نه مُسکن موقت نه درمان بلندمدت
احسان پیری- کارشناس و فعال معدنی
تخریب هر جا و به هر بهانهای که اتفاق بیفتد، حتی اگر بهمنظور معدنکاری باشد، آسیبهایی هم به اکوسیستم منطقه وارد میکند و هارمونی محیطزیست محدوده بههم میخورد. اما در کشورهای معدنی پیشرفته و حتی در قوانین و مقررات معدنکاری در کشور خودمان، بندهایی برای کنترل و ترمیم آسیبهای معدنکاری وجود دارد.در بسیاری از کشورها، معادن متروکه و قدیمی به جذابیت گردشگری تبدیل شدهاند و درآمدزایی دارند یا با فضای شهری و محیططبیعی هماهنگ میشوند. برای مثال، با پایدارسازی شیبهایی که بر اثر معدنکاری ایجاد شدهاند، محدوده را جنگلکاری میکنند یا گودالی که ایجادشده را به دریاچه تبدیل و بهاینترتیب تلاش میکنند تا تخریبهایی که بر اثر معدنکاری انجامگرفته، ترمیم کنند. اما در پاسخ به این پرسش که آیا اقداماتی در کشور ما برای مبارزه با آسیبهای زیستمحیطی پیشبینیشده، مسکنی موقتی است یا تاثیری ملموس دارد، باید گفت متاسفانه ما نه مسکن موقتی داریم و نه هیچ اقدام بلندمدتی در این زمینه انجام میدهیم. در واقع، هیچکدام از آنچه در قانون و برنامهها پیشبینی شده است، اتفاق نمیافتد. هر بار که بحرانی در جایی پیش میآید، ما همان روز برای همان بحران تصمیمگیری میکنیم. در مملکت ما برنامه و آییننامه زیاد است، اما اتفاق نمیافتد.معدن طبیعت را تخریب میکند، اما در مقیاسی بسیار کوچک و محدود و تغییرات اقلیمی در ابعاد کلان و جهانی آن، ارتباطی با فعالیت معدن ندارد و نمیتوان گناه بحرانهای بزرگ زیستمحیطی را به گردن معدنکاری انداخت. حتی معدنکاری بهصورتمستقل، به آب هم نیاز چندانی ندارد. البته این موضوع درباره صنایعی که در امتداد زنجیره قرار دارند و برای تولید محصول نهایی و تکمیل ارزشافزوده راهاندازی میشوند، صدق نمیکند.
چندی پیشگفته شد که خاورمیانه تا چندین سال دیگر قابلسکونت نیست. این موضوع از نظر من، حرف گزافی است و جنبههای سیاسی آن، پررنگتر از نگرانیهای اقلیمی است. خاورمیانه به آبهای آزاد فراوانی دسترسی دارد و از این نظر، دچار مشکل نخواهد شد.این موضوع را با یک مقایسه ساده میتوان بهخوبی روشن کرد. در حال حاضر شرایط زندگی در کشور عراق بهتر است یا عربستان؟ این در حالی است که عراق نسبت به عربستان از منابع آبی زیرزمینی بهتری برخوردار است. همین موضوع درباره امارات هم صادق است. کشورهایی که دسترسی به آبهای آزاد دارند، کمتر دچار بحران کمبود آب میشوند. دستگاههای آبشیرینکن چندین و چند سال است که مورداستفاده قرار میگیرند و بهتبع آن مشکلاتی که میگویند خاورمیانه قابلیت سکونت نخواهد داشت، حرف بیهودهای است. البته نمیتوان انکار کرد که در صورت بروز بحران، هزینه استفاده از آب افزایش پیدا میکند، اما مشکل قطع زنجیره حیات در این کشورها چندان محتمل نیست.معدنکاری در تولید گازهای مخرب کربنی نقشی ندارد. در معادن یا از دستگاههایی مانند بیل مکانیکی، ابزار حفاری و... استفاده میشود که میزان آلایندگی آنها قابلمقایسه با صنایع دیگر نیست. بزرگترین تاثیری که معادن در آلودگی محیط اطراف خود دارند، این است که در انفجارهایی که صورت میگیرد، گردوغبار ایجاد میشود. البته برای برطرف کردن تمهیداتی وجود دارد، اما متاسفانه کمتر معادنی وجود دارند که این مسائل برایشان مهم باشد و سازمان محیطزیست هم نمیتواند بهصورتحرفهای به این موضوع ورود کند، چون متوسط و کوچک در نهایت معادن سالانه ۵ تا ۱۰ بار انفجار دارند و اگر شانس یارشان باشد و باد در جهت مخالف شهرهای نزدیک بوزد، دیگر مشکلی ایجاد نخواهد کرد. بنابراین این جزو دغدغههای معدندار نیست که فکری برای حل مشکل گردوخاک کند و نهایت کاری که انجام میدهد، آبپاشی یا پخش مازوت در مسیر عبور و مرور کامیونها است تا به این روشها پخش گردوغبار کنترل شود. البته باید گفت بهتازگی نرخ مازوت هم بسیار بالا رفته و این روش هم از دور خارج شده است، اما همانطور که اشاره کردم، معدنداری هیچ دخل و تصرفی در تولید گازهای گلخانهای ندارد. آنچه حاکمیت باید در این حوزه انجام دهد، ایجاد شفافیت است. این موضوع کمک فراوانی به حل بسیاری از مسائل میکند. اگر مشخص شود، معدنی هر سال چقدر به فضای اطراف خود آسیب میزند و در مقابل چقدر ارزش تولید میکند و همه مردم از جمله خود معدندار این موضوع را ببینند، حتما شرایط تغییر خواهد کرد. مطالبه عمومی خیلی قویتر و کارآتر از اقدامات دولتی است. معمولا مجازات دولتی به جریمه نقدی محدود میشود، اما وقتی مطالبات عمومی باشد، معدنکار باید راهکاری برای حل معضلات پیدا کند تا از فعالیت خود در جامعه دفاع کند، در غیر این صورت در جامعه منفور خواهد شد. بهعبارتدیگر، همانطور که وقتی کسی پروانه ساخت میگیرد، باید اطلاعاتش در سامانه شهرداری ثبت شود تا همه مردم بتوانند ببینند که هر ملکی با چه مشخصاتی ساخته میشود و چه سازندهای در حال انجام کار است، معدنداری و اطلاعات آن هم باید شفاف و قابلدسترس باشد. نکته بعدی این است که منافع فردی را به منافع جمعی ترجیح ندهیم، اما این نیاز به فرهنگسازی دارد. ما اگر بهعنوان توریست در کشوری دیگر باشیم و یک تکه دستمال از دستمان روی زمین بیفتد، حتما برمیگردیم و آن را برمیداریم. اما در کشور خودمان هیچوقت چنین کاری نمیکنیم و با نهایت بیتفاوتی از کنار آن میگذریم و میگوییم وظیفه شهرداری است؛ تغییر این عادات و تصحیح این رفتار نیاز به فرهنگسازی دارد. اگر همه فکر کنند نسل بعدی و فرزندان ما قرار است در این کشور زندگی کنند و باید برای آنها این محیط و آبوخاک حفظ شود، کمتر شاهد چنین رفتارهایی خواهیم بود.