ساختار رقابتپذیر، ساختار رانتی!
محمدرضا مودودی - رئیس خانه ترویج تجارت جهانی
در یک ساختار رقابتپذیر، استعدادها و مهارتها اهمیت و اولویت پیدا میکنند و انتخاب مدیران براساس ویژگیهای شخصیتی، توان رهبری و شایستگی است، اما در یک ساختار رانتی، انتخابها مبتنی بر روابط پشت پرده و سفارشات ویژه است و روحیه تملق و چاپلوسی ضریب نفوذ و قدرت تاثیرگذاری بیشتری برای واگذاری میز مدیریت دارد!
در یک ساختار رقابتپذیر، تولید و خدمت، پیشران و نیروی محرکه اقتصاد بهشمار میروند، اما در یک ساختار رانتی، صنایع غیررانتی، جذابیتی برای اعتنا و حمایت جدی ندارند.
در یک ساختار رقابتپذیر، نگاه کارشناسی (هرچند تلخ و سخت) مبنای تصمیمات راهبردی و عملیاتی قرار میگیرد، اما در یک ساختار رانتی، شعارهای زیبای پوپولیستی و وعدههای عوامفریبانه بیشتر رایج است.
در یک ساختار رقابتپذیر، از نقد سازنده و مناظره کارشناسانه استقبال میشود، اما در یک ساختار رانتی، هر صدای مخالفی، یک تهدید بالقوه تلقی میشود و آستانه تحمل صدای مخالف بهشدت کاهش مییابد.
در یک ساختار رقابتپذیر، مسئولیت اشتباهات ازسوی مدیر ذیربط و عامل پذیرفته میشود و پاسخگویی شرط اصلی در ساختار مدیریت است، اما در یک ساختار رانتی، هیچ کس خود را در برابر تصمیمات اشتباه و تبعات ویرانکننده آن، پاسخگو نمیداند.
در یک ساختار رقابتپذیر، نردبان ترقی برای مدیران کارنامه موفق و شاخصهای عملکردی است، اما در یک ساختار رانتی، مدیران مستقل از عملکرد و کارنامه، فقط از پستی به پست دیگر منصوب میشوند.
در یک ساختار رقابتپذیر، ساختار در پی ایدههای نو، رویکردهای نوین و طرحهای بدیع نخبگان میگردد، اما در یک ساختار رانتی، ایدهپردازان و طراحان نخبه، پشت درهای بسته مدیران انتظار میکشند.
در یک ساختار رقابتپذیر، رقبا جدی گرفته میشوند و به همین دلیل برای پیروزی در میدان رقابت به مشارکت حداکثری و خرد جمعی بها داده میشود، اما در یک ساختار رانتی، رقبا هرچند بزرگ و خطرناک، فاقد اهمیت و اعتنا هستند و به همین دلیل نیازی به جلب مشارکت و همگرایی اندیشهها احساس نمیشود.
در یک ساختار رقابتپذیر، نقشه راه و تصمیمات کلیدی براساس نظر ذینفعان طراحی و تدوین و اخذ میشود تا همراهی و حمایت از پروژهها ازسوی تمام ذینفعان صورت پذیرد، اما در یک ساختار رانتی، اتکا به نظر مدیر ارشد رایج است و هدف همه ارکان سازمان تحقق شعارها، نظرات و برنامههای مقام عالی مدیریت است. در یک ساختار رقابتپذیر، دلایل عدم موفقیت و ناکامی در درون سیستم جستوجو میشود و اصلاحات درونی شکل میگیرد، اما در یک ساختار رانتی، فرافکنی و مظلومنمایی و توجیه مرسوم بوده و ریشه و علت همه مشکلات و ناکارآمدیها به دیگران نسبت داده میشود. در یک ساختار رقابتپذیر، نوآوری، جسارت، تصمیم و تحرک و هیجان، اصلیترین مولفههای رشد و پویایی سازمان محسوب میشوند، اما در یک ساختار رانتی، روزمرگی، احتیاط، اطاعت و خمودگی، شرط بقا و ماندگاری کارکنان در سازمان است. در یک ساختار رقابتپذیر، انتقاد موتور محرک مشارکت و احساس خودیبودن تلقی و از آن استقبال میشود، اما در یک ساختار رانتی، انتقاد یک توهین مستقیم، هدفمند و سرکشانه تلقی میشود که بهدنبال تخریب و تحقیر و تشویش اذهان صورت میگیرد و باید در نطفه خفه شود. در یک ساختار
رقابتپذیر، کلیات در قالب اهداف و استراتژیها بهصورت شفاف مصوب میشوند، اما در ورود به جزییات احتیاط میشود تا اعتماد به افراد خدشهدار نشود و آنان را در انتخاب مسیرهای متفاوتی که فرآیند رسیدن به اهداف را تسهیل و تسریع میکند، آزاد میگذارد، اما در یک ساختار رانتی، قوانین و ضوابط مدام در حال تغییرند و ورود به جزییات با هدف کنترل و هدایت بسیار مرسوم است و نگاه به کارکنان بیشتر مکانیکی است تا ارگانیکی و آزادی عمل را زمینه اغتشاش و هرجومرج میدانند. در یک ساختار رقابتپذیر، موفقیت و کامیابی از آن تمام ارکان سازمان است و پاداش به همه تعلق میگیرد، اما مسئولیت شکستها را رهبر سازمان برعهده میگیرد، اما در یک ساختار رانتی، شکست و ناکامی، نتیجه کار جمعی است و در نتیجه همه مقصر جلوه داده و مستوجب تنبیه میشوند، اما موفقیتها به حساب یک نفر نوشته میشود و تعریف و تمجید، همگی فقط شایسته مدیر ارشد سازمان است. در یک ساختار رقابتپذیر، فرهنگ مطالعه، تحقیق و یادگیری بهعنوان یک ضرورت سازمانی ترویج و تعقیب میشود و علاوه بر تعیین بودجه مناسب، اثرات این فرهنگ باید بر کیفیت تولید و خدمت و شخصیت برند و ارزشهای سازمان
مشاهده و لمس شود، اما در یک ساختار رانتی، سرانه و بودجه تخصیصی به تحقیق و پژوهش و مطالعه بسیار ناچیز است و هر نوع مطالعه و تحقیق، نمایشی و فاقد عمق و کیفیت مناسب برای اجرایی شدن و پیادهسازی است. در یک ساختار رقابتپذیر، تعهد، شایستگی، تجارب ارزشمند و دانش، معیار و ترازوی انتخاب مدیران عملیاتی است، اما در یک ساختار رانتی، تعهد، شایستگی، تجارب ارزشمند و دانش، فقط عباراتی تکراری بر حکم انتصاب هستند که برای همه ذکر میشوند و تناسبی با توانمندی فرد منصوب شده ندارند و معیاری برای گزینش افراد بهشمار نمیروند!
در یک ساختار رقابتپذیر، شادابی و سرزندگی و امید و هیجان موج میزند، اما در یک ساختار رانتی، افسردگی و پریشانی و ناامیدی و نارضایتی بر چهره تمام کارکنان آن سایه انداخته و هر روز زندگی با کابوس گذشته و دغدغه فردا آغاز میشود.