با چشمان بسته فقط برداشت آب میکنیم!
محسن تیزهوش-کارشناس ارشد محیطزیست: بیشتر نقاط مرزی و فرامرزی در لرستان بهعنوان زاگرس مرکزی را از دست دادیم و روزبهروز این بحران عمیقتر میشود؛
معضلی که در این رابطه وجود دارد، بیتوجهی به این اتفاق است که در حال رخ دادن است و سریعتر از آن چیزی است که برایش برنامهریزی میشود. لازمه این امر نیز ارزیابی و آمایش سرزمین است، ما باید بدانیم در منطقهای که زندگی میکنیم چه مقدار منابع آبی در دسترس داریم، بهویژه منابع آب زیرزمینی و براساس آن به کشت محصولات کشاورزی بپردازیم. بهعلاوه اینکه طی سالهای اخیر و همین الان کشتهایی در لرستان انجام میشود که هیچگونه لزوم اکولوژیکی ندارند و ما میتوانیم این محصولات را از استانهای دیگر وارد کنیم.
در این شرایط، کشت محصولات آبدوست موجب میشود که هم منابع آب و هم خاک را از دست بدهیم. طبق آخرین نقشههای بینالمللی و حتی داخلی که منتشر شده، شرایط قسمتهایی از خرمآباد به اضافه شمال لرستان تا ۳، ۲ سال آینده بهتر میشود اما در شرق و جنوب استان شرایط مطلوبی را نداریم، حتی در خرمآباد هم اگر پیگیریهای درستی انجام نشود، در یک تا دو سال آینده با مشکل عمیق بیآبی روبهرو خواهیم شد.
اگر برنامهریزیها منطبق با ریاضت منطقهای باشد، میتوانیم اندک سرمایههای زیستی، اکولوژیکی و هیدرولوژیکی مرتبط با آب را نگهداری کنیم، در غیر این صورت با مالیات بسیار سنگینی روبهرو خواهیم شد که میتواند تنشهای اجتماعی و اقلیمی را در پی داشته باشد.
گاهی شواهد حاکی از آن است که متولیان ما سوادی در حوزه محیطزیست و منابع طبیعی ندارند، هرچه تمرکز روی منابع آب زیرزمینی و طبیعی در شمال کشور وجود داشته، اما در غرب کشور و بهویژه در استان لرستان آنچنان که شایسته بوده تحقیق، پژوهش و کار میدانی انجام ندادهایم. وی بااشاره به اینکه ما با چشمان بسته فقط از منابع آبی برداشت میکنیم و فکر چند سال آیندهمان نیستیم، گفت: این در حالی است که این امر میتواند برای ما گران تمام شود.
در این شرایط اگر ارزیابی آمایش در حوزههای خاکی و آبی استانهای کشور بهدرستی انجام شود و حداقل شناختی از توانایی سرزمینی خود بهدست آوریم، براساس آن به سراغ کشت جدید و گونههای گیاهی که منطبق با سرزمین باشد، میرویم. در این صورت هم نگهداشت منابع آب و خاک را خواهیم داشت و هم اینکه محصولاتی که لازم بوده، بهویژه محصولات گیاهی را تولید خواهیم کرد، بنابراین همهچیز به این بر میگردد که ما کارآیی سرزمین خود را نمیشناسیم و برعکس آن عمل میکنیم؛ گویا ناخواسته با سرزمین خود دشمن هستیم!
وقتی آگاهی و سواد جامعه در حوزه منابع طبیعی و محیطزیست بالا برود، خواهناخواه موارد قانونی هم خودشان را نشان میدهند، اگر این اتفاق رخ دهد، شاهد شکوفایی خیلی از اتفاقات مثبت خواهیم بود. این در حالی است که هیچگونه دانش و تحقیق میدانی در رابطه با آنها انجام نشده است، اگر این خلأ پر شود بهسمت پلههای بعدی هم خواهیم رفت.
تا زمانی که ما این خلأ را پر نکنیم، نمیدانیم چه مواردی از لحاظ قانونی کم و کسر است. بدونشک اداره کل منابع طبیعی میتواند تاثیر خیلی زیادی در این رابطه داشته باشد، اما طی این سالها روندی بسیار خنثی داشته است، اگر کاری هم انجام شده، خیلی کوچک و ناچیز بوده و بهوسیله کسانی مانند محیطبانها و جنگلبانها رخ داده است.
اداره کل محیطزیست، باید چشم بیدار اتفاقات زیستی باشد، در حالی که طی یک دهه گذشته بهعنوان فعال محیطزیست کمترین تحرک را در این سازمانها دیدهام.
فرسایش خاک یکی دیگر از مشکلات این حوزه است که نمیتوان از آن بهراحتی گذشت. این پدیده اگر حاصل نابخردی در کنترل مدیریت سرزمین نباشد، پس حاصل چیست؟ چه کسانی باعث شدهاند که فرسایش خاکی ما به این حد برسد؟ نمیتوان از الگوی کشت بسیاری از استانها دفاع کرد، اگر الگوی کشت بهدرستی رعایت میشد تا این حد فرسایش خاکی نداشتیم و تنوع زیستی ما نیز در معرض انواع آسیبها قرار نمیگرفت. این در حالی است که مناطق ما به بهشتی خالی از حیات وحش تبدیل شده، آنقدر که تنشهای زیستی زیاد شده، حضور گلههای گوسفند و سگهای گله در مناطق حفاظتشده باعث شده که تنشهای مختلف در این مناطق رخ دهد، ما بهترین مناطق خود را از دست میدهیم، حتی در منطقهای مانند اشترانکوه هم که حفاظتشده است، شاهد حضور دامدارها، تغییر کاربریها و… هستیم.