گره کور بازار مسکن
حسین عبده تبریزی-کارشناس اقتصاد
می دانیم که امروز بخش مسکن به کالای پس اندازی و سرمایه گذاری تبدیل شده و در واقع محصولی مصرفی بلندمدت بوده و کمتر محصولی است که کاربری مصرفی برای بلندمدت داشته باشد. املاک و مستغلات نزدیک ترین محصول به بازار مالی و کالایی است که ویژگی یک محصول مالی را دارد و یک طبقه دارایی محسوب می شود. پس از تحولات مهمی که از سال ۲۰۰۰ در اقتصاد جهانی رخ داد، صندوق های بازنشستگی و سرمایه گذاری این فرصت را پیدا کردند که در این بازار و این بخش از اقتصاد سرمایه گذاری کنند.در کشور ما پس از سال ۹۷ ، گرایش ها به بازار املاک و مستغلات شدت گرفت و ادامه پیدا کرده، به طوری که پی درپی، نرخ مسکن و املاک صعودی بوده است. از اساس در چند ماه گذشته، در حالی که معاملات مسکن قابل توجه نبود، اما قیمت ها افزایش یافت. در برخی شهرها و مناطق، شاهد رشد حبابی نرخ مسکن هستیم. برای مثال، نرخ مسکن طی ۴ سال گذشته تا ۱۰ برابر افزایش یافت و سوال اصلی این است که چرا به رغم نبود نقدینگی و توان خرید مردم نرخ مسکن همچنان رو به رشد بوده است؟موضوع این است که در حوزه مصرف مسکن در کشور با بحران مواجهیم و علت ناتوانی خرید مسکن در شهرهای بزرگ این است که اولا به مردم تسهیلات مناسب اعطا نمی شود و دوم اینکه از اساس مردم توان پرداخت اقساط وام ها را ندارند. در حال حاضر نرخ خانه حداقلی در تهران بیش از ۳ میلیارد تومان است و ۹۵ درصد مردم این توان خرید را ندارند.زمانی که در این بخش دولت به بن بست می رسد، شروع به اجرای طرح های مسکن دولتی می کنند، اما دیگر منابعی برای طرحی مانند مسکن مهر را در کشور ندارد و راه حل های کاهش مشکلات مسکن در کشور ساده و راحت نیستند.قیمت مسکن در ایران یا کشورهایی مانند سوریه گاهی بالاتر از متوسط نرخ مسکن در کشورهای اروپایی است، املاک این ویژگی را دارد که از سقف قیمتی هم بیشتر افزایش نرخ پیدا کند و به همین دلیل در شهری مانند دمشق که مشکلات این کشور از ایران هم بیشتر است، گران ترین قیمت ها در بخش مسکن وجود دارد و نرخ مسکن در دمشق از متوسط قیمت ها از اروپا بیشتر است.
معمایی وجود دارد مبنی بر آنکه اقتصاددانان از رشد بسیار بالای نقدینگی شکوه می کنند، در حالی که وقتی با صاحبان کسب وکارها صحبت می کنید، از نبود نقدینگی سخن می گویند! حجم بالای نقدینگی مطابق آمار غیرقابل انکار است؛ اما مهم ترین مسئله آن است که نقدینگی وارد بخش واقعی نشده و به جای آن دارایی ها را هدف قرار داده است؛ بنابراین، فضای کلان اقتصادی شرایطی داشته که اقتصاد رشد نکرده و نقدینگی تنها منجر به تورم سنگین بازار ملک شده است. اگر نرخ یک زمین هزار برابر هم شود، حتی یک شغل هم به اقتصاد اضافه نمی شود.بالا رفتن هزینه ساخت، یکی دیگر از عوامل افزایش نرخ مسکن است که البته به تنهایی نمی تواند این سطوح قیمتی را توضیح دهد. سومین منبع جهش قیمت ها، معاملات صوری است که گاهی با هدف پولشویی انجام می شود. در این نوع معامله، بدون آنکه حتی پولی بین افراد جابه جا شود، مالکیت ملکی تغییر می کند و با اینکه درصد کمی از کل معاملات مسکن را شامل می شود، بر نرخ سایر املاک اثرگذار است. به عبارت دقیق تر، این معاملات صوری به دلیل آنکه توسط مصرف کننده واقعی انجام نمی شود و در واقع صوری است، قیمت های بالاتری را ثبت می کند.عامل دیگر، مسئله کمبود زمین در تهران است. تمرکز امکانات در تهران و نبود زمین کافی، باعث می شود نرخ زمین به عنوان بخش اصلی بهای تمام شده املاک بالا می رود. این موضوع به سایر شهرها نیز سرایت پیدا می کند و تورم عجیب ملک را رقم می زند.نبود اطلاعات شفاف از بازار ملک، پنجمین متهم بالا رفتن قیمت ها است. اینکه نمی دانیم عرضه و تقاضای واقعا چقدر است؛ چه تعداد خانه خالی وجود دارد و چه کسانی در حال معامله ملک هستند، بر قیمت ها اثرگذار است و منجر به رشد افسارگسیخته مسکن می شود.