ضعف مدیریت معضل نظام ارزی
پیمان مولوی_ کارشناس سرمایهگذاری بینالملل
مدیریت بازار ارز و سکه بیش از آنکه تابع عوامل خارجی باشد، تابع مدیریت داخلی است، زیرا عملکرد بازار داراییها بیش از هر چیز تابع انتظارات و فضای روانی حاکم بر بازار است؛ بنابراین رسانهها و رفتار بانک مرکزی و حتی «کلمات» مسئولان تاثیر بسزایی در رفتار این بازار دارد.
مهمترین مسئلهای که لازم است به آن توجه شود بحث اعتبار بانک مرکزی است، چراکه تنها نهاده سیستم بانکی اعتماد است که سلب آن میتواند کشور را با مشکلات جدی اقتصادی و سیاسی مواجه کند؛ بنابراین بهتر است بانک مرکزی با هر سیاستی که میتواند، هرچه زودتر نسبت به اجرای جدی تعهدات خود اقدام کند.
در گام نخست بانک مرکزی باید در اجرای سیاست پولی، بهطور مستقیم از قدرت تنظیمکنندگی استفاده کند یا بهطور غیرمستقیم از اثرگذاری بر شرایط بازار پول بهعنوان انتشاردهنده پول پرقدرت (اسکناس و مسکوک در جریان و سپردههای نزد بانک مرکزی) استفاده کند؛ بر همین اساس دو نوع ابزار سیاست پولی قابلتفکیک است که ابزارهای مستقیم (عدم اتکا به شرایط بازار) و غیرمستقیم (مبتنی بر شرایط بازار) سیاست پولی نامیده میشوند.
در حال حاضر عمدهترین معضل نظام ارزی کشور نه کمبود ارز، بلکه مدیریت تقاضا و عرضه آن است که این موضوع هم در کنترل بانک مرکزی است. باوجود اینکه در مدیریت تقاضا و عرضه ضعف جدی وجود دارد و نیز تحریمها تامین ارز موردنیاز کشور را با مشکل مواجه ساخته، تراز تجاری کشور در سالهای اخیر فرضیه کمبود ارز را رد میکند.
مشکل اصلی کشور در مدیریت داخلی و شیوه مدیریت بازار است. بهنظر میرسد جدیترین مشکل در مدیریت داخلی شکل گرفتن یک بازار غیرمتشکل ارزی خارج از مدیریت مستقیم بانک مرکزی است. در حالی که نرخ ارز در دنیا در بازارهای بینبانکی یا بازارهای مالی تعیین میشود و سایرین از جمله صرافیها، بانکها و عموم عرضهکنندگان و تقاضاکنندگان از آن قیمتها تبعیت میکنند، نرخ ارز در ایران در کوچهها، خیابانها و پاساژهای معروف تهران تعیین میشود که بهطور عمده دلالها، سفتهبازان و سوداگران ارزی مشتریان آن هستند و بانک مرکزی جز از طریق عرضه فیزیکی ارز راه دیگری برای مدیریت بازار ندارد. این راهکار سنتی همواره آسیبهای زیادی به کشور وارد آورده و بیتدبیریهای صورت گرفته خسارتهای هنگفتی را به کشور تحمیل کرده است.
حال در این میان تحریمهای بینالمللی، افزایش انتظارات مردمی، ایجاد بازار هیجانی و لحظهای، مداخله سودجویان در بازار ارز و افزایش تنشهای سیاسی و اقتصادی موجب افزایش ناگهانی نرخ ارز در کشور شده است.
این مسئله خود میتواند فضای مناسب رقابتی را به فضای مبهم و ناشناخته تبدیل کند.
در این شرایط بهمنظور ایجاد آرامش در بازار، مقامات دولتی و بانک مرکزی میتوانند با رصد مستمر مرکز مبادلات ارزی و بازار سرمایه، در تعیین نرخ ارز غیرمرجع نقش بسزایی ایفا کنند و از طریق طرح تبادل عرضه و تقاضا به نرخ غیرمرجع ارز در بازار غیربانکی که از آن بهعنوان طرح مبادلات ارزی یاد میشود اقدام به تکنرخی کردن ارز در کشور و به تبع آن کاهش قیمتها و کاهش تنشهای حاکم بر افکار عمومی کنند.
آنچه مسلم است یافتن راهکار برونرفت از بحران ارزی میتواند موجب انضباط مالی و بهتبع آن کنترل نرخ تورم در کشور شود.
بانکهای مرکزی، ضمن آنکه در روند بلندمدت نرخ ارز دخالت نمیکنند، نوسانهای کوتاهمدت آن را تحت نظر قرار میدهند و در جهت هموارسازی مسیر تغییرات نرخ ارز، در بازار مداخله میکنند؛ بنابراین بانک مرکزی با دخالت در سیاستهای ارزی میتواند بازار غیرقانونی را حذف و از بهوجود آمدن ارز چندنرخی و بازار سیاه جلوگیری کند.