جای خالی تعاملی دوطرفه
سعید صمدی-دبیر انجمن زغالسنگ ایران
طرفداران محیطزیست معتقدند که فعالان معدنی بیش از آنکه به سود اقتصاد کشور فعالیت کنند، کارشان به ضرر جیب مردم است. به اعتقاد آنان، معدن ضدمعیشت مردمی است که در طول تاریخ میدانستند، چگونه با شرایطی که طبیعت برایشان ساخته بود، امرار معاش کنند و با آن سازگار شوند؛ اما همانگونه که شاهدش هستیم، امروز این مردم بهدلیل تخریب محیطزیستی که تحتتاثیر فعالیتهای معدنی دیگر نیست، دچار فروپاشی اجتماعی و بهدلیل از بین رفتن زمینهای حاصلخیز و آب سالم، تبدیل به حاشیهنشینان اطراف شهرهای بزرگ یا پناهندگان اقلیمی شدهاند. حال یک سوال مطرح میشود که بدون در نظر گرفتن آسیبهای زیستمحیطی باتوجه به از بین رفتن ثروت عمومی، آیا بخش معدن توجیه اقتصادی داشته است یا خیر. در پاسخ باید گفت، معدنکاری با حفظ ۱۰۰درصدی محیطزیست امکانپذیر نیست یا باید هیچگونه کاوش و استخراجی انجام نگیرد یا در صورت ادامه فعالیتهای معدنی، آسیبهای محیطزیستی را بپذیریم. در فرآیند کاوش و استخراج معدن زمین شکافته و بعد حجم زیادی از خاک جابهجا میشود. در بخشی از این فرآیند، مجبور هستیم با مواد منفجره آتشکاری کنیم که در نهایت آسیب به محیطزیست را بهدنبال خواهد داشت، اما در هیچ جای دنیا بهدلیل آسیبهای محیطزیستی، معدنکاری تعطیل نشده است.در گام نخست، توجه به مولفه هزینه ـ فایده درباره آسیب کمتر به محیطزیست اهمیت زیادی دارد. اینکه باید دید تخریب محیطزیست در مقابل فایدهای که معدن دارد تا چه حد است؟ در واقع، باید راهکارهایی را در پیش گرفت که کمترین آسیب را در ازای بیشترین آورده بههمراه داشته باشد.
در گام دوم، مکان معدنکاری اهمیت دارد؛ گاهی معدن در نواحی شمالی کشور و گاهی در کویر و بیابان است و بهطورطبیعی معدنکاران باید بهسمت کانیهایی در مناطقی بروند که کمتر مشکل ایجاد میکند. برای مثال، سنگ چینی در همهجای کشور یافت میشود؛ حال برای استخراج آن، دیگر معنایی ندارد در جایی که حساسیت محیطزیستی بالایی دارد، سنگ چینی استخراج کنیم.بکارگیری فناوریهای بهروز میتواند میزان آسیب را کمتر کند، چراکه منجر به تغییر شیوههای استخراج میشود. وقتی فیزیک زمین آسیب ببیند، درخت و خاک هم از بین میرود. بنابراین، باید اولویت را روی مناطقی بگذاریم که آسیبپذیری آنها کمتر است. به کار بردن فناوریهای بهروز، کمترین آسیب را به طبیعت وارد میکند. برای مثال، معدنکاوان سدهای باطله احداث میکنند که پسابهای معدن و صنایع را در خود جای دهند. امروزه در دنیا دیگر سد باطله وجود ندارد. فناوران دستگاهی به نام فیلتر پرس تولید کردهاند که آب باطلهها را میگیرد و آنها را تا حدی خشک و شرایط را برای حذف آنها بهتر میکند. با تاکید بر اینکه محیطزیست خانه ما است و حفاظت از آن یک امر ضروری است، باید بهسمت تکنولوژیهای حفاظتی جدید برویم. ناگفته نماند که در بحث باطلهها، حذف آنها بستگی به شرایط آبوهوایی هم دارد. برای مثال، در اوکراین بهدلیل ریزشهای جوی فراوان، روی باطلهها درخت کاشته میشود، اما در ایران چنین روندی امکانپذیر نیست. در نهایت، با زهکشی یا کاشتن گیاهان مقاوم به خشکی میتوان باطلهها را تثبیت کرد. برخی بر این باور هستند که باطلهها را میتوان به زمین برگرداند. بازگرداندن باطلهها به داخل زمین امری بیهوده است؛ چراکه این فرآیند، انرژی و سوخت زیادی نیاز دارد. عموما محیطزیست و معدن تقابل دارند و صفر و یکی هستند. کنشگران و طرفداران محیطزیست بیشتر بهدنبال بهانه میگردند که معدنکاری از چرخه اقتصاد حذف شود و دیگر کاری به این ندارند که چه هزینههایی برای کشور ایجاد میشود. در مقابل هم، معدنکاران نقطه مقابل آنها بهشمار میروند و میخواهند به هر طریقی که شده، دست به استخراج بزنند. متاسفانه حس مشترکی میان این ۲ گروه وجود ندارد تا بتوانند با یکدیگر تفاهم کنند. در واقع، تاکنون تعاملاتی مبنی بر اینکه چگونه میتوان آسیبهای محیطزیست را باوجود معدنکاری بهحداقل رساند، شکل نگرفته است. خوب است، کارشناسان محیطزیست علم و دانش خود را بالا ببرند تا ببینند چگونه میتوانند در فرآیند نظارت، معدنکاران را بهتر راهنمایی کنند. برای مثال، یک مامور راهنمایی خوب باید راننده خوبی هم باشد، بنابراین یک کنشگر محیطزیست باید اشراف کافی بر راهکارهای معدنکاوی هم داشته باشد.