مسئولیتاجتماعی و مقبولیت عمومی
آیدین زینالزاده-معدنکار و کارشناس معدن
موضوع مسئولیت اجتماعی از جمله مسائل بسیار مهم در حوزه معدن است که در ماده ۱۱۲ آییننامه اجرایی قانون معادن هم به آن اشاره شده است. بر این اساس، هرگونه فعالیتی که باعث افزایش اطلاعات عمومی جامعه و افزایش ثروت اجتماعی معدنکاری شود، زیرمجموعه مسئولیتهای اجتماعی قرار میگیرد. واقعیت این است که در این زمینه ما بهشدت ضعف داریم و فعالیتهای انجامگرفته معمولا در رسانهها بازتاب پیدا نمیکنند اما به عکس اگر یکی از معادن در جایی کوچکترین مشکلی ایجاد کند، بهسرعت اخبار آن منتشر میشود و آنقدر گسترش پیدا میکند که فعالیتهای معادن دیگر مناطق و استانها را هم تحتتاثیر قرار میدهد؛ در واقع این کملطفی رسانهها به حوزه معدن است. به طورکلی میتوان گفت موضوع مسئولیتاجتماعی بهصورت تخصصی در اساسنامه شرکتها آورده نمیشود، اما باتوجه به اینکه معادن معمولا در نقاط دورافتاده و نزدیک نقاط جمعتی کمتربرخوردار فعالیت میکنند، برای افزایش سرمایه اجتماعی خود اقداماتی انجام میدهند. گاهی حتی این اقدامات در قالب انجام فعالیتهای خودخواسته و برآوردن نیازهای اهالی منطقه و محل است یا گاهی اهالی منطقه فعالیت معدنکار را مشروط به انجام کاری میکنند.
از سوی دیگر، معادن زیادی داریم که بدون آنکه تکلیفی در این زمینه داشته باشند، در حوادث طبیعی تجهیزات و ماشینآلات خود را برای کمکرسانی ارسال میکنند یا در زمینه توسعه امکانات رفاهی، ساخت مدرسه، درمانگاه و... مشارکت داوطلبانه دارند و به طور کلی برای حل مشکلات منطقهای که در آن فعالیت میکنند مشارکتی فعالانه دارند. برای اینکه بدانیم چطور میتوان فعالیتهای معدنکاران در حوزه مسئولیتهای اجتماعی را هدفمندتر کرد، نیاز است مطالعات میانرشتهای گستردهای بهویژه در حوزه جامعهشناسی انجام گیرد. البته شخصا مجموعهای معدنی را سراغ ندارم که بهصورت تخصصی، از جامعهشناس، رفتارشناس یا متخصص علوم اجتماعی کمک گرفته باشد. در حالی که در کشورهای پیشرفته پیش از آغاز اکتشاف مطالعات جامعهشناسی انجام میشود تا بدانند که فرهنگ منطقهای که به آن وارد میشوند، چه ویژگیهایی دارد و فعالیت معدنکاری در آن منطقه چه تبعاتی ممکن است، ایجاد کند. این اطلاعات حتی با مصاحبههای میدانی و نفر به نفر جمعآوری و تدوین میشود. بنابراین، مسئولیتی که براساس چنین مطالعهای مشخص میشود، دقیق و متناسب با نیازهای فرهنگی و اقتصادی منطقه است. این موضوع باوجود اهمیتی که دارد، در کشور ما مغفول مانده است. معمولا مجموعههای بزرگ و کوچک معدنی در کشور ما با تزریق مستقیم پول به منطقه، سعی میکنند مخالفتها را مدیریت کنند، در صورتی که اینکار اشتباه بزرگی است و نتیجه آن، ایجاد وابستگی نقاط جمعیتی به جریان نقدینگی و انتظار آنها برای استمرار آن است.
مسئولیتاجتماعی باید متولی غیردولتی داشته باشد و بهترین مرجع برای آن تشکلها و انجمنها هستند. باید برای این کار هزینه مطالعاتی پرداخت تا معدنکاری ما در چارچوبهای بینالمللی قرار گیرد. برای راهنمایی معدنکاران در حوزه مسئولیتهایاجتماعی جعبهابزارهایی وجود دارد و روشهایی به معدنکاران معرفی میکند که با اجرای مرحله به مرحله آنها، میتوانند دریابند که بهترین نقشی و وظیفهای که میتوانند برعهده بگیرند، چیست؟ در جامعه ما متداول شده است که کار خیر را مخفی نگه میدارند که ریا نشود و اجر و قرب آن از میان نرود. من از نزدیک شاهد بودم که مجموعهای معدنی در شهر نزدیک به معدن مدرسهای ـ با بهترین امکانات و تجهیزات ـ برای دانشآموزان استثنایی ساخته بودند، اما مردم منطقه بهواسطه ناخشنودی از معدنکاری، اجازه افتتاح آن را نمیدادند و حتی اقدام به تخریب ساختمان میکردند. در ماده ۵ ذیل ماده ۱۴ قانون معادن آمده است که اگر معدنکاری در حوزه اکتشاف، محیطزیست، بهینهسازی معدنکاری، استحصال مواد معدنی ارزشمند از باطله و امثال آن اقدام کرد، میتواند تا ۲۰ درصد حقوق دولتی تخفیف بگیرد. اگر بحث مسئولیتهایاجتماعی هم در این ماده قانون گنجانده شود و مشوقی داشته باشد، معدنکاران دیگر فعالیتهای خود را مخفی نخواهند کرد. اگر بتوان فراخوانی گذاشت که معدنکاران کل کشور هر کار خیری که انجام دادهاند، با سند و مدرک اعلام کنند، فرهنگسازی خوبی انجام خواهد شد. عموما گفته میشود معدنکاران خدماتاجتماعی ارائه نمیکنند، بنابراین الزامات قانونی برای آنها در نظر گرفته میشود، در نتیجه معدنکار با این موضوع روبهرو میشود که فعالیتها، خدمات و هزینههایی که انجام میدهد، جایی بهچشم نمیآید، اما در مقابل، تعهدات و مسئولیتهای وی، مرتب بیشتر و بیشتر میشود.
معدنکاران ما زمانی به فکر استفاده از ظرفیت رسانه میافتند که همان رسانه جایی آنها را بهچالش بکشد. اگر با چنین چالشی روبهرو شوند، چند روزی تبوتابی ایجاد میشود و بعد از آن فروکش میکند. برنامههایی که علیه معدنکاری ساخته میشود، معمولا یکطرفه است. همه صحبت میکنند جز کارشناسان معدن. بخشی از این مشکل ناشی از فرهنگ کم و بیش سنتی معدنکاری کشور است، بخش دیگر بهعلت محافظهکاری معدنکاران است یا ترس از درگیر شدن با نهادها و سازمانها و مسائلی از این دست است. بهنظرمن، اگر معدنکاران با رسانه آشتی کنند و فعالیتها، اقدامات، چالشها و گرفتاریهای خود را رسانهای کنند، بسیاری از این مشکلات خود به خود مرتفع خواهند شد.