-
نویسنده<!-- -->:<!-- --> <!-- -->علیخان نصراصفهانی

زنگ خطر به صدا درآمد

علیخان نصراصفهانی-استاد دانشگاه و فعال معدنی

زنگ خطر به صدا درآمد

معدن ظرفیت اشتغالزایی بالایی دارد، اما باید این موضوع را از ۲ جنبه بررسی کرد. اول اینکه اشتغالزایی هدف نیست، بلکه دستاورد هدفی بسیار بزرگ‌تر است. بنابراین، باید زمینه‌های توسعه را در هر زمینه‌ای گسترش دهیم که امکان شکوفایی اقتصادی و به‌تبع آن، اشتغال فراهم شود.برای رسیدن به این هدف چاره‌ای نیست جز اینکه قوانین به‌گونه‌ای اصلاح شوند که دوام و بقا داشته باشند و به‌شکل لحظه‌ای تغییر نکنند. نباید امروز قانونی به‌تصویب برسد، اما کسی نداند که فردا همین قانون جاری است یا خیر؟ این بی‌ثباتی باعث شتابزدگی و ابهام نسبت به آینده می‌شود. باید حداقل در یک دوره زمانی نسبتا طولانی برای مثال یک دهه، شرایط پایداری از نظر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در کشور برقرار باشد. اگر این اتفاق رخ دهد، اقتصاد شکوفا خواهد شد. رسیدن به این موقعیت تا حد زیادی در اختیار دولتمردان است، بنابراین باید با دقت، حوصله و آینده‌نگری بیشتر رویکردهای درست را اتخاذ کنند.

نکته مهم بعدی، سوق دادن منابع مالی به‌سمت معادن و صنایع وابسته است. از آنجایی که فرآیند معدنکاری از اکتشاف تا فرآوری ریسک زیادی دارد و هرگونه اشتباه یا مشکلی ممکن است، مانع حصول نتیجه شود، باید اعتماد منابع مالی با حمایت و پشتیبانی دولت تامین شود. منظور این نیست که پول بی‌حساب و کتابی در اختیار افراد قرار گیرد، بلکه باید امکانی باشد که افراد و شرکت‌هایی که در این زمینه فعالیت می‌کنند، با ارائه عملکرد مناسب از حمایت مالی بانک‌ها برخوردار شوند. به‌عبارت دیگر، باید جریان مالی در راستای حمایت از کارهایی که منجر به تولید ثروت، صنعت، کار و اشتغال می‌شوند، سوق داده شوند.مورد بعدی موضوع تجارت داخلی و خارجی است که رکن بسیار مهمی به‌شمار می‌رود. وقتی نتوانیم پیش‌بینی کنیم که در پایان یک فرآیند صنعتی امکان سوددهی وجود دارد یا خیر و آیا می‌توان محصول نهایی را به بازارهای جهانی عرضه کرد یا خیر، فعالیت تولیدی معدنی از همان حلقه اول زنجیره دچار مشکل خواهد شد.موضوع دیگر، همین تامین ماشین‌آلات و تجهیزات است. موضوع تامین ابزار و امکانات چیزی نیست که بتوان به‌شکل سیاسی با آن برخورد کرد. اساس اکتشاف، استخراج، فرآوری و استحصال براساس تجهیزات به‌روز و مناسب بنا می‌شود و اگر این ویژگی‌ها وجود نداشته باشد، معدنکاری نوعی تلف کردن سرمایه است.

در کنار این موضوع، باید تربیت و تامین نیروی انسانی موردتوجه ویژه قرار گیرد. باید جذابیت فعالیت در بخش‌های اکتشاف و تولید آشکار شود. گمان می‌رود ما منابع و ذخایر معدنی سرشاری در کشور داریم که در اعماق زمین هستند، اما متاسفانه عمق معدنکاری و اکتشافات‌مان هنوز بسیار کم و زیر ۱۰۰ متر است. در حالی که این عدد به‌طورمتوسط باید به یک کیلومتر برسد و این کاری است که در تمام دنیا انجام می‌شود.موضوع فعالیت استارت‌آپ‌ها و ارتباطات بین‌المللی هم یکی دیگر از نکات مهم این حوزه است. ما از نظر تاملات بین‌المللی دچار مشکلات متعددی هستیم، زیرا به اینترنت نیاز داریم تا محصولات خود را در فضای مجازی به‌نمایش بگذاریم و همه بتوانند آنها را ببینند. این مشکل درباره بازاریابی داخلی هم صدق می‌کند. از سوی دیگر، متاسفانه هنوز بانک اطلاعات مناسب برای تولیدکنندگان و مشتریان نداریم.به‌گمان من، اگر برای تمام مراحل معدنکاری سازکاری شبیه بورس ایجاد شود که دولت مسئولیت و نفوذی در برابر بخش عملیاتی آن نداشته باشد، این قطار به ریل درست خود هدایت می‌شود و تولیدکننده و مصرف‌کننده داخلی و خارجی به‌راحتی همدیگر را پیدا می‌کنند. اگر نمایشگاه مجازی دائمی ایجاد شود و فعالان این زنجیره بتوانند با عرضه و فروش مستقیم تولیدات خود، منتفع شوند تشویق خواهند شد که به‌سمت تولید قدم بردارند، نه به‌سوی دلال‌بازی و معامله‌گری.از همه مهم‌تر توجه به موضوع اکتشاف است که ما در این زمینه، با مشکلات فراوانی روبه‌رو هستیم. بسیاری از مواد معدنی ذخیره قطعی و احتمالی موجود کشور برای زیر ۲۰ سال است.به این ترتیب، به‌زودی صنایع و معادن ما دچار کمبود ماده اولیه خواهند شد و به‌تبع آنها همه صنایع مادر مثل فولاد، مس، سرب، روی، بوکسیت، آلومینیوم و... گرفتار رکود می‌شوند.

در واقع، از همین امروز زنگ‌های خطر برای بسیاری از صنایع به صدا درآمده است و بعضی مراکز تولیدی دچار مشکل شده‌اند و گاه مجبور هستند برخی مواد موردنیاز خود را از خارج تامین کنند که به‌گمان من فاجعه‌بار است. بنابراین، باید موضوع اکتشاف را بسیار جدی بگیریم و تلاش کنیم تا زیر ۱۰ سال عقب‌ماندگی‌مان در این حوزه را جبران کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین