ارزشافزوده بحرانیترین بخش اقتصاد ایران
مجید گودرزی-کارشناس اقتصاد
اکنون جنگ اقتصادی واضح ترین بخش جنگ های ایران است و بخش اصلی این جنگ، کاهش جذب هر نوع سرمایه گذاری است.خروج سرمایه از کشور به واسطه شرکت های هرمی و ارزهای دیجیتال، سرمایه گذاری در بازارهایی که ارزش افزوده صفر دارند، مثل سپرده های بانکی، بازار طلا و فلزات گرانبها، بازار ارز و...، نرخ بهره غیرمتعارف، تحریم سرمایه گذاری بین المللی، کاهش ارزش پول ملی، افزایش نقدینگی لجام گسیخته و... همگی از مواردی است که نشان می دهد عوامل زیادی برای جلوگیری از شکل گیری سرمایه گذاری در ایران وجود دارد.این در حالی است که بخش سرمایه گذاری زیربنای اصلی تحول اقتصادی کشور به شمار می رود که متاسفانه در سال های اخیر دلایل متعددی منجر به بالارفتن ریسک سرمایه گذاری در ایران شده و سرمایه گذاران را با ابهام عدم صرفه اقتصادی مواجه کرده است.براساس اخبار منتشر شده اکنون بیش از ۶۰۰۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی در سپرده های بانکی با ارزش افزوده صفر مطلق رسوب شده است. باوجود بازدهی منفی، به خاطر سیاست گذاری های غلط در بخش تولید، مردم خواب پول در قالب سپرده های بانکی را به سرمایه گذاری در بخش های مولد اقتصاد ترجیح می دهند!
مردم تصور می کنند با خواب پول در حساب های سپرده های بانکی، ارزش سرمایه های آنها حفظ می شود، اما باوجود تورم بیش از ۴۰ درصدی و سود بدون ریسک حدود ۲۳ تا ۲۶ درصدی، بازدهی واقعی آنها سالی ۱۴ تا ۱۷ درصد منفی است. رسوب همه پول های دنیا هم در بانک های ما حتی یک شغل هم ایجاد نخواهد کرد.این روش نگهداری دارایی در حالی شیوع دارد که در دستبرد اخیر به یکی از شعب بانک ملی، بیش از ۵۰۰ میلیارد تومان ارز، اوراق و طلا به سرقت رفت. بنابراین خواب نقدینگی در سیستم بانکی و عدم تزریق و سرمایه گذاری در تولید یک چالش بزرگ در اقتصاد ایران به شمار می رود. سرمایه اگر زایش نداشته باشد، در نهایت تبدیل به هزینه خواهد شد. سرمایه گذاری در بازارهای ارز و طلا به هر میزان که باشد، ممکن است بازدهی برابر با تورم داشته باشد، اما بدون شک ارزش افزوده صفر دارند. در ۳ سال گذشته در مقایسه با تورم سالانه، سرمایه گذاری در بازار ارز و طلا، سالی حدود ۱۱ درصد بازدهی منفی داشته است. این خیال باطلی است که برای حفظ ارزش ثروت باید در این بازارها سرمایه گذاری کرد. بنابراین دولت باید تمام تلاش خود برای به گردش انداختن سرمایه ها به کار بندد و سرمایه های راکد را جذب بخش تولید کند. در نگاهی دیگر، برخی کارشناسان معتقدند روی دیگر کاهش ارزش پول ملی، به سود صادرات است. به گفته این گروه، کاهش ارزش برابری پول ملی با ارز کشور مقابل به انضمام ارتقای کیفیت، می تواند زمینه گسترش صادرات را فراهم آورد. به علاوه اینکه هزینه های ریالی و درآمدهای دلاری فرصت خوبی برای تولید فراهم آورده اند، هرچند هزینه های تامین مالی، غیرمتعارف و غیرقابل رقابت است. از سوی دیگر، صادرکنندگان باید ملزم به بازتوزیعی ثروت برای جبران بخشی از کاهش قدرت خرید مردم شوند. برداشت بیش از ۶۳۰ هزار میلیارد تومان از سرمایه های مردم در بورس، پرداخت ریالی سپرده های ارزی، جذابیت های موهوم بازارهایی مثل ارزهای دیجیتال، دستکاری عمدی نرخ ارز و... اعتماد عمومی را به بخش مهم بازار سرمایه از بین برد. اکنون هیچ جایگزینی برای سرمایه گذاری هزاران هزار میلیارد تومانی سرمایه سرگردان که قادر است اقتصاد را نابود کند، نیست. بزرگ ترین هنر اقتصاددانان و مجریان در کشور می تواند بازگرداندن صرفه اقتصادی به اقتصاد و رهایی اقتصاد از ابربحران ارزش افزوده باشد. ارزش افزوده علت بسیاری از چالش های بزرگ اقتصادی دیگر مثل اشتغال، رکود، تورم، نقدینگی و... است. بدون شک چالشی بزرگ تر از بحران ارزش افزوده در کشور وجود ندارد. سرمایه گذاری روی پول به معنی نگهداری ریال، یک انحراف بزرگ در سرمایه گذاری کشور است. معافیت مالیاتی نگهداری ریال در حساب های بانکی و اخذ حداکثری مالیات و هزینه صدور مجوزها برای بخش تولید و سرمایه درگردش، نواختن ساز از سر گشاد آن است. این رویه باید برعکس شود. با این روند در حقیقت سود را جایگزین ارزش افزوده کرده ایم، اما کشورهایی مانند کره جنوبی، سنگاپور، ژاپن، چین و... به جای انباشت نقدینگی به تزریق آن در تولید روی آورده اند.