نیازی به وامهای کلان در ابتدای راه نیست
سیدعباس شاهمرادی زواره کارآفرین نمونه
کارآفرینی فرآیندی است که از آخر شروع می شود. برای رشد و پیشرفت در مسیر کارآفرینی به فراخور هر موضوعی، صاحبان کسب وکارها باید از انتها به این فرآیند نگاه کنند؛ به عبارت دیگر، ابتدا باید بازار به عنوان محل برداشت زحمات در نظر گرفته شود؛ در حقیقت هر فرد کارآفرین باید با شناخت خلأ موجود در صنعت یا هر زمینه دیگری که فعالیت می کند، به شناخت دقیقی از بازار برسد، در حقیقت بداند که چه نیازی از جامعه هدف برآورده نشده است تا بتواند راه های رفع آن نیاز را شناسایی و سمت وسوی فعالیت های خود را براساس آن نیاز، طراحی کند. برخی صاحبان کسب وکار، انگیزه کافی، علم و فن موردنیاز برای شروع یک فعالیت نو و رفع نیاز جامعه را دارند و در بیشتر موارد از تمام ابعاد مالی و حرفه ای زندگی خود، برای پیشبرد یک کسب وکار بهره گیری می کنند، اما در نهایت راهی برای فروش محصول شان پیدا نمی کنند و متوجه می شوند محصولی که تولید شده، مورد استفاده و نیاز بازار نبوده است، بنابراین آن چیزی که یک کارآفرین را موفق می کند، در نهایت بازار است، یعنی باید محصول خود را در بازار بفروشند و با پولی که تزریق می شود، خود را توسعه دهند.
به اعتقاد من، کارآفرینان نوپا در ابتدای مسیر نیاز به وام های کلان ندارند. اگر بازار کافی در دسترس شان باشد و شناخت کافی داشته باشند، هیچ کارآفرین و صاحب کسب وکاری نگرانی جدی از شکست سنگین مالی نخواهد داشت. در این شرایط ممکن است افراد در ابتدای مسیر کارآفرینی و دانش بنیان شدن، باوجود صرف هزینه زمانی و مالی به نتیجه مطلوب نرسند و سود چندانی عایدشان نشود که این یک فرآیند طبیعی است، اما اگر روند گام به گام و آرامی را در توسعه کسب وکار خود پیش گیرند، احتمال موفقیت و ایستادگی آنها در برابر نواقص شان بیشتر می شود. بیشتر صاحبان کسب وکارها لازم است، این را بدانند که در ابتدای مسیر، نیازمند سرمایه کلان نیستند. اگر محصول یا خدماتی دارند، تلاش کنند با همان امکاناتی که در اختیار دارند و در حد مقدور، کالای شان را به بازار عرضه و به آرامی مسیر پیشرفت را طی کنند. تجربه نشان داده که اگر در ابتدای کار پول زیادی تزریق شود، زوایای راه رسیدن به تولید اصولی و انبوه و پیچ و خم های بازار، از سوی کارآفرینان شناخته نمی شود و این به عنوان یک شکاف عمیق برای کسب وکارها، مشکل ساز خواهد شد.
شرایط امروز دانش بنیان ها و کارآفرینان کشور بهتر از دیروز است، چرا که باتوجه به حمایت های دولتی و شکل گیری صندوق های سرمایه گذای به طورقطع شرایط دانش بنیان ها امروز بهتر از دیروز است و مسیر کارآفرینان امروز، مسیر هموارتری نسبت به کارآفرینانی است که در ۲ تا ۳ دهه گذشته فعالیت می کردند.نگذاریم کارآفرینان و صاحبان دانش بنیان های امروز، تبدیل به بدهکاران بانکی فردا شوند. باتوجه به اینکه شمار شرکت های دانش بنیان نسبت به 5 سال گذشته افزایش یافته، عده ای از افراد نخبه که علم و فن کافی در تولید یک محصول دارند، اما چون شناخت دقیقی از بازار ندارند، در نهایت تبدیل به بدهکاران بانکی می شوند. باتوجه به تجربه های موجود، تزریق سرمایه در شرایطی که محصول در بازار به فروش نرود، صاحبان کسب وکار و کارآفرینان را تبدیل به بدهکاران بانکی می کند تا فردی که اشتغالزایی کرده است.
وجود نهادهای دولتی بسان یک والد برای رشد دانش بنیان ها ضروری است. نهادهایی نظیر معاونت علمی مانند مادری هستند که در ابتدا باید دستان کودک خویش را برای راه رفتن بگیرند، اما به محض اینکه کودک توانست چند قدم بردارد، باید دستان کودک خود را رها کنند؛ به عبارت دیگر، دولت تنها در ابتدای مسیر می تواند همراه دانش بنیان ها باشد، اما در نهایت دانش بنیان ها خودشان باید یاد بگیرند که چگونه گام به گام در مسیر فروش بالا و پیشرفت های مالی قرار بگیرند. همان گونه که پیش تر هم اشاره شد، برای اینکه دانش بنیان ها بتوانند روی پای خود بایستند، باید بازار را بشناسند و محصول خود را در بازار بفروشند، اما این نکته را هم باید در نظر بگیریم که کافی نبودن اطلاعات کارآفرینان و صاحبان شرکت های نوپا در عرصه دانش بنیان از بازار و فرآیندهای آن؛ آنها را مقصر اصلی این سناریو نمی کند. مهم ترین کمک نهادهای دولتی مانند صندوق نوآوری و شکوفایی مانند معاونت علمی و انجمن نخبگان یا هر نهاد دیگری این است که افراد خبره و کاربلد را در این عرصه به کار بگیرند و در قالب آموزش هایی به کارآفرینان یاد بدهند که چه ارزیابی باید نسبت به بازار موجود داشت. گاهی با یک تغییر کوچک، می توان مسیر موفقیت را طی کرد و اگر آن تغییر کوچک وجود نداشته باشد، چیزی جز فروپاشی و شکست به دنبال نخواهد داشت؛ به عبارت دیگر، وظیفه نهادهای دولتی ارائه یک نقشه راه به کارآفرینان است.