ردپای ترامپ در صنعت خودرو
امیرحسن کاکایی- عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت
بالاخره ترامپ آمد. اما ظاهرا این ترامپ، آن ترامپ قبلی نیست. طبیعتا سنش بالاتر رفته و تجربهاش بیشتر شده است. همچنین کسی مانند ایلان ماسک کنارش است که یک تنه درآمد سالانهاش اگر اشتباه نکنم از ما بیشتر است. سیاستمدار و اقتصاددان نیستم، اما مطالب بزرگان اقتصاد و سیاست را زیاد مطالعه میکنم. آنچه درک میکنم امروز امریکا در یک مقابله جهانی با چین قرار دارد و بهدنبال تثبیت هژمونی خود بهعنوان یک ابرقدرت در دهههای پیشرو است. پس تمام تلاش خود را میکند که مسیر توسعه چین را به سمت غرب بگیرد و همزمان نیروهای داخلی خود را تقویت کند. به همین دلیل هم تعرفه ۱۰۰ درصدی برای واردات خودرو برقی چینی میگذارد. خاورمیانه در نقشه جدید مدنظر امریکاییها، فقط بخشی از جهان است که نباید دست چینیها بیفتد. این وسط رژیم اشغالگر و کودککش اسرائیل، تحت حمایت امریکا، دستش باز است تا هر غلطی میخواهد بکند. البته ترامپ یک بیزینسمن است و در ترجیح میدهد هر چیزی که میتوان خرید را بخرد و بیخودی نجنگد. با این تفاسیر به نظرم دوران سختتری از منظر بینالمللی در چهار سال آینده خواهیم داشت و درگیریهایمان با اشغالگر بزرگ بیشتر خواهد شد. این وسط در منطقه تنها خواهیم بود، چراکه تمام منطقه ازجمله خود روسها اهلمعامله هستند. حتی بعید ندانید همه دستبهدست هم بدهند و به جای اینکه با اسراییل غاصب بجنگند، تمرکز خود را روی ایران و جزایر سهگانه و نیروهای بهاصطلاح نیابتی بگذارند. با این تفسیر بسیار کوتاه که نمیدانم دقیقا چقدر درست است، به این نتیجه میرسم که اقتصاد کشور در چهار سال آینده به دلایل خارجی، کاملا تحت تنش خواهد بود.
اما از سوی دیگر، در داخل هم اوضاع خیلی خوب نیست. کمبود برق و گاز و آب، نمود روزانه پیدا کرده است و در کشور بر سر اصطلاحات اقتصادی توافق نیست. همچنین دولت از نیروهای متخصص تقریبا خالی شده است. بماند که از منظر تعهد هم کمبود شدید مشاهده میشود. به وکلای مجلس هم که امیدی نمیتوان بست که بتوانند حتی از عهده وظایف عادی خود بر آیند. به همین دلیل نظام اقتصادی و بهویژه صنعت و بازار خودرو بهطور کامل در حال افتادن بهدست دلالان ایرانی و شرکتهای چینی است. بدین ترتیب باید ببینیم اوضاع نرخ ارز چه میشود. بهظاهر با توجه به تنش موجود یک ماه گذشته بین ایران و رژیم صهیونیستی، بازار ارز خیلی خوب کنترل شده، اما واقعیت بسیار مهمی وجود دارد که نرخ واقعی سبد ارزی در حال افزایش بوده و به عبارتی هزینههای مردم بهسرعت رو به افزایش است.
از سویی هم تورم رسمی تزریقی سال آینده دستکم ۳۰ درصد است. البته برای حفظ سطح کسری بودجه دولت روی رشد مالیاتها و دیگر درآمدهای مرتبط حسابی حساب باز کرده است. پس به عبارتی سال آینده نهتنها طبق معمول با تورم سنگین روبهرو هستیم، بلکه افزایش مالیاتها و هزینههای دولتی را هم خواهیم داشت. احتمال شوکدرمانیها از الان بالاست. چند روز پیش شنیدم که بنزین سوپر با نرخ آزاد وارد کشور شده و آماده فروش میشود. بهعبارتدیگر همین الآن وسط یک بحران بزرگ اقتصادی هستیم که نظام خانواده را هدف قرار داده است. البته پولدارهای جامعه (حداکثر یک دهه بالا) مشکلی نخواهند داشت، چراکه در این سیستم ثروتمندان و ارکان قدرت که سرشیر توزیع رانت دستشان است، روز بهروز پولدارتر و طبقه متوسط و فقیر روز بهروز ضعیفتر میشوند. در چنین حالتی پیشبینی رفتار بازار و صنعت خودرو بسیار سخت است، چراکه علاوه بر ناکارآمدیهای قبلی، با بحرانهای جدیدی روبهرو هستیم که کاملا ناشناخته است.
خروج مغزها برای نجات از بحرانها چند سالی است یک موضوع عادی شده، اما هماکنون بهنظر میرسد با مهاجرت گسترده کارآفرینان، افراد ماهر و حتی غیرماهر و در کنار آن سرمایهها روبهرو هستیم. در چنین حالتی اصولا سرمایهگذاری در کشور، پرریسک میشود، مگر آن سرمایه بهدنبال یک رانت درشت باشد. حتی خرید مسکن میتواند پرریسک باشد. خلاف سالهای گذشته و رفتار عادی ما ایرانیان که هر وقت نرخ ارز بالا میرفت، نرخ مسکن و خودرو و سهام بالا میرفت، این دفعه انگار این بازارها در کما فرورفتهاند و نمیخواهند از رکود عمیق بیرون بیایند. البته براساس واقعیت اقتصادی قیمتها باید بالا برود.
بنابراین اولا میتوان بهراحتی و مثل همیشه ادعا کرد که بهزودی ما با جهش قیمتها روبهرو خواهیم شد. البته نمیتوانیم زمان آن را پیشبینی کنیم و دوم اینکه بعید میدانم بازارها مانند گذشته به بهانه این تورم رونق پیدا کنند. تاکنون مطالعهای نداشتهام و تجربه نکردهایم که به چنین وضعیتی چه میگویند. البته چیزی شبیه رکود تورمی قبلی است که سالهاست با آن روبهرو بودهایم. اما حدس میزنم این دفعه مدلش خیلی فرق کند. ما در رکودتورمی درگذشته هر وقت نرخ ارز بالا میرفت به فاصله چند هفته نرخ خودرو، مسکن و حتی بورس هم بالا میرفت، اما این دفعه بیش از یک ماه است که نرخ ارز حدود ۱۷ درصد بالا رفته، اما هنوز بازار راه نیفتاده است. این وضعیت قطعا ضربات مهلکی در کنار کمبودهای بحرانی انرژی و آب برای تولید خواهد زد. نهایتا به نظر میرسد با تغییر الگوی مصرف و سرمایهگذاری خانوار ایرانی روبهرو هستیم. امیدوارم با تحلیلهای تکمیلی که اقتصاددانان و سیاسیون میدهند، در روزهای آینده بتوانم تحلیل دقیقتری ارائه کنم.