رابطه معنادار کیفیت آموزش با بهرهوری
در یک مطالعه پژوهشی، با کنار هم گذاشتن اطلاعات مربوط به ۱۰ شاخص سرمایه انسانی میان کشورهای خاورمیانه، مشخص شد که ایران از نظر آموزش سرمایه انسانی خود شرایط مناسبی ندارد.
این بررسی نشان میدهد که هرچند قطر در گذشته نتوانسته بود شرایط مناسبی را از این نظر داشته باشد، اما از سال ۲۰۱۲ میلادی و با ایجاد انتظار از دانشآموزان برای کسب تفکر انتقادی در مقطع ابتدایی، شرایط این کشور رو به بهبود رفته است. ایران در میان ۲۰ کشور همسایه خود، رتبه ۱۸ را از نظر توسعه انسانی بهدست آورده و بهترین عملکرد، از آن کشور گرجستان شده است. باتوجه به کاهش بیسوادی، بهنظر میرسد مانع اصلی توسعه انسانی در ایران، به مسئله آموزش باکیفیت و برابر برمیگردد.
الگوی آموزشی توجه به سرمایه انسانی
بهگزارش صمت و بهنقل از گزارش «راهنمای خطمشیگذاری آموزشی سرمایه انسانی» که به قلم بهاره ماهبانویی و علیاصغر پورعزت در ۲ فصلنامه برنامهریزی آموزشی منتشرشده، آمده است، سرمایه انسانی از مهمترین ارکان توسعه اقتصادی کشورها بهویژه باتوجه هرچه بیشتر حکمرانان به اقتصاد دانشبنیان است. سرمایه انسانی، ثروت مولد تجسمیافته در نیروی کار، مهارتها و دانش کشورها تعریف میشود و به هر ذخیره دانش یا ویژگیهای ذاتی یا اکتسابی فرد اشاره دارد که به بهرهوری اقتصادی او کمک میکند. نظریه سرمایه انسانی تاکید میکند که آموزش باعث افزایش بهرهوری و درآمد افراد میشود و بههمیندلیل، آموزش یک سرمایهگذاری است. به این اعتبار میگویند سرمایهگذاری در بخش آموزش نهتنها برای افراد حیاتی که کلید رشد اقتصادی هم هست.
شاخص سلامت سرمایه انسانی
آخرین مطالعات نشان میدهد که در سال ۲۰۱۹ میلادی ایران در شاخص سلامت سرمایه انسانی خود رتبه ۷۲ و در بخش مهارت رتبه ۹۲ از ۱۴۱ کشور جهان را بهدست آورده است. این مهم موجب شده تا رتبه ایران در مولفه سرمایه انسانی، ۹۹ از میان ۱۴۱ کشور باشد. این در حالی است که در سال ۲۰۱۸ ایران از میان ۱۴۰ کشور در رکن سلامت ۸۴ و در رکن مهارت رتبه ۹۱ را از آن خود کرده بود. نظریه سرمایه انسانی رویکردی جامع برای تحلیل گستردهای از امور انسانی را در پرتو اندیشهای خاص و پیشنهاد مشی مشخصی دارد. آموزش در این رویکرد در کانون توجه قرار دارد و منبع توسعه محسوب میشود. این نظریه تاکید دارد آموزش بهرهوری نهایی کار و بهرهوری درآمد را دگرگون میکند. از آنجایی که بینش انسانی نوعی سرمایه است و آموزش عالی آمادگی برای کار ایجاد میکند، به تعبیری آموزش آینده را برای کودکان و نوجوانان تعیین میکند.
گرجستان، پیشتاز در توسعه انسانی
بررسی شاخصهای مختلف سرمایه انسانی نشان میدهد که ایران چندان شرایط مناسبی را در این زمینه در عرصه جهانی ندارد؛ بهویژه در برخی از این شاخصها. برای مثال، رتبه ایران از نظر میزان آموزش کارکنان از میان ۱۴۱ کشور، ۱۳۴ اعلام شده، همچنین در زمینه مهارت دانشآموختگان نیز رتبه نازل ۱۳۶ نصیب کشور شده است. در میان ۱۰ شاخص موردبررسی در مولفه سرمایه انسانی، بیشترین وزن را نسبت معلم به دانشآموز ابتدایی با وزن ۳۱.۷۸ درصد از آن خود کرده است. شاخص میانگین سالهای تحصیل وزنی ۲۷.۱۱ درصد، امید به تحصیل برمبنای سال با وزن ۲۰.۰۷ درصد، تفکر انتقادی با وزن ۸.۶ درصد، امید به زندگی سالم با وزن ۴.۵۹ درصد و مهارت دانشآموختگان با وزن ۲.۲۶ درصد قرار گرفتهاند. یافتههای مطالعه نشان میدهد که بهترین عملکرد در میان کشورهای منطقه را گرجستان بهدست آورده است. اسرائیل و عربستانسعودی بهترتیب در رتبههای بعدی قرار دارند. در میان کشورهای منطقه، پاکستان بدترین عملکرد را داشته و پس از آن، یمن و ایران قرار گرفتهاند. نکته عجیب اینکه، پاکستان از معدود کشورهایی است که در میان کشورهای منطقه خاورمیانه و آسیایمیانه و جنوبی، برنده جایزه نوبل شده است.
بیسوادی رو به کاهش رفته است
یافتههای مطالعه موردبحث نشان میدهد که هرچند ایران در سالهای پس از انقلاب توانسته به درجه خوبی با بیسوادی برخورد کند که اوج این پیکار، در دهه ۷۰ و ۸۰ انجام گرفته، اما مشکلی وجود دارد که آموزش عمومی کشور نتوانسته در شاخصی مهمتر، یعنی توسعه انسانی اثری مثبت داشته باشد. بههمیندلیل، رجوع به گزارشی دیگر میتواند مفید باشد.
وزارت کار در گزارشی که در میانه تابستان ۱۴۰۰ منتشر کرده، تاحدودی به روشن کردن بخشی از ابعاد عقبماندگی کشور در مسئله توسعه انسانی پرداخته است. این گزارش که با عنوان «فقر آموزشی در ایران» منتشر شده، تاکید میکند که کیفیت آموزش در کشور نابرابر است. فقر آموزشی بهعنوان سطحی از آموزش درک میشود که از میانگین عمومی کمتر است. در این میان، چه آموزش را سرمایه در نظر بگیرند و چه هر چیز دیگری، فقر آموزشی باید هم از نظر دسترسی به آموزش و هم کیفیت آن بررسی شود. بیسوادان بهطورکلی جزو فقرا شمرده میشوند، اما این برای کشورهایی که درصد زیادی از مردم آنها باسواد هستند، پاسخگو نیست. در ایران، نرخ باسوادی را ۸۷.۶ درصد اعلام کردهاند که در حدود متوسط جهانی (۸۶.۴) دصد است.
بررسی نرخ عدمبرخورداری از مدرک ابتدایی در میان افراد ۱۲ تا ۱۷ساله هم نشان میدهد که کشور وضعیت نسبت رضایتبخشی دارد، زیرا ۰.۹۹ درصد از کودکان فاقد مدرک ابتدایی هستند، هرچند این رقم برای استان سیستانوبلوچستان به بیش از ۵ درصد رسیده است. نرخ بازماندگی از تحصیل برای کودکان ۶ تا ۱۱ساله هم، تنها ۱.۳ درصد ثبت شده که از میانگین جهانی با نرخ ۸ درصد و نرخ کشورهای با درآمد بالاتر از متوسط با نرخ ۴ درصدی قرار دارد. بههمیندلیل، بررسی دقیقتر جزییات دسترسی به تحصیلات را میتوانند مانند اروپا، دسترسی به تحصیلات متوسطه در نظر گرفت. از این نظر، شرایط ایران در دسترسی به آموزش ضعیفتر است و باوجود کاهش آن در دهه ۹۰، همچنان در سال ۹۸، حدود ۳۰ درصد از جمعیت ۱۸ تا ۲۴ ساله فاقد مدرک دیپلم هستند.
آموزش بیکیفیت، مسئله اصلی است
درباره جنبه بسیار مهمتر فقر آموزشی، یعنی دستیابی به آموزش باکیفیت، کمترین سطح صلاحیت در آزمونهای استاندارد بهعنوان آستانه فقر آموزشی در نظر گرفته میشود.در ایران جز امتحانات نهایی هماهنگ سال دوازدهم، استاندارد چندانی برای بررسی کیفیت یادگیری آموزشی وجود ندارد. بههمیندلیل، به جدول نمرات میانگین نگاه میشود. میانگین کشوری دانشآموزان علومانسانی ۱۰.۷۵، تجربی ۱۳.۷۷، ریاضی ـ فیزیک ۱۳.۲۸ و معارف ۱۲.۸۵ بوده، به این ترتیب نمره میانگین رشتههای نظری کشور ۱۲.۶۶ محاسبه شده است.
در این میان، در ایران هر ۴ یا ۵ سال، یکبار آزمونی مشابه استانداردهای اتحادیه اروپا در دروس ریاضی، علم و درک مطلب برای دو پایه چهارم و هشتم برگزار میشود. جدیدترین آزمون موردبحث در ۲ درس ریاضیات و علوم در سال ۲۰۱۹ اجرا شد. مطابق با دادههای این آزمون، در درس ریاضیات پایه چهارم ۳۲ درصد دانشآموزان، رتبهای کمتر از ۴۰۰ دریافت کردند. این شاخص در سطح بینالمللی ۸ درصد است و ۵۰ کشور از ۵۸ کشور شرکتکننده در این آزمون، از منظر این شاخص وضعیت بهتری از ایران داشتهاند. به این ترتیب، ارزیابی فقر در زمینه سواد و دسترسی به آموزش پایه (ابتدای) عملکرد نسبتا مطلوبی در ایران داشته است، اما در زمینه آموزش متوسطه و کیفیت تحصیلی، شاخصها وضعیت نامطلوبی را نشان میدهند.
نقش «خانه» در فقر آموزشی
همه مطالعات انجامگرفته، نشان میدهند که فقر تاثیر منفی بر آموزش افراد خواهد داشت. زندگی کودکان در فقر با عملکرد تحصیلی پایینتر از متوسط همراه خواهد بود که از مهدکودک آغاز و تا پایان دوره متوسط ادامه خواهد یافت که با کاهش نرخ، اتمام تحصیل منجر میشود. وزارت کار مدعی است فقر مهمترین عاملی است که والدین بهعنوان دلیل عدمحضور فرزندان خود در مدرسه عنوان میکنند. در سال ۹۸ مطالعه مشترک مرکز پژوهشهای مجلس و معاونت رفاه وزارت کار نشان داد که ۳۸ درصد کودکان ایرانی در خانوادههای فقیر متولد میشوند که بیانگر بیشتر بودن نرخ فقر کودکان از بزرگسالان است. یکی دیگر از ویژگیهای خانواده که با تجارب آموزشی کودکان مرتبط است، وضعیت تحصیلی والدین است. تحقیقات نشان داده که عوامل ریسک زندگی در یک خانواده بدون پدر و مادری با تحصیلات متوسطه، با نتایج تحصیلی ضعیف مرتبط است. در سال ۹۸ بالغ بر ۴۷.۷ درصد دانشآموزان در خانوادههایی زندگی کردند که حداکثر تحصیلات والدین آنها کمتر از متوسطه دوم بود.
شاخص کمبود منابع یادگیری در خانه، شاخصی است که بهنوعی کمبودهای دیگر را هم تاحدی نشان میدهد. مطابق یک آزمون بینالمللی، در سال ۲۰۱۹ یکچهارم دانشآموزان پایه چهارم و ۳۱ درصد پایه هشتم با کمبود منابع یادگیری در خانه مواجهند. نرخ پوشش پیشدبستان، یک شاخص رایجتر و دردسترستر برای ارزیابی حداقل کمی، آموزش پیش از دبستان است که در آن درصد کودکان ۴ و ۵ ساله ثبتنامشده در مراکز پیشدبستانی را نشان میدهد. میانگین این شاخص در کشور ۶۷.۶۸ درصد است. ایران در بین ۱۱۷ کشور، در جایگاه ۴۷ قرار دارد. مجموعه عوامل مربوط به خانه کودکان ایرانی نشان میدهد، بسیاری از کودکان در خانوادههایی زندگی میکنند که دچار فقر اقتصادی و منابع یادگیری در خانه هستند و همین بر کیفیت یادگیری و دسترسی آموزشی کودکان بسیار موثر بوده است. ضعف امکان یادگیری در خانه، احتمال بالای ناکارآمدی طرحهای آموزش از راه دور و متکی بر حمایت والدین را بهدنبال دارد. از طرفی، شرایط نامناسب اقتصادی خانواده و وضعیت نامطلوب آموزش پیشدبستانی نشان میدهد که نرخ بالاتر از متوسط جهانی پوشش پیشدبستان در ایران، نباید برای نظام آموزشی راضیکننده باشد و اهمیت دادن به آموزش کودک در سنین ۳ تا ۶ سال باید اجباری شود.
بحران در بخش مدرسه عمیقتر است
بسیاری از پژوهشگران عوامل مرتبط با مدرسه را بسیار مهم ارزیابی کردهاند. مشخص شده که کمبودهای سیستم مدرسه، گاهی مهمترین مانع مشارکت کودکان در مدارس است. از طرفی، مدرسه میتواند برای کودکان دچار فقر مالی، نقش جبرانکننده را هم بازی کند و فرصتی برای تعالی را بهوجود آورد. فعالیتهای رایانهای و اینترنتی به دلایل گوناگون از اهمیت زیادی برخوردار است. بههمیندلیل، یکی از شاخصهایی که در چارچوب دسترسپذیری و سهولت دسترسی به رایانه با اهداف آموزشی اشاره دارد، نسبت تعداد دانشآموز به رایانه است. این شاخص در ایران محاسبه نمیشود و بههمیننسبت، مدارس مجهز به کارگاه یارانه محاسبه میشود. در سال ۹۸ تنها ۱۲.۷ درصد از مدارس کشور از این امکان بهره بردند. دیگر شاخص مهم، تراکم کلاس است. بهگزارش سازمان امور اداری و استخدامی در سال ۹۸، تراکم کلاس در مقاطع پایه ابتدایی و متوسطه اول بهترتیب ۲۵.۶ نفر و ۲۶.۲ نفر بوده که هردو بهمراتب بیش از متوسط کشورهای توسعهیافته است. اثربخشی معلمان در آموزش جایگاه مهمی دارد که میتوان انعکاس آن را در میزان دسترسی تحصیلی مشاهده کرد. در ایران، نسبت دانشآموز به کارکنان آموزشی بهعنوان شاخصی برای ارزیابی نظام آموزشی گزارش میشود که گزارش سالنامه آماری ۹۸ نشان میدهد که این شاخص به ۲۸.۲۳ رسیده است. باتوجه به شاخصهای سختافزاری و نرمافزاری مرتبط با مدرسه، بهنظر میرسد که مدرسه میتواند بخشی از کیفیت پایین عملکرد دانشآموزان در آزمونهای بینالمللی را توضیح دهد. تراکم زیاد کلاسها، نسبت بالای دانشآموز به معلم، نسبت زیاد مدارسی که به کارگاه یارانه دسترسی ندارند، همگی، بیانگر نسبت بالای مدارس غیراستانداردد، به مدارس استانداردد است. علاوه بر کیفیت پایینتر از متوسط معلمان، تغییرات زیاد کتب درسی و عدمتطبیق معلمان با کتب جدید، باعث افت کیفیت آموزش در ایران شده است. البته باید به این نکته توجه شود که شاخصهای مرتبط با مدرسه و قضاوت درباره آنها را باید با نگاه به سایر شاخصها موردسنجش قرار دارد. برای مثال، در مدرسهای که دانشآموزان آن اغلب در دست یافتن به منابع یادگیری در خانه دچار ضعف هستند، حتی نباید به دستیابی به استانداردهای مصوب ملی در زمینه شاخصهای مربوطه اکتفا کرد؛ این دانشآموزان نیازمند کیفیت بالاتری در آموزش هستند.