-
نویسنده<!-- -->:<!-- --> <!-- -->علی معصومی

آنچه باید انجام شود

علی معصومی ـ دبیر کل انجمن تحقیق و توسعه و نوآوری صنایع و معادن ایران

آنچه باید انجام شود

در حال ‌ حاضر برای آموزش نیروی زبده در حوزه معدن، ظرفیت ‌ های فیزیکی وسیعی در سطح کشور (به ‌ ویژه در دانشگاه ‌ ها) وجود دارد. بنابراین، اگر بخواهیم مراکز آموزشی تاسیس کنیم، به ‌ راحتی می ‌ توانیم از فضاهای موجود استفاده کنیم. علاوه بر این، استادانی هم داریم که می ‌ توانند دوره ‌ های آموزشی با کیفیت بسیار بالا برگزار کنند. بنابراین، در زمینه ظرفیت و توان آموزش در حوزه معدن شکی نداریم. به ‌ عبارت دیگر، توان علمی ما در بخش معدن بسیار بالا است، اما ما از این توان علمی استفاده نمی ‌ کنیم. اگر وزارت صنعت، معدن و تجارت از راه ‌ اندازی مراکز آموزشی ویژه حوزه معدن در استان ‌ های مختلف، با همکاری دانشگاه ‌ ها و تشکل ‌ ها حمایت کند، نتایج و دستاوردهای بسیار خوبی حاصل خواهد شد. به ‌ عبارتی، قوت و قدرت بالایی در سطح آموزش داریم، ظرفیت معادن هم بالا است، توانایی لازم برای آموزش نیروی انسانی هم داریم، اما اینها را به هم وصل نکرده ‌ ایم. آنچه باید انجام شود، این است که باید از فارغ ‌ التحصیلان توانمندمان استفاده کنیم تا شرکت ‌ های طراحی معدن، شرکت ‌ های آموزشی معدن و امثال آن را راه ‌ اندازی کنند، زیرا به ‌ شدت به چنین مراکزی نیاز داریم.اگر فعالیت ‌ های حوزه معدن به ‌ صورت علمی و تخصصی انجام نشود، کار در این حوزه آنقدر با مشکلات متعدد روبه ‌ رو خواهد شد که دیگر توجیه اقتصادی خود را از دست می ‌ دهد.ضرر و زیان بنگاه ‌ های معدنی در صورت نبود راهبری هوشمندانه و مناسب، بسیار بالا است و برای همین در دنیا اولویت را به بخش آموزش می ‌ دهند، زیرا با هزینه بسیار کم در بخش آموزش می ‌ توانیم بهره ‌ وری حوزه معدن را افزایش دهیم و مهم ‌ تر از آن زنجیره ارزش معدن را تکمیل و از خام ‌ فروشی جلوگیری کنیم.به ‌ فرض، در حال ‌ حاضر با ارتقای سطح آموزش بتوانیم ۲۰ درصد به راندمان اضافه کنیم که معادل عددی آن در بخش معدن تا چند صد هزار میلیارد تومان خواهد رسید.

پس چرا نباید از این ظرفیت استفاده کنیم. هرچقدر هم، این مراکز آموزشی نیازمند استفاده از یارانه ‌ های دولتی باشند، باز هم در مقابل این عدد بسیار ناچیز به ‌ شمار می ‌ رود.اما بزرگ ‌ ترین مشکل ما در حال ‌ حاضر در چند مورد زیر خلاصه می ‌ شود: برنامه ملی منسجم برای آموزش و توسعه منابع انسانی نداریم، مدیران شرکت ‌ های بزرگ چندان اعتقادی به آموزش ندارند، شرکت ‌ های کوچک و متوسط معدنی هم توان نیازسنجی و و هم منابع کافی برای برگزاری دوره ‌ های آموزشی در اختیار ندارند، یعنی شرکت ‌ های کوچک اصولا شناختی از نیازهای خود ندارند و نمی ‌ دانند مشکلات متعدد آنها چیست؟اصلاح روش ‌ های مدیریتی معادن کوچک و متوسط را می ‌ توان در همان برنامه جامع ملی پیش ‌ بینی کرد و اگر با صاحبان این معادن ارتباطی برقرار شود و دلایل مشکلات آنها به اطلاع ‌ شان برسد، مطمئنا برای آموزش نیروی کیفی پیشقدم خواهند شد. در حوزه آموزش معدن، پشتوانه مالی، حقوقی و ساختاری و تشکیلاتی وجود ندارد. وقتی وجود ندارد، اتفاقی هم نمی ‌ افتد و بخش معدن ضعیف و فقیر باقی می ‌ ماند. برای سروسامان دادن به این وضع مدیریت، برنامه ‌ ریزی و انسجام در سطح ملی نیاز است.فرض کنید، جایی به نام معاونت علمی در کشور وجود نداشت. قانون حمایت از شرکت ‌ های دانش ‌ بنیان هم نبود. صندوق نوآوری و شکوفایی هم تشکیل نشده بود. آیا شرکت ‌ های دانش ‌ بنیان می ‌ توانستند با این سرعت رشد کنند؟ اکنون به ‌ واسطه وجود مرکزیت، محوریت و اختصاص منابع ویژه حمایت از شرکت ‌ های دانش ‌ بنیان، قرار گرفتن آنها در اولویت و قانونمند شدن این حوزه، رشد قابل ‌ قبولی پیدا کرده ‌ اند.

اما به ‌ نظر من، نکته اصلی این است که موضوع آموزش، متصدی مشخصی در وزارت صمت ندارد. وقتی مسئول مستقیمی وجود نداشته باشد، هیچ ‌ کس نمی ‌ داند این مشکل را باید از کجا پیگیری کند.بنابراین نخستین قدم به ‌ عنوان یک مطالبه ملی این است که اداره کل آموزش در وزارتخانه راه ‌ اندازی و ردیف بودجه به آن تخصیص داده شود تا آن تحولی که در زمینه آموزش نیاز است، پایه ‌ گذاری شود. البته زمانی هم که در وزارتخانه معاونتی به این نام وجود داشت، بودجه و اعتباری برای پیگیری فعالیت ‌ هایش در نظر گرفته نشده بود. وقتی به سیستمی مسئولیت می ‌ دهند، باید اختیار و قدرت اجرایی هم بدهند.پس در قدم دوم منابع موردنیاز آن باید تامین شود و قدم سوم، تدوین سیاست ‌ ها و برنامه ‌ ها و قدم چهارم پیاده ‌ سازی برنامه ‌ های تدوین ‌ شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین