-

ابعاد گوناگون قاچاق قطعات خودرو

امیرحسن کاکایی_عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت

تقریبا تمام کالاهای مصرفی جز خودرو، قابلیت قاچاق دارند. چون خودرو نیازمند پلاک شدن است و بدون پلاک شدن امکان استفاده از آن نیست، قابلیت قاچاق ندارد، اما قطعات خودرو قابلیت قاچاق دارند. اما به‌راستی چرا قاچاق قطعات خودرو، اهمیت ویژهای نسبت به دیگر کالاها دارد؟ چرا با این اهمیت، دولت‌ها درباره آن خوب عمل نمیکنند؟ چرا تمایل زیادی به قاچاق و خرید کالای قاچاق وجود دارد؟ هر کشوری برای مدیریت اقتصادی خود، بر عبور کالا از مرزهایش، تعرفه میبندد. پس اولین معضل قاچاق، اخلال اقتصادی است. کار تا جایی میتواند پیش برود که حتی صنعت مهمی مانند پوشاک بر مبنای آن کلا نابود شود. پس قاچاق موضوع بسیار مهمی است، چراکه وقتی یک صنعت آسیب میبیند، هم اشتغال در آن صنعت ضربه میخورد و هم درآمد دولت و خدماتی که باید دولت به مردم ارائه کند. جنبههای منفی بیکاری خیلی زیاد است. وقتی بیکاری مزمن شود، علاوه بر مشکلات اقتصادی، ناامنی در جامعه گسترش مییابد. اگر پیامدهای قاچاق را بدانید، بههیچ قیمتی حاضر نمیشوید از کالای قاچاق استفاده کنید. حتی اگر این کالا یک موسیقی باشد. حفاظت از اشتغال و رونق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مانند حفاظت از مرزهای کشور مهم است. اما درباره قاچاق قطعات و موارد مصرفی خودرو، اهمیت مضاعف قطعات خودرو نسبت به کالایی مانند موبایل یا پوشاک، در این است که بقیه کالاها در حریم خصوصی انسان‌ها مورداستفاده قرار میگیرند، در حالی که قطعات و لوازم خودرویی در جامعه مورداستفاده قرار میگیرد. اصولا خودرو وسیلهای است در رفت‌وآمد و در میان جامعه حضور دارد. پس اگر مثلا لنت تقلبی یا قاچاق استفاده کنیم و مشکلی پیش بیاید، به‌احتمال زیاد برای دیگران هم مشکل ایجاد می‌شود. برای همین است که برای استفاده از موبایل یا لپتاپ از شما گواهینامه نمیخواهند، اما برای رانندگی میخواهند. یک نفر که بلد نیست از موبایلش استفاده کند، نهایتا پولش را هدر داده، اما اگر یک نفر از خودرو‌ خود خوب استفاده نکند، می‌تواند جان ده‌ها نفر را به خطر بیندازد.

پس بهطور کلی قطعات و مواد مصرفی خودرو، دارای اهمیت بیشتری نسبت به دیگر کالاهاست. البته یک خواننده باهوش میتواند کالایی مانند دارو یا غذا را هم دارای اهمیت بداند، اما تاکید می‌کنم که خودرو اثرات جمعی دارد، اما قطعات خودرو برای کشوری که دارای صنعت خودرو و قطعه است، اهمیت خاص‌تری دارد، چراکه سرمایهگذاری روی صنعت خودرو، به‌عنوان یکی از اشتغالزاترین صنایع دنیا، زمان‌برتر است و اگر قاچاق به‌راحتی انجام شود، عملا هرگونه سرمایهگذاری در زمینه آن کالای خاص، با شکست روبهرو میشود. یک پیراهندوزی را میتوان با چند چرخ خیاطی راه انداخت، اما تولید هرگونه کالای صنعتی مرتبط با خودرو، حتما نیازمند سرمایهگذاری صنعتی است. همچنین صنعت خودرو میتواند نوآوری و فناوریها را بهخود جذب کند و باعث رشد دانش شود، پس وقتی صنعتی مانند خودرو و قطعه در کشوری مانند ایران با چالش جدی روبهرو میشود، مانند این است که نوآوری و توسعه صنعتی را از ریشه بخشکانیم. بماند که شاید این سوال پیش آید که مگر ما صنعت خودرو داریم؟ مگر در این صنعت نوآوری و توسعه داریم؟ مگر از دانش استفاده درستی میکنیم؟ جواب همه اینها شاید در یک نگاه کلی منفی باشد. اما اگر هم میبینید که صنعت خودرو ما بعد از پنجاه سال به این روز افتاده، یکی از دلایلش همین عدم‌توجه به قاچاق است. چه ربطی دارد؟ واقعیت این است که قاچاق فقط این نیست که یک قطعه نهایی مانند اویل پمپ را از روی کوه‌ها رد کنید بیاورید این سوی مرز. وقتی یک شرکت مجموعهای را بهصورت قطعات منفصله از مرزهای مختلف وارد کشور میکند و در ایران مونتاژ کرده و بهنام تولید داخلی بهدست مردم میدهد، یک نوع قاچاق است. وقتی یک ایرانی، کالایی را از چین میآورد در ایران مارک ساخت ایران میزند و از تخفیفات گمرکی استفاده میکند، باز هم یک نوع قاچاق است. وقتی یک تولیدکننده از تعرفههای تخفیفی استفاده کرده و کالایی را بهدروغ با تعرفه پایینتر یا با ارز ارزان‌تر به کشور وارد میکند، خودبهخود راه را بهروی رقابت یک ایرانی که کار واقعی در داخل کشور انجام میدهد یا از ارز آزاد استفاده میکند، میبندد. در چنین شرایطی، آنها که با قاچاق کالا از دلالی سود بردهاند، بر تولیدکننده واقعی چیره میشوند و ضمن کاهش اشتغال، نوآوری را در نطفه خفه میکنند. با توجه به این توضیحات و نوشتارهای قبلی دیگر نیازی نیست به چرایی عدم‌موفقیت دولت‌ها در کنترل قاچاق این نوع کالا بپردازم. در انتها میخواهم اشارهای داشته باشم به چرایی تمایل شدید مردم و بازرگانان و حتی تولیدکنندگان به قاچاق و کالای قاچاق. بدیهیترین موضوع همانا حس سودجویی است که هر انسانی بهطور طبیعی دارد. معلوم است وقتی کالایی قاچاق باشد و پولی به دولت ندهید، سود بیشتری میکنید، اما مهم‌تر از آن اعتقادات مردم است. اولین اعتقاد منفی که در مردم ما رسوخ کرده این است که چرا باید حق دولتی بدهیم که خدمات درستی به ما ارائه نمیکند. همین موضوع باعث بسیاری از معضلات میشود که بهتر است متخصصان فرهنگی و جامعهشناسی درباره آن سخن‌سرایی کرده و مردم را آگاه کنند. موضوع بعدی، اعتقاد به کیفیت بالای جنس خارجی است. مردم ما بنا به دلایل و شواهد تاریخی و عملی، همچنان معتقدند مثلا جنس فرانسوی بهتر از جنس ایرانی است. پس وقتی مارک فرانسوی را میببینند، خودبهخود ترجیح میدهند آن را بخرند و برایشان مهم نیست چه اتفاقی برای جامعه و اقتصاد میافتد. تا حدی هم حق دارند و مقصر اصلی، دولت و خود تولیدکنندگان هستند که هنوز بعد از پنجاه سال نتوانستهاند مردم را راضی نگه دارند و برندسازی کنند و اصطلاح ساخت ایران را با افتخار بهکار ببرند. پس یکی از دلایل کشش شدید خرید کالای قاچاق در صنعت خودرو، ضعف صنعتی و فرهنگی ما است که متاسفانه سال‌هاست از سوی سیاست‌گذاران، مسئولان و مجریان صنعتی به فراموشی سپرده شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین