فناوریهای آموزشی رها شدهاند
شهرزاد سخنسنج- فعال حوزه تولیدات آموزشی
جایگاه دانشبنیانها در فضای آموزشوپرورش نیازمند یک باز تعریف دوباره است. از یکسو شرکتهای دانشبنیان، خلاق و نوآور متعددی وجود دارند که بهصورت تخصصی در زمینه فناوری آموزشی فعالیت میکنند و از سوی دیگر ادارات آموزشوپرورش در هر استان هم وظایف مشخصی برعهده دارند؛ اما مسئله اصلی این است که ضرورت تشکیل یک حلقه واسط میان این دو مجموعه بهشدت احساس میشود تا هم با ادارات آموزشوپرورش و هم با شرکتهای دانشبنیان ارتباط خوبی برقرار کند و اشراف کامل به وظایف هردو داشته باشد.
از آنجایی که در گام نخست مسئولیت توسعه فناوری آموزشی برعهده ادارات آموزشوپرورش است، بهتر است در قالب فراخوانهایی، گامهای نخست همکاری با دانشبنیانها برداشته شود. همچنین میتوان در قالب انجمنها و گروههای جدید گردهم آمد تا این تعامل برقرار شود. شرکتهای دانشبنیان جدید هم میتوانند مسئولیت این واسطهگری را برعهده بگیرند تا بهعنوان یک نهاد واسط و بدون رانت در زمینه توسعه فناوری آموزشی فعالیت کنند. در کل بکارگیری نیروی جوان، خلاق و باسواد در امر آموزش، در فضای فعلی آموزشوپرورش کشور بهشدت احساس میشود.
حفظ بقا نخستین هدف هر شرکتی است که در زمینه تولیدات علمی و فناورانه فعالیت میکند، بهعبارت دیگر کسب سود و چرخش مالی آنها در اولویت است. حال ممکن است برخی از شرکتها در خلال اولویت ذکرشده دغدغه فرهنگی هم داشته باشند که درصدد انجام برخی اهداف در زمینه توسعه فناوری آموزشی هستند.
این در حالی است که اگر حلقه اتصال گفتهشده وجود داشته باشد، بهطور قطع دانشبنیانهایی که در این عرصه فعال هستند، میتوانند وارد این اکوسیستم شده و در راستای افزایش کیفیت آموزشوپرورش گامهای مهمی بردارند. در کل از میان شرکتهای فعال دانشبنیان درصد کمی از آنها اهدافی در راستای توسعه فناوری آموزشی در فضای مدارس دارند. برای کاربردیتر شدن فعالیت دانشبنیانها باید زمینههای فعالیت در قالب درخواستهایی از سوی نهادهای مربوطه تعیین و ابلاغ شود.
بهعبارت دیگر شرکتها نمیتوانند بهصورت مجزا و انفرادی نیازهای مدارس کشور را تشخیص بدهند، بنابراین لازم است تا از سوی نهادهایی چون وزارت آموزشوپرورش یا ادارههای کل آموزشوپرورش در هر استان این نیازها تشخیص و در قالب ایده به دانشبنیانها منتقل شود.
شاید در ابتدای مسیر، توسعه فناوری آموزشی استفاده از تولیدات شرکتهای دانشبنیان بهعنوان فرآیندی لوکس در مدارس در نظر گرفته شود و دستمایهای برای برخی سودجویان در مدارس غیرانتفاعی شود. بااینهمه آنچه مسلم است؛ هزینه در آموزشوپرورش و تعلیموتربیت بهمنزله سرمایهگذاری است، شاید شبیه پرورش یک نهال که در آینده قرار است بار و میوههای فراوانی بدهد.
در کل بکارگیری هر آنچه در توان باشد، چه از لحاظ مالی و چه زمانی برای آموزشوپرورش کودکان بهویژه از مقطع دبستان امری مفید است. درباره روال بکارگیری این تولیدات از سوی مدارس غیرانتفاعی هم باید گفت، درست است که آنها برای امر آموزش هزینه دریافت میکنند و در ازای آن خدمات بیشتر آموزشی ارائه میدهند اما باید بدانیم که این مدارس برای پر کردن جای خالی خدماتی که مدارس دولتی باید ارائه بدهند تاسیس شدهاند.
شاید ایراد نظام آموزشی ما است که هنوز نتوانستیم از افراد توانمند برای توسعه فناوری آموزشی بهره بگیریم و این امکانات را در مدارس عادی هم فراگیر کنیم. بهاعتقاد من با ایجاد تغییراتی کوچک در مدارس دولتی میتوانیم قدرت خود را در آموزش افزایش دهیم.
توسعه فعالیت در این عرصه نیازمند الزاماتی است. از جمله نهادینه کردن تولیدات دانشبنیانها و تبدیل این رویکرد به یک رویکرد مهم در حوزه آموزش و پرورش.
این درحالی است که بسیاری از مدیران و مربیان فعال در مدارس بهدلیل ترس از نتیجهبخش نبودن استفاده از محصولات فناورانه در امر آموزش و باتوجه به جدید بودن ماهیت تولیدات دانشبنیانها، در استفاده از این محصولات مقاومت دارند که نیاز به اصلاح این رویکرد از سوی ادارات کل احساس میشود. در این باره باید به نبودن کانال ارتباطی مناسب و روشی درست برای معرفی بهتر و سریعتر محصولات و خدمات شرکتهای داشنبنیان به همه مدارس هم اشاره داشت که میتواند در ذیل وظایف آن نهاد واسطه باشد.
از سوی دیگر، فراگیر شدن محصولات دانشبنیان در مدارس کشور اعم از دولتی و غیرانتفاعی نیازمند ایجاد تشکل یا نهادی مستقل برای ارتباط میان شرکتهای دانشبنیان و ادارات و نهادهای دولتی از جمله آموزش و پرورش است. وظیفه این نهاد میتواند انجام اقدامات لازم برای قانونمندسازی و الزام این موضوع در ادارات مختلف، شناسایی نیازهای ادارات دولتی و نیز ظرفیتهای شرکتهای دانشبنیان و امکان ایجاد کانالهایی برای معرفی و ارتباط بین آنها و پیگیری مرتب برای انجام این فعالیت در نهادها و ادارات مربوطه تا حصول نتیجه باشد.