اصلاح یک دور تسلسل باطل
مهدی صادقی_کارشناس اقتصاد
کنترل نقدینگی همواره از مهمترین برنامههای کشورها است و سیاستمداران و اقتصاددانان سیاستهای گوناگونی را بدین منظور تدوین میکنند.
از آنجا که میزان کالا و خدمات در جامعه محدود است، باید میزان نقدینگی به اندازهای باشد که با کالا و خدمات برابری کند. اگر میزان نقدینگی در جامعه افزایش یابد، تولید کالا و خدمات کم میشود و در نتیجه قیمتها افزایش مییابد و این معنای ملموس تورم است.
عوامل موثر بر حجم نقدینگی در اقتصاد عمدتا شامل ۳ قلم «خالص داراییهای خارجی سیستم بانکی»، «خالص بدهی بخش دولتی به سیستم بانکی» و «بدهی بخش غیردولتی به سیستم بانکی» است. مجموع اقلام فوق بهصورت پول و شبهپول در اقتصاد بهگردش درمیآید. همیشه فرض بر این است که تولید برمبنای رشد بهرهوری، با یک نسبت معینی در طول یک سال مالی رشد میکند. در صورتی که رشد نقدینگی متناسب با رشد تولید باشد، با فرض ثبات سرعت گردش پول در طول دوره مالی، سطح قیمتها نیز ثابت میماند.
چنانچه نقدینگی بیشتر از رشد تولید افزایش یابد، برای برقراری تعادل در بازار مالی باید این نابرابری از طریق رشد قیمتها جبران شود. همچنین در صورت کمتر بودن رشد نقدینگی از رشد تولید، باتوجه به کمبود منابع مالی لازم، تقاضا کاهش مییابد و بهدنبال آن برای جلوگیری از کاهش عرضه باید سطح قیمتها کاهش یابد تا تساوی برقرار شود. توجه به موارد یادشده، مکانیسم افزایش نرخ تورم در اقتصاد ایران را تا حدی نمایان میسازد.
بهعلاوه اینکه دولتها در سالهای اخیر برای جبران کسری بودجه به استقراض از بانک مرکزی روی آوردهاند و به چند روش مستقیم و غیرمستقیم درخواست چاپ پول از بانک مرکزی مطرح و عملیاتی شده است.
نخستین راه استقراض مستقیم دولت از بانک مرکزی، درخواست انتشار اسکناس است؛ به این صورت که اگر دولت نتواند کسری بودجه را از طریق افزایش مالیات یا انتشار اوراق قرضه دولتی که همان استقراض از بازار بدهی است، تامین کند، اقدام به انتشار پول یا همان استقراض از بانک مرکزی میکند.
دومین راه استقراض دولت از بانک مرکزی، استقراض بانکها از بانک مرکزی است؛ در این روش میزان اضافهبرداشت بانکها از بانک مرکزی افزایش مییابد و در حقیقت بانکها واسطه این استقراض هستند.
استقراض از صندوق توسعه ملی راه دیگر استقراض دولتها از بانک مرکزی است و در این روش نیز بهنوعی بانک مرکزی دخیل است. استقراض از بانک مرکزی موجب رشد پایه پولی و حجم نقدینگی و در نهایت ایجاد تورم در کشور خواهد شد.
از مدتها قبل کشورهای توسعهیافته به این نتیجه رسیدند که باید تورم را از طریق کنترل نقدینگی مهار کرد، بههمین دلیل قوانین زیادی در زمینه استقلال بانک مرکزی بهتصویب رسیده تا دولتها نتوانند به بانک مرکزی بهعنوان حساب پسانداز خود نگاه و کسری بودجه و سایر هزینههای خود را با چاپ پول جبران کنند.
اما متاسفانه در ایران هنوز باور رایج این است که تورم موجود ناشی از فشار هزینه ایجاد شده و میشود؛ بهطوریکه بسیاری از مردم و مسئولان معتقدند بهدلیل بالا رفتن نرخ ارز و افزایش نرخ مواد اولیه وارداتی، نرخ محصولات بالا رفته و تورم بهوجود آمده است.
در حالی که در کشور ما دولت بهدلیل پرداخت یارانه و سایر هزینههای جاری مثل حقوق کارمندان دولت که تعداد آنها هم بسیار زیاد است، معمولا هزینههای هنگفتی برعهده دارد که باید در قالب هزینههای جاری بودجه تامین شود و از طرفی در سالهای اخیر درآمد دولت نسبت به گذشته کاهش چشمگیری داشته است؛ بنابراین دولت با کسری بودجه بسیار بزرگی مواجه بوده که برای رفع آن دست را در جیب بانک مرکزی کرده و با پولی کردن کسری بودجه، مالیاتی تحتعنوان تورم از تمامی مردم دریافت کرده است.
بدون شک برای پایان این دور تسلسل باطل باید روند فعلی اصلاح شود و اصلاح آن نیز نیازمند اصلاح ساختار اقتصادی
است.