-
نویسنده<!-- -->:<!-- --> <!-- -->مهدی صداقت

آرمان‌های غیرواقعی را دور بیندازید

مهدی صداقت-فعال دانش‌بنیان در زمینه تجاری‌سازی

آرمان‌های غیرواقعی را دور بیندازید

بهتر است وقتی از اقتصاد صحبت می ‌ کنیم، واقع ‌ بین باشیم و به واقعیت ‌ ها تاکید کنیم. اگر بخواهیم به آرمان ‌ هایی که تاکنون درباره دانش ‌ بنیان ‌ ها و کارآفرینان، مطلوب آحاد مردم و اندیشمندان بوده و به ‌ عنوان اتوپیای امریکایی شناخته می ‌ شود، تاکید کنیم، باید گفت، بار اصلی مسئولیت جامعه را کارآفرینان باید بر دوش بکشند و آنها مسبب اصلی پویایی اقتصاد به ‌ شمار می ‌ روند. دولت هم در این میان تنها نقش تسهیلگری دارد و باید کمک کند اداره جامعه از طریق اکوسیستم کارآفرینی پیش برود. در آموزش ‌ های آکادمیک و دانشگاهی هم دانشجویان درس ‌ های زیادی درباره این نوع از اقتصاد خوانده ‌ اند.اما باتوجه به آنچه تاکنون از کنش ‌ های اقتصادی کشور و شرایط رفاهی مردم مشاهده کردیم، باید گفت، چنین روندی، رویایی بیش نیست و کارآفرینان نقش جدی در اقتصاد ندارند. برای تعامل حداکثری کارآفرینان در اقتصاد، خوب است، سرمایه و پول به ‌ سمت مردمی روانه شود که با پشتوانه علم و فن قصد دارند، در اقتصاد نقش ‌ آفرینی کنند. به ‌ طورکلی ۲ نگاه در عملکرد دولت ‌ ها در اقتصاد وجود دارد، زمانی شاهد این هستیم که دولت وظیفه اداره کشور را دارد و به ‌ عنوان بازیگر اصلی اقتصاد فعالیت می ‌ کند، اگر چنین دولتی سهامدارانی داشته باشد که مردم از آن نفع می ‌ برند یا در اصل مردم سهامدار آن هستند، باید به ‌ گونه ‌ ای نگریست که که سهامداران منتفع شوند، چون پای مردم در میان است، اما شواهد نشان می ‌ دهد که چنین نگرشی در کشور ما کمرنگ است و به ‌ طورمعمول دست مردم در کنش ‌ های اقتصادی کوتاه است. به ‌ عبارت روشن ‌ تر، اگر بخواهیم به اکوسیستم نوآوری با تعریف ۱۰ سال گذشته نگاه کنیم، باید گفت این اکوسیستم دچار بحران شده است. دیگر زمان یونیکورن شدن استارت ‌ آپ ‌ ها نیست و دیگر نه در دنیا و نه در ایران چنین اتفاقی برای آنها رخ نمی ‌ دهد. می ‌ توان درباره آینده اکوسیستم نوآوری از چند منظر نگاه کرد، پیرو اتفاقاتی که در دنیا افتاده، اکوسیستم نوآوری در حال ضعیف و لاغر شدن است. اگر امروز مردم نمی ‌ توانند کسب ‌ وکار خود را در هر زمینه ‌ ای؛ چه نوآوری و چه موارد دیگر راه ‌ اندازی کنند، اشکال از اقتصاد است. بی ‌ شک آینده نوآوری در جهان به ‌ سمت تخصصی شدن می ‌ رود و هر فردی باید بتواند از تخصصش بهره کافی ببرد، بنابراین امروز نیازمند تغییر بنیادین در مدل اکوسیستم نوآوری هستیم. از آنجایی که منابع از طریق دولت توزیع می ‌ شود، رانت در اقتصاد کشور تبدیل به روندی فراگیر شده است. در واقع، دولت پول و سرمایه را به هر که بخواهد، می ‌ دهد و شرایط رشد و پیشرفت اقتصادی را برای هر فردی که نخواهد، فراهم نمی ‌ کند. گفتنی است، این روند اصلا به ‌ نفع مردم نیست و مردم هم نفعی از چنین اقتصادی نمی ‌ برند. در کل، نشانه ‌ ای وجود ندارد که امروز بخواهیم بگوییم دولت می ‌ خواهد مدل اقتصادی کشور را تغییر دهد. به ‌ اعتقاد من، در شرایط فعلی نمی ‌ توان جایگاهی برای کارآفرینان در اقتصاد قائل شد. اگر اقتصاد آزاد باشد، شرایط برای مطالبه ‌ گری از دولت فراهم می ‌ شود و به ‌ تبع آن، می ‌ توان برای کارآفرینان در اقتصاد جایگاهی را در نظر گرفت. دولت در جاهایی که توانایی تصدیگری دارد، تصدیگری می ‌ کند و آنجایی که کم می ‌ آورد و نمی ‌ تواند تصدیگری کند، یاد کارآفرینان می ‌ افتد و به آنها نقش اقتصادی می ‌ دهد؛ چنین عملکردی به ‌ نفع کارآفرینی نیست، بلکه تنها به ‌ نفع دولت است. تعریف نادرستی از بخش خصوصی در کشور شده است؛ آن بخش خصوصی که از دل مردم بیرون بیاید و رشد کند، در صنعت و تولید کشور وجود ندارد. شرکت ‌ های فعال که عنوان خصوصی را یدک می ‌ کشند، به ‌ طورمعمول دولتی و شبه ‌ دولتی هستند، چرا که تاکنون هر آنچه به ‌ عنوان بخش خصوصی شناخته شده است، به منبع دولتی وصل بوده و موجب افزایش رانت در کشور شده ‌ اند. بخش خصوصی در صنعت و تولید اصلا جایگاهی ندارد و نفع ‌ های اقتصادی آن از آن دولت می ‌ شود. تاحدی آن دسته از بخش خصوصی که از جنس مردم است، خود را در بازار و دادوستد نشان داده است. ۹۵ درصد اقتصاد صنعتی و تولیدی در اختیار دولت است و سازکاری در این بخش وجود ندارد که کارآفرینان و دانش ‌ بنیان ‌ ها بتوانند موثر عمل کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین