جای خالی راهکارهای عملیاتی در سند تحول
مصطفی اسدی-کارشناس حوزه آموزش و پرورش
هر سیستم و نظامی باید برنامهای مشخص با اهداف کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت داشته باشد که آموزش و پرورش هم بهعنوان یکنهاد بزرگ و در عین حال مهم و بسیار تاثیرگذار از این قاعده مستثنا نیست.قطعا آموزش و پرورش بهعنوان یکنهاد پهنپیکر و متولی تعلیم و تربیت، نیازمند یک سند قانونی پایه مانند قانون اساسی است. از سند تحول آموزش و پرورش بهعنوان قانون اساسی آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت یاد میکنند.تدوین برنامهها در هر شکلی و سطحی باید مبتنی بر قوانین اساسی و بالادستی کلان باشد. در این میان، سند تحول بهعنوان قانون مادر و جامع در تمام سطوح آموزش و پرورش موردرجوع و اعتنا قرار میگیرد؛ از اینرو ضرورت وجود چنین سندی قطعی و بلاشک خواهد بود. این سند حول محورهای کلیدی و اساسی شکل گرفته و تدوین شده است. از جمله محورهای کلیدی سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش که میتوان به آنها اشاره کرد، تربیت انسان تراز و معیار با عنایت به آموزههای قرآنی و اسناد و روایات است.این مهمترین محور است و شاهدیم در آیه ابتدای سند تحول به آن و بهطور ویژه به حیات طیبه اشاره شده است.محور کلیدی دوم در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، بحث عدالت است. عدالت بهطورکلی و در تمام ابعاد آن، یکی از موضوعیترین محورهای جهتگیری نظام تعلیم و تربیت در کشور ما است. حال این عدالت تعبیر و تفسیر به عدالت آموزشی شود یا سایر عدالتها. عدالت آموزشی دربرگیرنده مواردی مانند رفع تبعیض منفی، توزیع درست امکانات و فراگیری سویههای آموزشی در تمام نقاط کشور است.
موضوع دیگر نگاه علمی و بدون جهتگیریهای نامناسب برای تهیه و تدوین محتوای آموزشی و در نهایت زیرنظامهای آموزشی و ساحتهای تربیتی است. این بخش و موضوعات ذیل آن نیز از مهمترین محورهای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در کشورمان بهشمار میرود.بهطور قطع اهمیت و ضرورت وجود یک سند جامعومانع بر کسی پوشیده نیست. این یک مطالبه عمومی از سوی نخبگان بود که چند سال است محقق شده است. اما بهراستی چرا تاکنون اهداف این سند بهطور کامل اجرایی نشده است؟ یکی از دلایل مهم عدم اجرای راهکارهای این سند به این موضوع برمیگردد که این سند آسمانی نوشته شده و کارکردهای عملیاتی آن کمرنگ است.بهعبارتی بهوضوح میتوان جای خالی راهکارهای عملیاتی را در بخشهای گوناگون آن دید. اگرچه در موضوعات گوناگون زیرنظامهایی تعریف شده، اما کلیگویی و غیرعملیاتی بودن آنها، یکی از دلایل عدمتوفیق اهداف سند در مرحله اجرا بوده است.دومین دلیل تحقق نیافتن اهداف سند تحول به عدمتناسب امکانات موجود از تربیت نیروی انسانی گرفته تا امکانات آموزشی و پرورشی مربوط میشود.نکته دیگر در این زمینه، آموزش نامناسب و عدمتبیین درست سند تحول از سوی متولیان به زیرمجموعههای خود اعم از مدیران و همکاران آموزشگاهی و اداریاست.
نکته بعدی نبود سیستم ارزیابی و نظارت دقیق بر اجرای سند تحول است و... البته دلایل فراوان دیگری وجود دارد که مانع از اجرای این سند و تحقق اهداف آن شده است.باتوجه به تمام این کاستیها، به جرأت میتوان گفت راهکارهای سند تحول آموزش و پرورش در هیچ بخشی اجرا نشده است. البته بهطورمشخص میتوان گفت تا حدودی محتوای کتابهای درسی دستخوش تغییرات مبتنی بر سند تحول بوده است و همچنین در برخی از مدارس، برخی از مدیران علاقهمند و خلاق توانستهاند بخشهای قابل اجرای این سند را در محیط آموزشی پیاده کنند. در نهایت اینکه، تاثیر سند تحول بنیادین بر کیفیت آموزش و پرورش در گرو اجرای کامل سند و زیر نظامهای آن و ساحتهای ششگانه تربیتی است. در غیر این صورت، قطعا راهکارهای سند تحول بهطور کامل اجرا نخواهد شد و فقط شاهد اجرای ناقص بخشی از آن خواهیم بود، که در نهایت هم نتیجه مطلوبی در برنخواهد داشت.
این سند به حدی اهمیت دارد که رهبری در سخنرانیهای خود بسیار به آن اشاره میکنند و ریاستجمهوری، وزرا، نمایندگان مجلس، نخبگان آموزش و پرورشی و... همه بر لزوم اجرای آن تاکیددارند. با تمام این توجهات، تنها زمانی سند تحول اجرا میشود که دولت بهعنوان نهاد بالادستی و متولی، الزام عمومی برای اجرای سند تحول در نظر بگیرد، رسانهها در کنار آن با تهیه و تدوین برنامهها و اطلاعرسانی درست و از سوی دیگر فرهنگیان و فعالان حوزه آموزش و پرورش هم سند تحول را به یک جریان فرهنگی و اجتماعی تبدیل کنند، در غیر این صورت، موفقیتی را در این زمینه شاهد نخواهیم بود.