نان صنعت سنگ آجر میشود؟
اوایل اسفند، زلزلهای در ساختمان معاونت شهرداری تهران رخ داد که پیکر صنعت سنگ را به لرزه درآورد. ماجرا از این قرار بود که معاون معماری و شهرسازی شهرداری تهران در سخنانی اظهار کرد که باید پرونده نمای سنگ بهدلیل مخاطراتش بسته شود.
حمیدرضا صارمی که این سخنان را در نشست تخصصی اعضای کمیته های نمای شهر تهران بیان می کرد، دلایل دیگری نیز برای ایجاد ممنوعیت در صنعت سنگ برشمرد و گفت:« هویت هر شهر بیشتر در سیما و منظر آن نمایان می شود، اما ما عصر مدرن را پذیرفتیم و متاسفانه خیلی زود درگیر نماهای تجملاتی شدیم.»
وی افزود: «براساس اسناد علمی و گام دوم انقلاب و همچنین برنامه چهارم توسعه شهر تهران، باید پرونده نمای سنگ بسته شود، چرا که در زمان زلزله، سنگ پرتاب می شود و ما این موضوع را در زلزله اخیر ترکیه مشاهده کردیم و خطرناک است. امروز در بحث نما از بلوغ معماری فاصله داریم. نیاز است تا این مبحث در دانشگاه تدریس شود. همچنین، در مقوله ساماندهی نما چند نکته از جمله هویت محله ها، متریال و... باید موردتوجه قرار گیرد.»
براساس گزارش سایت شهر، وی در پایان خاطرنشان کرد: «شهرداری از اجرای نماهای ایرانی- اسلامی استقبال می کند و می خواهیم این روش معماری را ترویج کنیم». سخنان معاون معماری و شهرسازی شهرداری تهران، فعالان صنعت سنگ را به شدت گله مند کرده است. بنابراین امروز در صفحه معدن صمت به این موضوع پرداختیم و برای بررسی ابعاد این اظهارات با سیامک حاج سیدجوادی، فعال صنعت سنگ گفت وگویی داشته ایم که در پی می آید.
اظهارات معاون شهرسازی و معماری شهرداری تهران درباره ممنوعیت استفاده از سنگ در نما موجب نگرانی فعالان صنعت سنگ ساختمانی شده است. نظر شما دراین باره چیست؟
آقای حمیدرضا صارمی در اظهارات اخیر خود ایرادات چندی به استفاده از سنگ در نمای ساختمان وارد کرده اند که یکی از آنها خطر پرتاب سنگ در زمان وقوع زلزله است.ایشان که بر صندلی معاونت شهرسازی و معماری شهرداری تهران نشسته اند، با این استدلال که در زلزله اخیر ترکیه مشاهده کردیم سنگ های نصب شده در نمای ساختمان کنده و پرتاب شده اند،بنابراین باید استفاده از سنگ در ساختمان های بلندمرتبه تهران و شهرستان ها ممنوع شود.در سخنان این مقام مسئول بر بروز این استناد به زلزله ترکیه و ریزش و پرتاب سنگ های ساختمانی شده است.بحث اصلی نیز بر سر همین موضوع است. ترکیه بالای ۹۰ درصد سنگ های تولیدی خود را صادر می کند و عمده سنگ هایی که در بازار داخلی آن به فروش می روند، در داخل ساختمان مورداستفاده قرار می گیرند. به عبارت دیگر، فرهنگ استفاده از سنگ در نمای ساختمان در این کشور جاافتاده نیست، بنابراین نمی توان این کشور را الگو قرارداد. به علاوه اینکه براساس کدام یک از فیلم های منتشرشده از زلزله، شاهد پرتاب سنگ از نمای ساختمان بوده اند؟ اگر چنین تصاویری وجود دارد، بهتر است آن را منتشر کنند تا همه ببینند. در زلزله اخیر کشور ترکیه، کل ساختمان ها ویران شده اند. به عبارت دیگر، در این زلزله هیچ یک از مصالح ساختمانی دوام نیاورده اند و همه با هم تخریب شده اند و ما نمونه ای ندیدیم که ساختمان پابرجا بماند و سنگ نما کنده و پرتاب شده باشد.نکته دیگر این است که در خود کشور ترکیه که متحمل بیشترین خسارت های ممکن بر اثر این زلزله شده، ممنوعیتی برای صنعت سنگ ساختمان در نظر نگرفته اند، بلکه پیمانکاران ساختمان ساز را مورد مواخذه و تعداد زیادی از آنها را تحت پیگرد قرار داده و حدود ۱۳۰ نفر از آنها را بازداشت کرده اند، زیرا ایراد از پیمانکاران ساخت وسازها است که چنین ویرانی شدیدی را به بار آورده اند. به نظر می رسد حادثه رخ داده در ترکیه مستمسک قرار داده شده تا سنگ را از نما حذف کنند.
آیا این محدودیت فقط برای سنگ ایجاد یا نماهای خطرناک دیگر هم مشمول این ممنوعیت شده اند؟
به نظر می رسد صحبت ها فقط صنعت سنگ را هدف قرار داده است. اگر ملاک استفاده از مصالح، میزان خطرات احتمالی در زمان زلزله است، قبل از هر اقدامی باید استفاده از شیشه در نمای ساختمان ها و برج ها محدود شود، زیرا نخستین بخش از ساختمان که آسیب می بیند و می تواند خطرات فراوانی ایجاد کند، شیشه است.یا در زلزله اخیری که در کشور خودمان، در شهر خوی رخ داد، برخی از مناره های آجری مساجد تخریب شده و فروریخته اند. بر این اساس، باید استفاده از آجر هم ممنوع شود. همین طور، بنای تاریخی ارگ بم که آجری بود نیز در زلزله بم کاملا ویران شد. بنا بر این استدلال، آجر هم آسیب پذیر است و این نوع از مصالح ساختمانی هم نباید مورداستفاده قرارگیرد. بنابراین اسندلال حذف سنگ یا آجر از نما از اساس غلط است. چطور می توان یکی از مصالح ساختمانی را با این پیش فرض که می تواند در زمان حادثه خطرآفرین باشد، از صنعت ساختمان حذف کرد. علت همه این مشکلات این است که از مصالح به شکل درست و اصولی استفاده نشده است.
استفاده از سنگ در نما چقدر با هویت و معماری سنتی ما همخوانی دارد؟
اظهار شده است که استفاده از سنگ تجملی و دور از فرهنگ و هویت سنتی و اسلامی است، اما در بنای تمام عتبات عالیات سنگ به کار رفته است. علاوه بر این، در ستون ها و کف بیشتر مساجد دنیا از سنگ استفاده شده است، به ویژه مساجد معروفی مانند مسجد بزرگ ابوظبی، مسجد سلطان قابوس در مسقط، مسجدالنبی و... ؛ پس نمی توان ادعا کرد که استفاده از سنگ در نمای ساختمان ها با فرهنگ اسلامی مغایرت دارد.از سوی دیگر، در ساختمان سازی سنتی ما هم استفاده از سنگ سابقه ای دور و دراز دارد. از بنای تخت جمشید، که بالای ۲۵۰۰ سال از عمر آن می گذرد، تنها سنگ هایش به جامانده و این شاهکار معماری را هنوز سرپا نگه داشته و جز آن، همه مصالح دیگر از بین رفته اند. همین طور بزرگ ترین و زیباترین اثر معماری در ایران معاصر و سمبل معماری کشور، برج آزادی است که ارتفاع آن ۴۵ تا ۵۰ متر است؛ ارتفاعی که کمابیش با یک ساختمان ۱۳ طبقه برابری می کند. سنگ هایی را که در این برج به کار رفته است، پیشکسوتان سنگ ایران نصب کرده اند و ضخامت آنها حدود ۷ سانتیمتر است.در زمان خود تمام اصول و فنون معماری و مهندسی ساختمان برای نصب این سنگ ها رعایت شده و در این مدت، باوجود زلزله هایی که در تهران رخ داده است یا حتی شلیک توپ در کنار این برج، هیچ یک از سنگ های نصب شده سقوط نکرده اند.
آیا استفاده از سنگ در بناهای بلندمرتبه کشورهای دیگر دنیا هم رایج است؟
نمای بسیاری از ساختمان های بلندمرتبه و برج های بلند در شهرهای گوناگون چین، روسیه، امریکا و اروپا که بالای ۷۰ تا ۱۰۰ طبقه دارند، از سنگ است. برای مثال، برج الحمرا در کویت که ۱۵۵ متر ارتفاع دارد یا ساختمان بیمه چین در شانگهای که برجی بسیار بلند است و ده ها نمونه دیگر مانند آن. آیا هیچ یک از آنها پیش بینی زلزله نکرده اند؟ چرا این سنگ ها پایین نمی افتند؟
پاسخ روشن است، چون چیزی به نام استاندارد وجود دارد. در انستیتو سنگ امریکا برای استفاده از سنگ در نمای ساختمان بتنی یا فلزی، استانداردهای دقیقی تعریف شده که باید موبه مو رعایت شود. در حال حاضر در این کشور از روش نصب مکانیکی استفاده می شود. در این روش، 10 اسلب ۲ در ۳ متر را کنار هم در قابی نصب و قطعه ای با ابعاد ۶ مترمربع ایجاد می کنند. این قاب یا فریم را جرثقیل بلند می کند و در طبقه مربوطه روی نما می چسباند. این در حالی است که نما دیوار هم ندارد و همین فریم ها در نقش دیوار است.
آیا در کشور ما از این روش برای نصب سنگ در نما استفاده می شود؟
پاسخ ناامیدکننده است. خیر. شاید تعداد ساختمان هایی که از این روش استفاده کرده اند، به تعداد انگشتان 2 دست هم نرسد و علت آن تنها، نظارت ناکافی شهرداری بر عملیات ساخت وسازاست. در تهران چیزی حدود یک میلیون بنا وجود دارد که براساس آمار غیررسمی، در صورت بروز زلزله، ۳۰۰ هزار بنا از این مجموعه، در معرض خطر تخریب کامل قرار دارد. سوال اینجا است که این تعداد بنایی که نقص فنی دارند و در معرض خطر هستند، با نظارت چه سازمانی ساخته شده اند؟ مگر نباید شهرداری بر ساخت وساز آنها نظارت داشته باشد؟
ساختمان متروپل اهواز به چه علتی سقوط کرد؟ آیا به خاطر استفاده از سنگ در نما بود؟ پاسخ منفی است. این ساختمان عظیم، نقص فنی داشت یا علت تخریب دیوارهای مسکن مهر بر اثر زلزله در کرمانشاه، چیزی جز نقص فنی ساختمان بود؟ چنین دیواری چه نمای سنگ داشته باشد، چه آجر یا سیمان بدون شک تخریب می شود. مسئول این نقص فنی کیست؟ چرا برای استفاده از مصالح در ساختمان سازی ایران استاندارد وجود ندارد. چرا هیچ نظارتی بر روش «نصب خشک» وجود ندارد؟ امروز به جای اینکه مسئله را حل کنند، صورت مسئله را پاک می کنند. چطور می توان به همین راحتی درباره چنین حوزه وسیعی اظهارنظر کرد.
آیا مسئولان به تبعات این کار فکر می کنند؟ صنعت سنگ ما بیش از هزار معدن فعال دارد و ۶ هزار کارخانه، ۴ هزار واحد فرآوری فرعی و بیش از ۱۵ هزار نصاب حرفه ای در این حوزه سرگرم کار هستند. به عبارت دیگر، شاید مجموع شاغلان در این حوزه بالغ بر ۲۰۰ هزار نفر باشند و به این ترتیب، نان این افراد آجر خواهد شد.اگر آجری از نمای یک ساختمان کنده شود و به عابر پیاده ای صدمه برساند، آیا باید استفاده از آجر را در ساختمان سازی ممنوع کرد یا باید پیمانکاری که آجر را نصب کرده است، مورد بازخواست قرار داد؟
آیا این اظهارنظر توصیه شخصی بوده است یا پشتوانه اجرایی دارد؟
متاسفانه این موضوع رسمیت دارد و گویا شکل اجرایی گرفته و قرار است مصوبه آن به همه شهرداری های مناطق تهران ابلاغ شود و بعد از آن هم در همه شهرهای کشور به اجرا درآید.
ما به عنوان فعالان صنعت سنگ از معاون شهرسازی و معماری شهرداری تهران درخواست ملاقات کردیم تا بتوانیم درباره این موضوع رودررو صحبت کنیم، اما متاسفانه تا امروز موفق به این کار نشده ایم.
حداقل انتظار ما این است که مسئولی که دارد برای صنعتی با ۲۰۰ هزار نیروی کار تصمیم می گیرد، پیش از اظهارنظر کمی دراین باره تحقیق و بررسی کند و روش های مورداستفاده در دیگر کشورها را موردمطالعه قرار دهد. برای مثال بداند در چین، مالزی، دوبی و...چطور از سنگ در نمای ساختمان ها استفاده شده است.
در مقابل، نماهای سنگ در ساختمان سازی کشور را هم بررسی کند و اگر ایرادی دارد، در راستای رفع ایرادات اقدام شود. در همه جای دنیا برای نصب سنگ باید استانداردهای لازم رعایت شود، اما متاسفانه در کشور ما هیچ نظارتی برای رعایت استانداردها وجود ندارد.
بازار سنگ ایران بیشتر داخلی است یا به صادرات تکیه دارد؟
۸۵ درصد بازار مصرف سنگ ایران داخلی است و بیم آن می رود که به این ترتیب صنعت سنگ دچار رکود فراگیری شود.
پاسخ فنی ـ مهندسی به این ادعا چیست؟ چقدر احتمال سقوط سنگ از نما وجود دارد و چطور می توان جلوی این خطر را گرفت.
همان طور که اشاره شد، اگر سیستم نظارت وجود داشته باشد، تمام این موارد در استانداردهای نصب پیش بینی شده است. در درجه اول، باید نصب خشک انجام شود.
در این شیوه، سنگ با فاصله در فریم نصب می شود که اگر زلزله ای رخ داد، جا برای جابه جایی و بازی قطعات سنگ وجود داشته باشد، حتی سنگ در فریم هم تاحدودی «لقی» دارد که اگر ارتعاشی ایجاد شد، سنگ بلرزد و فشار به درون آن منتقل نشود و به این ترتیب جلوی خرد شدن آن گرفته
می شود.
همه این نکات استانداردسازی شده اند و در تمام دنیا رعایت می شوند، اما متاسفانه در ایران این شیوه چندان رایج نیست و علت اصلی نبود نظارت و بی توجهی به فرهنگ سازی در این زمینه است. پس کار از جای دیگری لنگ است. از آنجا که نه قانونمندی در این زمینه وجود دارد، نه استاندارد و نظارتی بر اجرا و نه آموزش و فرهنگ سازی، اما گویا قرار است صنعت سنگ ساختمان قربانی همه این کم وکاستی ها شود. سوال پایانی اینجا است که اگر کسی با چاقو مرتکب قتل شود، آیا باید ساخت چاقو را متوقف کرد؟