عزت نمایشنامهنویس ایران
عزت با لهجه غلیظ جنوبی میگفت: ناصر، ولک یک یادداشت نوشتم که باید خودم برایت بخوانم:
به دست خود زدُم شستُم بریدُم
فراقت دادُم و غربت خریدُم
همه فعلها باید با ضمه خوانده شود؛ به سبک ایلات قشقایی...
یادداشت بهار و بابونه و سیاووشکشی را با عشق برایم دکلمه میکند و با صدای قشنگش میخواند:
در رسم ایل یمن، دو روز چهارشنبه آخر سال یکی از مردان ایل، سیاووش میشود و یکی سیاووشکش. سیاووش را میکشند و دختر ابر از سوگ سردار عشق، گریه کند و زمین را از ماتم سال بیرون آورد...
حالا شنبه، ۱۷ مهر ۱۴۰۰ که چشم را باز و موبایل را نگاه میکنم، خبر رفتن عزیزی را که ۳۰ سال قبل از اهواز، با اردشیر صالحپور و هوشنگ هیهاوند و شهنی دشتگلی... به تهران آمدند، باز هم بر اثر کرونا میخوانم.
خبر درگذشت عزت باورنکردنی، تلخ و سخت است. با دلی اندوهگین در خود فرو میروم.
عزت نمایشنامهنویسی ایران، رفیق جوانی بود.
به روزگار تلخ توفیق دیدار مرتب از دست رفته بود، اما خاطرات شیرین حضورش در روزگار وصل و آوازهایش در شبهای هماهنگی مرکز هنرهای نمایشی با انوشیروان میرزایی و مهرداد بیات و اردشیر صالحپور و دشتگلی و هیهاوند و... همیشه تا پیوستن به او و دیگررفقای رفته با من خواهد بود.
هنرمند ارزشمند، پرویز پرستویی برایش نوشته: انسان شریف، بیحاشیه، باسواد، نمایشنامهنویس، کارگردان، بازیگر خوب تئاتر، تلویزیون و سینما، روشنفکر، ساده، صمیمی، طناز، شوخطبع و یادی کرده از بازی او در آژانس شیشهای و مرد عوضی و...
دکتر صالحپور گفته است: عزت، گل سرسبد تئاتر خوزستان بود. سرزندگی، شوریدگی، جان شیفته، شوخطبعی و آزادگی و هنر و خلاقیت او چگونه میتواند در خاک نهان شود؟
عزتالله مهرآوران متولد ۱۸ اردیبهشت ۱۳۲۸ در مسجد سلیمان و دارای نشان درجه یک هنری بود.
در کلاس ششم دبستان، در مدرسه از او خواستند تا در نقش پسری یتیم بازی کند. با همین نمایش پا به صحنه بازیگری گذاشت و نمایشنامهنویسی او هم از دبستان آغاز شد.
مهرآوران فعالیت حرفهای خود در سینما را با فیلم میفروش سال ۱۳۵۳ آغاز و پس از آن در دهها فیلم بازی کرد.
نمایشنامههای لیکو، انتظار، سجلی، جبال بارز، قصد، ابریشم بانو، عاشقکشون، رکاب و... از او منتشر شده است.
او در سریالهای لیسانسهها، فوقلیسانسهها، دزد و پلیس، هیولا، بچه مهندس، میخواهم زنده بمانم، ساخت ایران و بسیاری دیگر خوش درخشید.
عزت میگفت: «من با درد به آگاهی رسیدم؛ با غم و اندوه به وجود شادی آگاه شدم. شادی را خوب شناختم و از آن حفاظت کردم. مسیر زندگی من همیشه پر از تجربه بود و بایگانی ذهنم سالها تجربه را در خود ذخیره کرده است.
هنوز خانه ندارم، امکانات هنرمندانی که در صحنههای تئاتر عرق ریختهاند بسیار کم است و انتظار این است که با حمایتهای دولت کمی از بار زندگی آنها برداشته شود».
آخرین فیلمی که این بازیگر در آن ایفای نقش کرد، خوابم میآد ساخته رضا عطاران است.
و حالا عزت ما به خواب ابدی رفت.