-

توسعه با بکارگیری توان فکری دانشگاه

سیدحسین آقاسیدمرتضی_عضو هیات‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی

در سیاست‌گذاری ایران همواره اهداف کیفی و گنگ بوده‌اند، یعنی همیشه صحبت از توسعه بوده بدون آنکه به‌صورت عددی و کمی دقیقا بدانیم هدف در چه مختصاتی تعیین‌شده، همیشه از رشد مثبت اقتصادی صحبت شده اما هیچ هدف‌گذاری در شاخص‌ها انجام‌نشده، همیشه سخنرانی‌ها با محوریت بهبود کیفیت زندگی اجتماعی همراه بوده‌اند اما هیچ‌وقت پارامترهای این کیفیت مشخص نشده‌اند.

اقتصاد یکی از مهم‌ترین موضوعات جوامع بشری است و می‌توان ادعا کرد بالاترین اثر را در بهبود کیفیت زندگی اجتماعی و رضایتمندی جمعی دارد. با این حال، متاسفانه کشور در دهه‌های گذشته خاصه در سال‌های اخیر، به حدی در رفع مشکلات اقتصاد خود ناتوان بوده که موجی از نگرانی و ناامیدی را در بین آحاد مردم ایجاد کرده است.

در این سال‌ها، هر بار دولت‌ها تغییر کردند، مشکلات اقتصادی به‌دلیل ایجاد موج نوینی از تصمیم‌گیری‌ها که حاصل تغییر دولت بود، برای مدتی مسکوت می‌مانند و بازار تا حدی رونق می‌گرفت و حتی بازار سرمایه نیز روزهای آرامی را سپری می‌کرد اما این همیشه آرامش قبل از توفان بود، چون خیلی زود فضای اقتصادی با سیاست‌های جدید دوباره ملتهب می‌شد و این‌بار مردم مجبور بودند تورم بالاتر و قدرت خرید کمتر را تحمل کنند. نکته مهم اینکه در تمام این دهه‌ها، هرگز تورم منفی نبوده و هیچ‌وقت اقتصاد رشد مثبت پایداری را تجربه نکرده است. این تجربه سبب‌شده مردم کاملا از توان دولت‌ها و حاکمیت در رفع مشکلات اقتصادی ناامید شده و در مواجه با اقتصاددانان و سیاست‌گذاران این بخش دچار نوعی بدبینی شوند.

از سوی دیگر، بسیاری از کارشناسان فقدان نیروی متخصص را بزرگ‌ترین دلیل مشکلات اقتصادی کشور می‌دانند. این افراد معتقدند در تمام سال‌های گذشته، دانشگاه به‌طور عمدی یا سهوا از جامعه و مشکلات آن دور شده تا جایی که حالا کمترین اثرگذاری ممکن را در توسعه بوم‌اقلیم حداقل در بخش اقتصاد دارد. این شکاف ایجادشده بین دانشگاه و بخش‌های اقتصادی به‌تدریج شکلی از بی‌اعتمادی را بین دو طرف ایجاد کرد و کار را به جایی رساند که حالا دانشگاه هیچ اعتباری برای تجربه مسئولان قائل نیست و معتقد است تمام مشکلات موجود به‌دلیل سیاست‌های نادرست آنها و دوری از علم روز و بی‌تفاوتی نسبت به دانش و دانشگاه است. این گروه باور دارند که برای همه مشکلات موجود در اقتصاد کشور می‌توان راه‌های علم‌پایه و دانش‌محور پیدا کرد، با کمترین هزینه ممکن، از مشکلات موجود رد شد و با شتابی بالا به سمت توسعه حرکت کرد.

از سوی دیگر، سیاست‌گذاران نیز باور دارند که علم اقتصاد را نه پشت میز و در اتاق‌های دانشگاه که در کف بازار و در محیط عملیاتی باید آموخت و به همین دلیل است که بسیاری از نظرات دانشگاهیان در موضوعات گوناگون هیچ انطباق معناداری با واقعیت‌های موجود ندارد و این نظرات تنها می‌تواند قفسه‌های کتابخانه‌ها را زینت بدهد. این گروه اعتقاد دارند اقتصاد نه یک مفهوم در محیط ایزوله، بلکه یک واقعیت در بستر اجتماع است که پارامترهای متعددی روی آن تاثیر می‌گذارد؛ پس صرف نظریه دادن بر مبنای شرایط ایده‌آل نمی‌تواند هیچ کارکردی در واقعیت جامعه داشته باشد.

در این بین اما آنچه قطعا موردقبول همه کارشناسان منصف است، توجه و تاکید بر دو عنصر علم و تجربه است. به‌عبارت ساده‌تر، تنها با ادغام علم و تجربه (ظرفیت فکری و ایده‌پردازی دانشگاه و دانشگاهیان و توان عملیاتی مسئولان و مجریان) می‌توان مشکلات فعلی را پشت‌سر گذاشت. این موضوع یک تجربه موفق در همه کشورهای توسعه‌یافته بوده و تقریبا به‌عنوان یک اصل در همه اقتصادهای بزرگ دنیا از شرق تا غرب، پذیرفته شده است.

فراموش نکنیم که ریشه‌یابی مشکلات یکی از مهم‌ترین موضوعات در اقتصاد بیمار ایران است و بسیاری از اقدامات و راهکارها تنها و تنها به این دلیل که ریشه آنها درست و دقیق شناسایی نشده، نتیجه عکس داده است. این ریشه‌یابی به خودی خود یک مسئله مهم است که حل آن به پژوهش هدفمند نیاز دارد. طراحی راه‌حل و بعد عملیاتی کردن آن برای حل مشکلات با استفاده از تمام ظرفیت‌های موجود در کشور، گام بعدی این روند است.

بهترین نمونه برای این موضوع، مسئله ارز دو نرخی است که خیلی زود به یک ابربحران تبدیل شد و بسیاری از بخش‌های سالم اقتصاد کشور را درگیر کرد. بروز این پدیده در اقتصادی که پیش‌تر از تصمیمات نادرست مسئولان و انزوای دانشگاه آسیب‌های بسیار دیده و تن نیمه‌جانی از آن باقیمانده بود، یک ضربه بزرگ و یک لطمه تاریخی بود. به هر حال، امروزه مهم فعال کردن ظرفیت‌های فکری جامعه دانشگاهی و تزریق توان آنها به بخش‌های موردنیاز، فراهم کردن بستر مناسب برای عملیاتی شدن ایده‌های علم‌محور و دانش‌بنیان در بخش‌های موردنیاز، استفاده از تجربیات گذشته و مشورت با افراد خبره و باتجربه در بازار سرمایه، فعال کردن بخش‌خصوصی در تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری، همگرا کردن بخش‌های دولتی و حاکمیتی در یک راستا و به‌صورت هدفمند و همگرا برای نیل به اهداف مشخص و شفاف است.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین