به همریختگی سینمای ایران
قربانعلی تنگ شیر-مدرس دانشگاه
سونامی جهانی کرونا تاثیر بالایی در همه سطوح زندگی مردم دنیا داشت و حوزههای آموزش، هنر و ارتباطات بیشترین آسیب را از پیامدهای این اپیدمی متحمل شدند. بخش هنر و هنرمندان نیز یکی از بخشهای آسیبپذیر در بدنه اقتصادی و اجتماعی بودند که تمام بخشهای هنر را دربرگرفت. اما سینمای ایران که با چند سونامی دیگر مواجه بود امروز از به همریختگی بیشتری رنج میبرد. اگر آثار ناشی از کرونا را سونامی اول سینمای ایران بدانیم، سونامی دوم سینمایی ایران میتواند انباشته شدن فیلمهای تولیدی زیادی از جشنوارههای سالهای قبل و در انتظار اکران و نمایش به موقع آنها باشد. سونامی سوم سینما نیز گرانی بیدلیل بلیتهای سینما بوده که با شرایط اختصاصی سینما رفتن را از مردم گرفته و باعث رکود فروش سینما در ایران شده است. این به هم ریختگی جبرانناپذیر هزینههای تولید فیلم در ایران را چند برابر کرد که بخش خصوصی کم کم قادر به پرداخت آن نبوده و بخش دولتی هم با این بودجه ناچیز قادر به رقابت با بخش خصوصی نیست و نخواهد بود.
حال ببینید مراحل سخت و غیرقابل باور ساخت یک فیلم کدامند؟
۱- فیلمنامه: فیلمنامه نویس خوب نداریم یا کم داریم. اصلا چه بنویسیم که به کسی بر نخورد، تازگی داشته باشد، گیشه پسند باشد، سانسور نشود چون نویسندگان سنایور سینمایی نیز خودشان سرگردانند. چه بنویسند و برای چه کسی بنویسند؟ چون سینمای اجتماعی ایران همیشه داستانهایی حاوی قتل، خودکشی، خیانت و اعتیاد را داشته...
۲- تهیهکننده: حداقل ۵ میلیارد تومان هزینه مورد نیاز برای تهیه یک فیلم معمولی است. اما با چه داستانی، با چه کارگردانی، با چه بازیگرانی، در چه زمانی و هزار و یک عامل دیگر که تضمینکننده بازگشت سرمایه باشد. همه نگران برگشت سرمایههای خودشان هستند و حق هم دارند.
۳- کارگردان: کارگردان با چه سابقه و باچه عملکردی در سینمای ایران، چه بسازد که با داستان خوب و غیرتکراری مقبول بیفتد؟ برای شرکت در جشنوارهها کار کند یا برای فروش داخلی یا برای پلتفرمها؟
۴- بازیگران و عوامل شاید مظلومترین گروهایی هستند که در سینمای ایران عمر و جوانی خود را گذاشتهاند. امروز بعضیها کار ندارند و بعضیها خانهنشین شدهاند.
۵- بحران اکران: مافیای اکران نبض اقتصاد فیلم و سینما را بهدست گرفته و دوری از بحران اکران منوط بر زمان و فصل اکران و... است.
۶- فروش سینماها: تازه بعد از همه این مراحل سونامی تولید فیلم در سینمای ایران آغاز میشود. تماشاچی باید فیلم را ببیند که آن هم به دلایل مختلف از جمله گرانی بلیت سینما ودوری مراکز نمایش آثار تولید شده، چندان قابل توجه نیست. بنابراین تولیدکنندگان ضرر خواهند و سرمایه برگشت ندارد. در این شرایط تولید ادامه پیدا نمیکند و با بروز مشکلات اقتصادی بار حمایت دوباره بر دوش دولت میافتد.
میگویند نقش دولت در حمایت از هنرمندان فقط به خانه سینما منتهی میشود که آن هم داستان درازی دارد «به قولی از ماست که بر ماست» ما همیشه ضربه را از خودمان میخوریم چون در سینمای ایران دیالوگ و گفتوگو وجود ندارد. هر کسی حرف خودش را میزند چون قوانین سینما و هنری ما مربوط به اواخر دهه ۴۰ بوده و قوانین مدونی در این حوزه نداریم و کسی در این سالها زحمت اصلاح قوانین وآیین نامهها را به خودشان ندادهاست. سردرگمی در این فضا به هم ریخته شاید به قوام نیافتن نهادهای صنفی بازگردد که سینما را دچار حاشیه کرده و از اصل موضوع غافل شدیم.
وقت آن است که بحرانهای سینمای ایران را مدیریت کنیم. به درد هنرمند برسیم و به حرفهایش خیلی خوب باید گوش کنیم تا شاید راهی پیدا شود. هنوز هم میتوان جبران کرد.