین بگذارد. بههمیندلیل، تاکتیک مذاکراتی ما باید شفاف، ساده و دارای قابلیت رسیدن به نتیجه باشد. ما بارها شنیدهایم که ترامپ در کارزار انتخاباتیاش یک موضوع را اعلام کرده و سپس به آن عمل کرده است. برای مثال همواره گفته که میخواهد تعرفه وضع کند و مذاکراتی در خصوص عدمدستیابی ایران به سلاح هستهای برقرار کند.ترامپ به هدف اول خود عمل کرده و اکنون بهدنبال عملی کردن هدف دومش است. با این اوصاف، خواستههای او بهوضوح مشخص است و از مذاکرهکننده خود انتظار دارد که نتایج موردنظرش را بهارمغان آورد.
مذاکرهکنندگان و تصمیمگیرندگان ما باید توجه داشته باشند که مذاکرات با ترامپ برمبنای یک شیوه دیپلماسی متعارف پیش نمیرود و باید هدفمحور و معاملهمحور عمل کنند. همچنین باید به شخصیت روانی ترامپ نیز توجه کنند؛ یک معاملهگر از رسانهها حداکثر استفاده را میکند و بهدنبال رسیدن به توافقی ملموس است. بنابراین، این نکات باید در جلسات مذاکره مدنظر قرار گیرد. فرض کنید ما یک دیپلمات متعارف و تکنوکرات داشته باشیم که علاقهمند است مذاکرات بهصورت مخفی پیش برود، در حالی که یک معاملهگر ممکن است بهطور ناگهانی جزئیات مذاکرات را عمومی کند. این موضوع باید بهدقت در نظر گرفته شود، زیرا مذاکرات لزوما پنهان نخواهند ماند.
راهحلهای پیشنهادی، روشن و قابلفهم باشد
باتوجه به این نکته که ترامپ همواره درباره سلاح هستهای ایران صحبت کرده و ما هم فتوای محکمی در این زمینه داریم، میتوان گفت که مذاکرات ما در اصل حول همین موضوع نیست. ما بهطورکلی قبول داریم که نمیخواهیم سلاح هستهای داشته باشیم، بنابراین مذاکرات باید بر سر گزینههای راستیآزمایی و روشهای آن انجام شود. در عین حال که فضا بسیار سخت و تنشآلود است، اگر به تاکتیکها و شخصیت روانی ترامپ توجه کنیم و در نظر داشته باشیم که با چه فردی مشغول مذاکره هستیم، باید راهحلهای روشن و قابلفهمی ارائه دهیم، حتی اگر این راهحلها دشوار باشد.
دیپلماسی سنتی و معمولی برای این نوع مذاکرات کارآیی ندارد، زیرا ترامپ یک تکنوکرات یا دیپلمات سنتی نیست. این رئیسجمهور امریکا استراتژی مذاکره ندارد، بلکه استراتژی معاملهگری دارد.
ضرورت وجود یکصدایی در ایران
درباره ضرورت وجود یکصدایی در جمهوری اسلامی ایران نسبت به این مذاکرات، دو نکته را باید مدنظر داشت. ابتدا اینکه تیم مذاکرهکننده اگر حمایت ملی نداشته باشد، به مشکل خواهد خورد. اعلام صریح رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران در این زمینه، نشاندهنده حمایت حاکمیت از مذاکرات است و این موضع باید موردحمایت اکثریت مردم نیز قرار گیرد. اگر صداهای متفاوت و متناقضی از داخل ایران بهگوش برسد، بهمعنای نقض این موضع خواهد بود.
نکته دومی که باید به آن توجه کرد، این است که ما در حال مذاکره با ترامپ هستیم و نه یک دیپلمات تکنوکرات. اگر صدای دیگری در این زمینه شنیده شود، به ترامپ سیگنال اشتباهی فرستاده خواهد شد. در حال حاضر با تنشهای نظامی قابلتوجهی در منطقه مواجهیم و هرگونه صدای مخالف با حاکمیت یا منافع ملی کشور میتواند سوءتفاهمهایی را ایجاد کند که عواقب غیرقابلجبرانی بهدنبال داشته باشد. بنابراین، ضروری است که تمامی افراد دخیل در مذاکرات به تنش موجود توجه کنند و در پی تقویت یک صدای واحد و نشان دادن یکپارچگی ملی باشند.